🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 چهل و چهارمین بهار انقلاب اسلامی ایران مبارک باد پخش مستقیم اجرای گروه سرود دختران حاج قاسم شبکه ۵ اصفهان برنامه صبحونه حوالی ساعت ۸ صبح ۲ شنبه، ۱۷ بهمن ماه 🌹🌹از خون شهیدان وطن لاله دمیده🌹🌹

السلام علیک یا ام المصائب(س) پخش مستقیم اجرای گروه سرود دختران حاج قاسم شبکه ۵ اصفهان برنامه هشت بهشت ساعت شروع برنامه: ۲۰:۴۵ یک شنبه، ۱۶ بهمن ماه

#کلیپ #استاد_شجاعی ✘ بلاهایی که زمینه جذب ثروت را در زندگی ما فراهم می‌کنند! ویژه وفات #حضرت_زینب سلام‌الله‌علیها 🌐 آپارات @Ostad_Shojae

#انسان_شناسی ۲۰۸ #استاد_انصاریان #استاد_شجاعی ✘ چرا من دمدمی مزاجم و حال قلبم همیشه درحال تغییره؟ ✘ چرا من با هر اتفاق ریز و درشتی، نظرم دائماً درمورد دیگران تغییر می‌کنه؟ ✘ چرا یه موقع قلبم نرم و مهربانه و تمایل به عبادت داره و یه وقتایی بی‌دلیل خشک و خشن و بی‌میل به معنویات میشم؟ ✘ چرا بعضی وقتها کنترل خودم از عهده خودم خارج میشه؟ @ostad_shojae

"ما شاءالله به این جبروت کربلایی محمد حسین پویانفر #یازینب (س) #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع #عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع https://eitaa.com/oshaghalhosein_313

کربلا دارالنعیم زینب است / کعبه خود تحت حریم زینب است عمر زینب فخر مولا بود و بس / او به زهرا المثنی بود و بس... وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد.

┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ☘ ┊ ┊ ☘ ┊ ☘ ☘ ❤️ #آرامش_با_قرآن و از چیزی که به آن علم نداری [و برگرفته از شنیده ها، ساده نگری ها، خیالات و اوهام است] پیروی مکن؛ زیرا گوش و چشم و دل [که ابزار علم و شناخت واقعی اند] موردِ بازخواست اند. إسرا ۳۶ #ما_با_قرآن_آرام_میشویم @tadabbor_quran

📜 #حکایت_کوتاه_وآموزنده 👑 حاکم شهر و کشاورز روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید. حاکم پس از دیدن آن مرد بی‌مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بی‌نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. به دستور حاکم لباس گران‌بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید. حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم می‌زد به مرد کشاورز گفت: می‌توانی بر سر کارت برگردی. ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده‌ای محکم پس گردن او نواخت. همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند. حاکم از کشاورز پرسید: مرا می‌شناسی؟ کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید. حاکم گفت: آیا بیش از این مرا می‌شناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود. حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سال‌هاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزی‌ام می‌خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می‌خواهی؟ یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد. حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می‌خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده‌ای که به من زدی. فقط می‌خواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بی‌نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی‌انتهاست ولی به خواسته‌ات ایمان داشته باش. 💪 #درس_بگیریم 💪 #مؤمن_عبرت_میگیرد @tadabbor_quran

🤔 بچه ها رو از ۲ ، ۳ سالگی عادت بدیم به فکر کردن! وقتی عادت کردن قبل از هر کار ، اقدام یا تصمیم و صحبتی فکر کنند، همینجوری الکی یه چیزیو نمیپذیرند! و اون کارو تجزیه و تحلیل میکنند، چون و چرا میکنند! اینجوری نیست که یه حرفیو دربست قبول کنند یا دربست رد کنند! 🌱🌱🌱🌱🌱 https://eitaa.com/joinchat/2834694368C72677c901f