🔶10- ایشان درباره یکی از عنایات مهم حضرت سیدالشهدا(ع)میفرمود: «در مجلس روضه گاهی ابتدا میدیدم روضهخوان مشغول ذکر مصائب است، ولی بعد از آن مشاهده میکردم که خود امام حسین(ع) روضه میخوانند.
◽️سپس بالاتر از آن را مییافتم! همه گریه میکردند، ولی کسی متوجه حال من نبود و نمیدانست گریههای این حقیر ناشی از مشاهده و یافتن چه حقایقی است». اهمیت این عنایت ویژه، برای هر کسی روشن نیست، ولی اهل معنا و آنان که به رموز سیروسلوک آشنا هستند، بهخوبی میدانند که چنین عنایتی درواقع، بهمعنای آشنایی با اسرار عالم ولایت است.
🔶 11-ایشان یکی دیگر از عنایات امام حسین(ع) را چنین بیان میفرمود: «یکی از فتوحات بزرگی که خداوند به من عنایت فرمود، وقتی بود که در حالی قرار داشتم و بهشدت منقلب بوده، گریه میکردم. ناگاه دیدم سرم در دامان امام حسین(ع) است و آن حضرت مرا نوازش میکنند.
بلافاصله دیدم سرم در دامان پیغمبر اکرم(ص) است. بهمحض این احساس، معنای بزرگی را به حقیر افاضه کردند و دیدم وجود پیغمبر اکرم(ص)دریچه ای است بهسوی عظمت خداوند متعال؛ از دریچه وجود اقدس نبوی چنان عظمتی احساس کردم که در حال عادی طاقت تصور آن را هم ندارم.
🔶 12-اما عنایت بزرگ دیگر آن حضرت(ع) که اثرش برای ایشان دائمی بود و نتیجهاش برای همیشه ماندگار شد، در شهر همدان برای ایشان به وقوع پیوست. در یکی از سفرهایی که برای دیدار مرحوم آیتالله انصاری(ره)به همدان داشت، مدتی در آن شهر اقامت نمود. در طول این مدت، برای اقامه نماز جماعت به امامت مرحوم آیتالله انصاری همدانی(ره)به مسجد جامع همدان میرفت.
◽️در یکی از این شبها، پیش از نماز، این شعر را میخواند: «تو کز سرای طبیعت نمیروی بیرون/ کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد». با زمزمه این شعر، درد فراق عجیبی در خود احساس میکند و همراه با این سوز، حالتِ وثوق و اطمینان به رحمت و رأفت الهی در او ظهور مییابد. در هنگام نماز مغرب چنان حالی به او دست میدهد که گویا در حال رفتن از این دنیاست.
◽️اینها همه مقدمه میشود برای رسیدن به فیضی بزرگ! پس از نماز در همان مجلس، روضه خوانده میشود و ایشان ناگاه میبیند که در ضمن آنکه در مجلس روضه نشسته است، در عالمی دیگر است و امام حسین(ع) دست وی را گرفته، او را به معنایی توجه میدهند و می فرمایند: «ببین تو کجا بوده ای!»
🔶 13-ایشان میفرمود: «در این هنگام به یادم آمد که زمانی پیش از این خلقت در جوار رحمت الهی بوده ام و اکنون از آن عالم دور شده ام؛ پس آتش فراق و دوری از جوار حق تعالی در من شعله ور گردید و چنان سوزی در من پیدا شد که با هیچ لسانی نمی توان وصف کرد. نور یقین در دلم افاضه شد و محبت فوق العاده ای به خدای متعال پیدا کردم.
◽️می نالیدم و اشک می ریختم و پیوسته «خدا جون! خدا جون!» می گفتم. به دنبال آن، حالت سُکر معنوی دست داد و تا چند ساعت ادامه پیدا کرد و تا یکی دو روز عوارض آن حال باقی بود. از آثار این فتح این بود که دیگر هیچگاه غفلتی پیش نیامد و هرگز فراموشی نسبت به معبود متعال برایم اتفاق نیفتاد و همواره قلبم متذکر بود».
◽️زمانی که این معنا را برای بعضی از بزرگان تعریف میکند، ایشان میگوید: «در عصری از اعصار، برای اوحدی از ناس ممکن است چنین حالتی پیدا شود!»
🔶 14-آری، کسی که از همه وجود خود «خالصاً لوجه الله» گذشته و عشق و محبتش به خدای سبحان او را راه میبرد، چندان دور نیست که این فتوحات نصیبش گردد. «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ».
◽️البته بیشک چنین حالات و مقاماتی با علائم و آثاری همراه است که نشاندهنده صدق و درستی آن است. یکی از علائم صحت فیوضات و عنایات این عارف بزرگ این است که نسبت به اهلبیت(ع) چنان مجذوب و دلباخته و متواضع بود که می فرمود: «اگر کسی بتواند زمین را آسمان و آسمان را زمین کند، ولی در آستان پاک اهلبیت(ع) متواضع نباشد، نزد من هیچ ارزشی ندارد».
🔶 15-ایشان از روی اعتقاد و ایمان، این حقیقت را چنین بیان می فرمود: «خداوند سبحان، اعزّ و اجلّ و بالاتر از این است که مخلوقش به خودی خود به او راهی داشته باشد، لکن او ـ جلّ و علا ـ از راه لطف و کرم، افرادی ـ که همان ائمه اطهار(ع) هستند ـ را برگزیده و آنها را آیات و مظاهر اسماء و مجرای صفات کمال خود قرار داده تا مردم از این طریق بتوانند او را بخوانند و از او استمداد کرده، به او راهی پیدا کنند».
◽️اینها و بسیاری از فتوحات گفته و ناگفته دیگر، فیوضاتی بود که از اهلبیت عصمت و طهارت(ع) پیوسته نصیب این سالک مجذوب میگردید و او را به کمال میرساند؛ عنایاتی که به گفته برخی از شاگردان مرحوم آیتالله قاضی(ره) «بزرگان اهل معرفت سالها زحمت میکشند تا یکی از این فیضها نصیب آنان گردد».
🔶 16-تحت تربیت امام عصر(ع)
◽️باوجود عنایات خاصی که به ایشان شده بود، برخی از شاگردان مبرّز آیتالله سید علی قاضی(ره) به ایشان تأکید میکردند که باید در این مسیر، تحت تربیت استادی باشد؛ زیرا طی مراحل معنوی، بدون اشراف مستقیم استاد، مخاطرهانگیز است.
◽️مطرح شدن این مطلب، باعث اضطراب و نگرانی ایشان میشود، تا اینکه در مکاشفه- ای امام زمان(ع) به او میفرمایند: «تو به هیچ کس نیاز نداری. ما هستیم و خودمان تو را تربیت میکنیم». اما چون این موضوع بسیار مهم بود، نمی توانست به این مکاشفه به طور قطع اعتماد کند و بهدنبال آن بود که یکی از علمای مورد تأییدِ ائمه اطهار(ع) وظیفه او را روشن سازد.