#تلنگر_معرفتی
💢طعنه و استهزاء سنت جاری بر منتظران فرج...
💠آمدند نزد یعقوب و گفتند داستان ساختگی گرگ و یوسف را!
اینگونه شد حال و روز یعقوب و طعنه های پسرانش:(84-86 یوسف)
🔅وتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ
و از آنان کناره گرفت و گفت: دریغا بر یوسف! و در حالی که از غصّه لبریز بود دو چشمش از اندوه، سپید شد.
🔅قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَأُ تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّىٰ تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ
گفتند: به خدا آن قدر از یوسف یاد می کنی تا سخت ناتوان شوی یا جانت را از دست بدهی.
🔅قالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
گفت: شکوه اندوه شدید و غم و غصه ام را فقط به خدا می برم و از خدا می دانم آنچه را که شما نمی دانید...
💠نهصد سال انذار کرد و جز عده قلیلی ایمان نیاوردند! دستور آمد خرما بخور و هسته ها را بکار و با چوب های به ثمر نشسته کشتی نجات را بساز!
تا سره از ناسره و اصلی از بدلی تمیز داده شود
⭕️وقتی کشتی را میساخت هر روز عدهای به نوح میخندیدند و میگفتند:
این پیرمرد چند صد ساله را ببینید.
در این سرزمین خشک که دریایی در این نزدیکی نیست چه کار بیهودهای میکند!
عاقبت فرج رسید و آب از تنورها جوشید...
صبر کنندگان نجات و مستهزئین اسیر امواج هلاکت عذاب الهی شدند...
💥یادمان باشد منتظران فرج غربال های سخت در پیش دارند.مرحله به مرحله غربال و تمیز و تمحیص...
آنانی رستگارند که بر امر دعای فرج مداومت و طعنه ها و فتنه ها حریفشان نشود! آنان که هر چه ایام غیبت طولانی تر شود عیار ایمانشان و تنومندی یقینشان بیشتر میشود و اینگونه با یار غایب از انظار نجوای دائم دارند:
✨ فلَوْ تَطاوَلَتِ الدُّهُورُ، وَتَمادَتِ الاَعْمارُ، لَمْ اَزْدَدْ فيكَ اِلّا يَقيناً وَلَكَ اِلّا حُبّاً، وَعَلَيْكَ اِلّا مُتَّكَلاً وَمُعْتَمَداً، وَلِظُهُورِكَ اِلّا مُتَوَقِّعاً وَمُنْتَظِرَاً، وَلِجِهادي بَيْنَ يَدَيْكَ مُتَرَقِّباً...
🔴امروز که دنیا را امواج کوبنده و درهم شکنندهی مشکلات فراگرفته، گویی ندای رسول خدا (صلی الله علیه واله) را میشنویم که میفرمایند:
❇️مثَل اهل بیتم، مَثَل کشتی نوح است هر کس سوار شد نجات یافت. هر که تخلف ورزید غرق شد...
🔅السلام علیک یا سفینة النجاة...