eitaa logo
اخلاق در حوزه‌ی اجتماع
405 دنبال‌کننده
30 عکس
4 ویدیو
1 فایل
دین و اخلاق در جامعه ایران. در اینجا روزنوشت های دکتر مهراب صادق‌نیا در باره وضعیت دین و اخلاق در جامعه ایران به اشتراک گذاشته می شود.: MehrabSadeghNia
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹به پاس امنیت و دفاع از انسانیت. ✅ عملیات نیروهای نظامی و دفاعی کشورمان بر علیه رژیم اشغالگر و متجاور اسرائیل اسباب خرسندی و افتخار همه‌ی کسانی است که به ایران و امنیت آن دل بسته‌اند. تجربه‌ی پیدایش غیرطبیعی و اشغالگرایانه‌ی اسرائیل در خاورمیانه، همواره با ناامنی و کشتار، جنگ‌های دیوانه‌وار، و ترور همراه بوده است. پهبادها و موشک‌های ایران به هر میزان که اثرگذار بوده باشند، ابهت ساختگی این رژیم را زیر سؤال برده و اسباب امیدواری و وحدت نیروهای مقاومت در منطقه خواهند شد. به نوبه‌ی خود از این اقدام ستایش‌برانگیز نیروهای نظامی و دفاعی کشورمان سپاس‌گزار و از آن دفاع می‌کنم. امیدوارم این برگ درخشانِ تاریخ انقلاب، ایران، و جهان معاصر با روایت‌ درست و سنجیده در فضای داخلی نیز اسباب وحدت، انسجام، و امیدواری شود. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۳/۱/۲۷ @sadeghniamehrab
🔹 مذهب و فوتبال ✅ عبدالکریم حسن، بازیکن قطری تیم فوتبال پرسپولیس، پس از تماشای تلاوت زیبای صالح مهدی‌زاده، قاری نوجوان قرآن کریم، از مسئولان باشگاه خواسته بود که او را به تمرین این دعوت کنند. این قاری نوجوانِ خوش‌صدا این دعوت را پذیرفته و در جلسه تمرین تیم پرسپولیس شرکت کرده است. برای من دعوت عبدالکریم حسن خیلی معنادار است. یک بازیکن قطری که بر اساس علاقه شخصی خود پای نمادهای دین و تلاوت قرآن را به زمین فوتبال باز می‌کند. البته در میان فوتبالیست‌های ایرانی هم هستند کسانی که گه‌گاهی نمادهای مقدس را در زمین فوتبال به نمایش می‌گذارند؛ ولی در مجموع، فاصله‌ی میان مذهب و فوتبال در ایران زیاد است. در اروپا این فاصله نسبت به گذشته بسیار کم شده است. در همین ماه رمضان دیدیم که مسابقه‌ی رسمی را متوقف می‌کردند تا فوتبالیست‌های مسلمان بتوانند افطار کنند. بازی‌کنان مسلمان در کشورهای اروپایی با افتخار نمادهای مذهبی خود را آشکار می‌کنند، کناره‌های زمین و در پیش چشم هزاران تماشاچی نماز می‌خوانند و مورد تشویق آن‌ها قرار می‌گیرند، و یا به مکه می‌روند و حج خود را استوری می‌کنند. این که چرا هیچ وقت به ذهن یک بازیکن ایرانی نمی‌رسد که یک قاری قرآن را به تمرین تیمش دعوت کند، ولی عبدالکریم حسن قطری این کار را می‌کند، پرسش مهمی است و البته به تفاوت ماهیت دین‌داری در ایران و قطر بر می‌گردد. نمی‌خواهم برای این تفاوت اسمی انتخاب کنم، ولی بد نیست برای فهم آن به یک خاطره اشاره کنم. چند سال پیش که این امکان را داشتم در یکی از شهرهای آلمان در یک حسینیه، به مناسبت ماه محرم سخنرانی کنم؛ در جمعیّت بیش از صدو پنجاه نفری که هر شب به حسینه می‌آمدند، تنها دو ایرانی به چشم می‌خورد که یکی از آن‌ها ارمنی بود. برای من سوال بود که پس ایرانی‌ها کجا هستند و چرا نمی‌آیند. با کنجکاوی از آن‌ها پرسیدم در این شهر چقدر ایرانی زندگی می‌کنند. پاسخ دادند بیش از پانزده هزار نفر. گفتم آیا مسجد و یا حسینه‌ای اختصاصی دارند، جواب دادند که خیر. پرسیدم که به نظر شما چرا در این حسینه، افغانستانی‌ها حضور فعالی دارند ولی ایرانی‌ها نه. در جواب گفتند که ایرانی‌ها به این برنامه‌ها بدبین هستند و فکر می‌کنند آمدن به حسینه، بازی کردن در زمین سیاست است. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۳/۱/۲۹ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab
🔹نظم اجتماعی دینی و روحانیّون ✅ ابن خلدون، که گروهی از برنامه‌ریزان علوم انسانی اسلامی دوست دارند او را پدر علم جامعه‌شناسی معرفی کنند، در کتاب مقدمه‌ از دو نوع نظم اجتماعی سخن می‌گوید: "نظم اجتماعی شرعی" و "نظم اجتماعی عرفی_عقلی". از نگاه او نظم اجتماعی شرعی، ریشه در شرع و تبیین‌های فقهی دارد و هنجارهای خود را از شریعت می‌گیرد و نظم اجتماعی عرفی، هر چند ممکن است با شریعت مخالف نباشد، ولی ریشه در عقل و عرف و یا قانون دارد و تبیین‌های خود را به آن‌جا مستند می‌کند. بر اساس این نظریه، جامعه‌ی دینی جامعه‌ای است که طبیعتی مبتنی بر شرع داشته و نظم خود را از دین بگیرد. از نگاه ابن خلدون معیار سنجش دینی بودن یک جامعه، نظم موجود آن است به این معنا که اگر آن نظم مبتنی (نه سازگار) بر شرع است آن جامعه دینی است و اگر مبتنی بر عرف و قانون است، آن جامعه غیر دینی (نه ضد دینی) است. در گذشته‌های نه‌چندان دور، نظم حاکم بر پوشش مادران ما، یا همان حجاب، نظمی دینی بود. روحانیان آن زمان توان این را داشتند که بدونِ حمایت حکومت‌ها و تنها با تکیه بر سرمایه‌ی اجتماعی و اقتدار اخلاقی خود، این نظم را پدید بیاورند. حالا اما ماجرا فرق می‌کند. همه تلاش می‌کنند از واژه‌ی "حجاب قانونی" استفاده کنند و با اهرم جُرم، جریمه، پلیس، و تنبیه نظمِ پوشش را با شرع سازگار کنند. این کار به این معناست که تبیین‌های روحانیان برای ایجاد این نظم شرعی کافی نبوده و آن‌ها نتوانسته‌اند پوشش مورد نظر خود را با تبیین‌های شرعی ایجاد کنند و دست به دامن قانون شده‌اند. دوستان روحانی من، ممکن است این حرف شما را برنجاند؛ ولی بدانید حتّی اگر با کمک قانون و قوه‌ی قهریِّه موفق شویم به نظم دل‌خواه خود در پوشش زنان برسیم، گذشته از این که فرآورده‌ی آن را نمی‌توانیم نظمی دینی بدانیم، مشکل ناتوانی و ناکافی بودن تبیین‌های ما و کاهش اقتدار اخلاقی‌مان سر جای خود باقی‌ست. بهتر است ما با تکیه بر آن توان تاریخی و فربهی ادبیات دینی‌مان چونان گذشته‌های دور کمک کنیم که دین بتواند نظم اجتماعی مورد نظرش را ایجاد کند و بی‌جهت، دولتی را که باید به رفع مشکلات عمیق اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی بپردازد، درگیر مسائلی که از قدیم وظیفه‌ی ذاتی ما حوزویان بوده است نکنیم. از ما گفتن بود! مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۳/۱/۳۰ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab
🔹تربیتِ گل‌خانه‌ای مدرسه ✅ این‌جا قم است ... جلوی مدرسه‌ی(ابتدایی) دخترم ایستاده‌ام تا او را به خانه برگردانم. پدرها و مادرهای دیگری هم هستند. پوشش مادرهای دخترانِ دانش‌آموز بسیار متنوع است؛ در میان‌شان یکی دو نفر چادری هست و باقی، جوری دیگر هستند. کلانتری کنار مدرسه اگر می‌خواست سخت‌گیری کند، احتمالا باید به بسیاری از این مادرها "تذکر حجاب" می‌داد. پس از کمی انتظار، درِ مدرسه باز می‌شود و دانش‌آموزان با لباس‌های متّحد‌الشکلِ مانتو شلوار و مقنعه از مدرسه بیرون می‌آیند. هوا قدری گرم است و برخی از مادرها، همان دمِ در مدرسه لباس دخترها را تغییر می‌دهند و برخی از بچه‌ها خودشان دست به کار می‌شوند و پوششِ اجباری مدرسه را از تن به در کرده و در کوله‌ی خود می‌گذارند. جلوی مدرسه شبیه رختکن شده است. پس از چند دقیقه دخترانِ یکسان‌پوش مدرسه، در دنیای متنوع و پوشش رنگارنگ مادرانشان غرق می‌شوند. این تنها، حکایت پوشش آن‌هاست؛ منزل که می‌روند احتمالا آن‌چه معلم دینی و تربیتی به آن‌ها آموخته است نیز، از دست خواهد رفت. گویا بچه‌ها یاد گرفته‌اند که پوشش و "حرف‌های معلم" فقط مالِ مدرسه است و بیرونِ از آن خریداری ندارد. دست نیکا را می‌گیرم و به منزل می‌آئیم. بین راه نیکا به من می‌گوید "بابا، فاطمه(هم‌کلاسی‌اش) می‌گوید پیمان معادی(در سریال افعی تهران) روی سحر دولت‌شاهی(روان‌شناس همان سریال) کِراش دارد." چشمان‌م از تعجب گرد می‌شود و می‌پرسم "کِراش دیگه چی هست؟!! می‌گوید یعنی عاشق‌ش شده است.  تربیتِ گُل‌خانه‌ای مدارس یک پروژه‌ی شکست‌خورده است. اساسا تربیت محصول یک تعامل نهادی است. از خانواده آغاز می‌شود و در مدرسه و جامعه و خیابان و سازمان و مسجد و دانشگاه پی‌گرفته و تکمیل می‌شود. تربیت یک نظمِ پادگانی نیست یک مراقبت، پذیرش، و هم‌دلی است. و دیگر این که، تربیت مسری است. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۲/۲/۶ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab
🔹 عاشق شو ار نه روزی، کار جهان سرآید! ✅ هیچ چیز به اندازه‌ی "خالی شدن قلب آدم‌ها از عشق" ترسناک نیست. قلب‌هایی که از عاشق شدن عاجزند، بی‌نور و کور، برای هر ظلمی آماده‌اند. جنگ‌های خانمان‌سوز، غارت‌ها و تجاوزها، زورگویی‌ها و دروغ‌ها، حق‌کشی‌ها و نبعیض‌ها، و هر مصیبتی که تاریخ بشر را سیاه و تباه کرده است ریشه در خالی شدن انسان از عشق به دیگران دارد. بی‌خود نیست که آگوستین می‌گوید "عشق بورز و هر چه خواهی کن"؛ زیرا قلب‌های عاشق نمی‌توانند به بدی رضایت دهند و انسان‌های عاشق نمی‌توانند بد باشند و ظلم کنند. عاموس، پیامبر روشن‌ضمیر بنی‌اسرائیل، نیز تمام شریعت را در همین یک جمله خلاصه کرد: "دیگران را چون خویشتن دوست بدار." زیرا که شریعت امر مقدسی است که ریشه در عشق خدا به انسان دارد و بدون آن تحقق نمی‌یابد. هیچ فضیلتی در نفرت و کینه نیست و هیچ سعادتی بر تنه‌ی زشتِ دشمنی جوانه نمی‌زند. تعلیم زائیده‌ی عشق آموزگار است و تربیت، میوه‌ی شورانگیز درخت مهربانی. جامعه‌ای که رسم عشق‌ورزی را یاد نگیرد رستگاری را نخواهد آموخت. عشق یک مفهوم ارتباطی است. فریاد زدنی نیست؛ نشان دادنی است. دستوری نیست، باور کردنی است. عشق را باید دید، باید بویید، باید پذیرفت. باور کردن عشق، به معلمان اخلاق اقتدار اخلاقی می‌دهد و به حاکمانِ اجتماعی اقتدار سیاسی. مردمانی که باور کنند حاکمان‌شان بی‌دریغ دوست‌شان دارند، در زمین خشک، درخت امید خواهند کاشت و از بوته‌های خار، گل‌های اقاقی خواهند چید. جامعه‌ی عاشق، رنگین‌کمان صلح بر دوش دارد و آئین راستی را زندگی می‌کند. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۳/۲/۱۹ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab
🔹رونمایی از کتاب "مرگ و معنای زندگی در تجربه مسیحیان و مسلمانان " نوشته دکتر مهراب صادق نیا در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران ▫️زمان: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ ▪️ساعت ۱۱ تا ۱۳ ▫️مکان: تهران، مصلی بزرگ امام خمینی ره (شبستان)، راهروی ۵ غرفه ۱۱۷ 🔹تحریریه کتابخانه ادیان 🔻🔻 ⏮ | ایتا 📲 http://eitaa.com/libadyan
🔹 دو برگ‌ از قرآن. ✅ دوستی می‌گفت: ... « در منزل روستایی ما (در اطراف زنجان) پدر و مادرم دو عکس از آیت الله بروجردی و آیت الله شریعتمداری روی طاقچه اطاق میهمان گذاشته بودند. به این دو عکس بسیار احترام می‌گذاشتند و کسی جرات نمی‌کرد به آن‌ها دست بزند. این دو عکس برای پدر و مادرم، چیزی شبیه دو برگ قرآن بودند. یک روز برفی، درِ منزل ما به صدا درآمد. من از همه کوچک‌تر بودم و کاندیدای نخست باز کردن در. وقتی در را باز کردم، دیدم یک نفر با هیبت سیادت پشت در ایستاده است و کمک می‌خواهد. برگشتم داخل خانه و به مادرم گفتم " این سید است، می‌گوید کمک می‌خواهد." این جمله را در حالی گفتم که انگشت دستم را به طرف عکس آیت‌الله شریعتمداری،کشیده بودم. مادرم با تعجب نگاهی به من کرد و بدون این که چیزی بگوید چادر چاروقش را درست کرد و دوید دَم در. کمی بعد برگشت و زیر لب مدام استغفار می‌کرد. گاهی هم سرش را به آسمان بلند می‌کرد و می‌گفت: "خدایا بچه است؛ نمی‌فهمد. خودت از گناهش درگذر."  من اشتباه گرفته بودم. کسی که درِ خانه‌ی ما را زده بود، آیت الله شریعتمداری نبود! پیر مرد سیدی بود که دستاری به سر می‌بست و از مردم یاری می‌خواست. مادرم با ترس و نگرانی به من می‌‌گفت بچه جان، عقل که نداری؛ چشم هم نداری؟! از نظر مادرم، من به آیت‌الله شریعتمداری توهین کرده بودم. نباید آن نیازمندِ پشتِ در را به جای او اشتباه می‌گرفتم. مادرم به استغفار و عذرخواهی و دعوا کردن من بسنده نکرد و  یکی از مرغ‌های خانه را برای دفع بلا قربانی کرد. می‌گفت اگر این کار را نکنم، ممکن است خانه روی سر بچه‌هایم خراب شود. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۳/۳/۲۱ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab
🔹 سرمایه‌ی اجتماعی دین و بن‌بست‌های انتخاباتی ✅ دموکراسی و انتخابات، درست یا غلط، آخرین تجربه‌ی بشر برای گذر از چندگانه‌ها و ترجیح یک امر بر دیگری است و هیچ معنایی بیش‌تر از ترجیح نظر اکثریت ندارد. چیزی که از صندوق‌ها بیرون می‌آید به حق، درست، و یا مقدس معنی نمی‌شود؛ زیرا انتخابات اساسا فرآیند تشخیص حق و باطل نیست به همین دلیل، خروجی صندوق تنها به معنای انتخاب اکثریت است و نه بیش‌تر. با این حال، در کشور ما گروهی دوست دارند انتخابات را جوری دیگر معنا کنند. به همین دلیل آن را با مضامین دینی و مقدس در می‌آمیزند. انتخاب خود را رنگ و لعابی دینی می‌زنند. آن را به امدادهای الهی ربط داده و نتیجه صفای باطن خود یا دیگری می‌دانند. اعلام می‌کنند خدا در یک مکاشفه‌ی شخصی به دل‌شان انداخته است که به فرد خاصی رای بدهند. در همین انتخابات ریاست جمهوری پای دین و عالمان دینی و امور مقدس به میان کشیده شد. کسانی خود و اطرافیان‌ خود را اردوگاه امام حسین (ع) خواندند و رقیب و طرفدارانش را خیمه‌ی یزید. رأی به خود را حق‌ تفسیر کرد و رأی به رقیب را باطل؛ غافل از این که انتخابات یک کنش عرفی برای انتخاب یک امر عرفی‌ست؛ یک رفتار این‌جهانی برای ترجیح یک امر این‌جهانی. رأی‌ها را می‌توان به درست و نادرست و یا کم‌تر درست، تقسیم کرد ولی به حق و باطل نه. اساسا انتخابات عرصه‌ی گزینش حق و باطل نیست. عرصه‌ی انتخاب خدا یا شیطان نیست. کسانی که با تمسک به مقدسات و به میان کشیدن خدا و پیامبر سعی می‌کنند برای رای خود وجاهتی درست کنند، آگاهانه و یا غیرآگاهانه، به سرمایه‌ی اجتماعی دین، چوب حراج می‌زنند. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۳/۴/۹ @sadeghniamehrab
🔹هرمنوتیک "رأی ندادن" ✅ کنش‌های انسانی بر عکس رفتار پدیده‌های طبیعی، معنای معیّن و ثابتی ندارند. تکانه‌های شاخه‌ی درخت، تپیدن قلب، جیک جیک گنجشک‌های باغ، و یا رعد و برق آسمان همیشه و همه جا یک معنا دارند. در حالی که، لبخند انسان‌ها و یا اشک آن‌ها معنای معینی ندارد. هر لبخند می‌تواند معنای متفاوتی از دیگری داشته باشد. کنش‌های انسانی معادله‌هایی از جنس ریاضیات و هندسه نیستند و گرامر مشخصی ندارند. به همین دلیل، احکام اخلاقی و قضاوت‌های ارزشی، در کنش‌های انسانی به معنای عمل ناظر است و نه صورت آن. برای نمونه لبخند به خودی خود و بدون توجه به معنای آن، هیچ قضاوتی را بر نمی‌تابد. لبخند اگر به معنای مسخره کردن کسی باشد که شایسته‌ی تمسخر نیست "بد" است و غیراخلاقی و اگر به معنا مهرورزیدن به کسی باشد که شایسته‌ی مهربانی است، "خوب" است و اخلاقی. عرصه‌ی سیاست و فرهنگ و اساسا امر اجتماعی، امری ریاضی و هندسی نیست که بر آن پای بفشارید و معنای واحدی برای آن در نظر بگیرید. "رأی دادن" همواره یک معنا ندارد، چه این که "رأی ندادن" نیز. این شرایط اجتماعی است که این دو را معنا می‌کند. این دو به خودی خود و بدون توجه به معنای‌شان هیچ قضاوت اخلاقی‌ای را به دنبال ندارند. به راستی الان "رأی ندادن" چه معنایی دارد؟ چه قضاوت ارزشی‌ای را به دنبال دارد؟ خوب فکر کنید، شاید دقیقا به همان معنایی است که شما آن را نمی‌پسندید. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۳/۴/۱۰ @sadeghniamehrab
🔹مهم‌ترین سخن عاشورا! ✅ این روزها به پاس‌داشت حرکت اجتماعی و اصلاحی امام حسین علیه‌السلام، هر کوی و برزنی سیاه‌پوش است و هر انسانی محزون. هیئت‌ها، مسجدها، حسینه‌ها و تکیه‌ها محل اجتماع سوگوارانی است که در مصیبت‌های آن امام بزرگوار به سر و سینه می‌زنند و اشک می‌ریزند. امام حسین علیه‌السلام ماهیّت حرکت خود را اصلاح‌طلبانه معرفی کرد و گفت: "انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدّی". "اصلاح" یک مفهوم دینی و انسانی است و "اصلاح‌پذیری" نشانه‌ی سلامت یک نظام اجتماعی. اصلاح را نباید یک اضطرار تعریف کرد؛ اصلاح یک امر طبیعی است که بقاء و پویایی جامعه و نظم اجتماعی را به همراه دارد. جامعه‌ای که به هر بهانه‌ای اصلاح را نپذیرد و با آن مخالفت کند به ناچار با یکی از این دو فاجعه روبرو خواهد شد: نخست، ناامیدی اجتماعی که خود را در مهاجرت، انزواطلبی، بی‌حسی اخلاقی، و بی‌اعتمادی عمومی نشان می‌دهد. و دوم: انقلاب، شورش، و یا جنبش‌های مسلحانه. این دومی بسیار پرهزینه است و پی‌آمدهای غیر قابل کنترل و پیش‌بینی‌ای دارد. پیام عریان عاشورا به همه‌ی جوامع انسانی این است که اگر یک نظام اجتماعی نتواند ماهیِت اصلاح‌پذیری خود را در قالب فرآیندهای از پیش تعریف شده حفظ کند، ناچار خواهد شد بابت هر اصلاحی هزینه‌های سرسام‌آوری بدهد. هزینه‌هایی که چنان فاجعه‌بار و دردناک‌اند که شایسته است نسل‌های متمادی از آن‌ها یاد کنند و بر آن‌ها اشک بریزند. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۳/۴/۲۵ @sadeghniamehrab
🔹 عاشورا و منطق تحول اجتماعی خلاصه‌ی سخنرانی شب عاشورا در کانون توحید: ✅ تحول اجتماعی، به معنایی تغییرات معطوف به ساختارهای اجتماعی، آرام و پیوسته، و بدون انقطاع و گسست، از ضرورت‌های زندگی اجتماعی است. این تحول برای دست‌یابی به وضعیّت‌های مطلوب‌تر در حوزه‌ی عمومی است. تحول‌پذیری اجتماعی نشانه‌ی سلامت جامعه است. جامعه‌ای که به هر دلیل تحول‌ناپذیر است و یا هزینه‌ی تحول در آن بالاست، جامعه‌ی سالمی نیست. ✅ تحول اجتماعی در ادبیات علوم اجتماعی، نقطه‌ی مقابل ناامیدی و انقلاب است. به این معنا که در جامعه‌هایی که به هر دلیل به تحول روی خوش نشان داده نشود، دو اتفاق ممکن است رخ بدهد: یک: انقلاب ، شورش، هزاره‌گرایی، و نافرمانی. دوم: ناامیدی اجتماعی که خود را در مهاجرت، انزواطلبی، و یا بی‌حسی اخلاقی نشان می‌دهد. ✅ در ادبیات دینی تحول اجتماعی به معنای "اصلاح" و یا "احیاء" است. قرآن کریم اصلاح و احیا را مسئولیت اصلی پیامبران می‌داند: "و اِن ارید الا الاصلاح ماستطعت" و "استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم." اما علی علیه‌السلام نیز اصلاح را در کنار دفاع از مردم، تمشیت امور مالی، و عمران و آبادانی، مسئولیّت اصلی حکومت دینی می‌داند. بر این اساس تحول اجتماعی که تعبیر دینی آن اصلاح و احیا است، امری ضروری دانسته شده است. ✅ در سنت اسلامی ابزاری برای این اصلاح تعریف شده است که مهم‌ترین آن‌ها امر به معروف و اجتهاد( دست‌کم در سنت شیعی) است. سطح عالی امر به معروف ابزاری است در دست شهروندانِ بیرون از قدرت برای گفتگو و مطالبه‌ی از ارباب قدرت. اجتهاد نیز به معنای انعطاف‌پذیری شریعت و مشروط بودن آن به شرایط محیطی و زمانی است. ✅ امام حسین علیه‌السلام نیز حرکت خود را یک حرکت اصلاحی معرفی می‌کند: "انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی. البته حرکت اصلاحی امام حسین از سال‌ها قبل و از زمان حکومت معاویه آغاز شده بود. معاویه مصلحت نمی‌دید با امام برخوردی خشن داشته باشد ولی یزید خیره‌سرانه چنین کرد. " اما پرسش اصلی این است که چرا این حرکت اصلاحی تا این اندازه پرهزینه بود و امت اسلامی را با یک جنایت بزرگ و فاجعه‌ی انسانی روبرو کرد؟ چه وضعیّتی بر جامعه‌ی اسلامی حاکم شده بود که یک نهضت اصلاحی توسط کسی که سرمایه‌ی اجتماعی بالایی دارد، با این حجم از خشونت به وسیله‌ی حکومت، روبرو شد؟ ✅ در پاسخ به این پرسش باید گفت بنی امیه و بویژه یزید با چند ترفند هزینه‌ی اصلاح‌طلبی را در جامعه‌ی اسلامی بالا برد. مهم‌ترین این ترفندها: انحراف، تحریف، و ترساندن بود. در حقیقت یزید با بالابردن هزینه‌ی اصلاح و یا انکار ضرورت اصلاح یک دیکتاتوری ایجاد کرده بود. دیکتاتوری صرفا به معنای انکار خواست و اراده‌ی مردم نیست؛ بلکه به معنای انکار ضرورت اصلاح اجتماعی است. ✅ مؤلفه‌های اساسی و بنیادین نهضت اصلاحی امام حسین عبارت بودند از: بازگشت به سنت پیامبر، احیای حقوق انسان، آزادی و آزادگی، نفی ظلم، و اقامه‌یا عدالت. هیچ کدام از این اهداف به صورت مستقیم به کنش‌گران خُرد جامعه معطوف نیست. امام حسین بر مضامینی تمرکز دارد که زمینه‌ی فساد و تباهی هستند. ✅ منطق اصلاح‌طلبی عاشورا چند حقیقت را بر ما آشکار می‌کند: 📍هر جامعه‌ی امکان امر تحول اجتماعی از طریق فرآیندهای طبیعی و پیش‌بینی‌شده را انکار کند، در معرض تکرار فاجعه‌هایی شبیه چیزی است که در عاشورا رخ داد. 📍تحول اجتماعی باید بر مهم‌ترین اصول مبتنی باشد و مبنایی‌ترین تغییرات را طلب کند. مفاهیمی چون عدالت، آزادی، حقوق انسان و ارزش‌های متعالی دینی. 📍حرکت اصلاحی امام حسین بر پذیرش عمومی مردم و آگاهی بخشی استوار بود و نه بر اقتدار شخصی خودش. امام کسی را به تبعیّت کورکورانه از خویش دعوت نکرد و حتی در شب عاشورا تاکید کرد که هرکس که می‌خواهد می‌تواند بدون دغدغه برود. 📍آرمان‌های اصلاحی امام حسین، دو ویژگی باز داشتند: اولا واضح و روشن بودند. و ثانیا تبیین‌پذیر بودند. راه رسیدن به آن‌ها واضح و قابل بیان بود. تحول اجتماعی امام حسین، قدم زدن در وادی ابهام نبود. 📍حرکت اصلاحی امام حسین با خط زدن منافع شخصی خود همراه بود. امام حسین با گرفتن منافعی می‌توانست از اصلاح‌طلبی دست بکشد، ولی چون می‌خواست "امام حسین" باشد، با خط زدن منافع شخصی اصلاح‌گری را برگزید. 📍 امر اصلاح، امری هزینه‌بر است و با عافیت‌طلبی سازگار نیست. هر جنبش اصلاحی باید به پرداخت هزینه فکر کرده و خود را آماده‌ی آن کند. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۳/۴/۲۶ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab
🔹نسبت میان فربه‌شدگی مناسک و وضعیّت دین‌داری ✅ شنبه‌شب (ششم مردادماه) به دعوت دست‌اندرکاران و تهیه‌کننده‌ی برنامه‌ی تلویزیونی شیوه، میهمان این برنامه زنده بودم و مطالبی را پیش‌کش بینندگان کردم که چکیده‌ی آن‌ها در زیر ارائه شده است: 📍۱. مناسک، بخش جدایی‌ناپذیر ادیان هستند که به دلیل مرئیت‌پذیری از اهمیّت و جایگاه برتری برخوردارند و مورد مطالعه‌ی دین‌پژوهان قرار می‌گیرند. 📍۲. مناسک دینی صورت عینیّت‌یافته (objectives) باورداشت‌هایند. یعنی اعتقادات در قالب مناسک بازسازی می‌شوند. البته مناسک از طریق تبیین، تأکید بر تجربه‌ی عرفانی، و افزایش تراکم اخلاقی به بازسازی عقاید کمک می‌کنند. (رابطه‌ی برهم‌کنشی مناسک و اعتقادات). 📍۳. مناسک، معمولا ماهیتی جمعی و غیرساختگی دارند. یعنی بازنمایی یک وضعیّت ایمانی هستند. دین‌داران از آن جهت که دین‌دارند در مناسک شرکت می‌کنند. مشارکت در مناسک بدون قصد و ایمان درونی، یک کنش مذهبی به شمار نمی‌آید. 📍۴. در دهه‌های اخیر، ایران مناسکی‌تر شده است. هم تقویم ایران دینی‌تر شده است و هم مکان‌های آن. پیدایش امام‌زاده‌های جدید و نیز مناسبت‌های بیشتر در تقویم ایرانی‌ها نشانه‌ی این واقعیّت است. این اتفاق باعث افزایش مناسک نیز شده است. 📍۵. افزایش مناسک را نمی‌توان به معنای افزایش دین‌داری در ایران دانست. شاید این اتفاق به معنای افزایش دین‌داری کمّی باشد ولی برای سنجش میزان دین‌داری، شاخص‌های دیگری نیز وجود دارد. شاخص‌هایی چون امکان تبیین باورداشت‌ها، اعتماد عمومی، خیرخواهی، صداقت، نوع‌دوستی، و دیگر کیفیت‌هایی که دین اسلام از پیروان خود انتظار دارد. این شاخص‌ها می‌توانند کیفیّت دین‌داری را نشان بدهند. البته کم شدن مناسک را نیز نمی‌توان نشانه‌ی سکولار شدن جامعه دانست. 📍۶. اساسا "سکولار" یک مفهوم لغزنده است. استفاده‌ی نابجا از آن بیش‌تر برای خارج کردن رقیب از میدان است. گروهی ممکن است یک نفر را به دلیل باور به جدایی دین و مناسک دینی از سیاست، سکولار بخواهند. از قضا از زاویه‌ی دیگر، ممکن است گروهی، مداخله‌ی امر سیاسی در دین و مناسک مذهبی را سکولاریسم بخوانند؛ چون دین و مناسک دینی را از قدسیّت انداخته است. 📍۷. تحقیقات نشان می‌دهد که نسبت معناداری بین «رشد مناسک» و «افزایش دین‌داری» در ایران مشاهده نمی‌شود. این به آن معناست که مناسک از کارکرد لازم برخوردار نیستند. افت قدرت اخلاقی نهاد روحانیت نشانه این مدعاست. 📍۸. دلیل اصلی از بین رفتن کارکرد مناسک می‌تواند تردید در "اصالت" و "خلوص" آن‌ها باشد. مداخله‌ی "امر سیاسی" در مناسک سبب تردید جامعه در اصالت آن‌ها شده است. امر سیاسی تلاش دارد تا با استفاده از مناسک، به توجیه و مشروعیّت خود بیافزاید. 📍۹. نسبت به پیاده‌روی اربعین، ما شاهد یک منازعه هستیم که نتیجه‌اش پیدایش دو ادبیات شده است: الف. این ادبیات را هویت مشروعیّت‌بخش به حکومت و سازمان‌ها و رسانه‌های رسمی دامن زده و تولید می‌کنند. این ادبیات مناسک اربعین را با مضامین اسطوره‌ای، سیاسی، اجتماعی، یوتوپیایی، و هویتی معرفی می‌کند. برای این ادبیات پیاده‌روی اربعین می‌تواند هویّت مقاومت در برابر نظام سلطه را تقویت کند. ب. این ادبیات با تمرکز بر کج‌کارکردها و چالش‌های این مناسک، آن را یک ابزار سیاسی دانسته و در اصالت و خلوص آن تردید دارد. مخالفان پیاده‌روی اربعین، در حقیقت مخالف سیاسی شدن و شیوه مواجهه‌ی حاکمیّت با آن هستند. 📍۱۰. به گمان من، تردید در اصالت مناسک و باور به ساختگی بودن آن‌ها و مداخله‌ی "امر سیاسی" در آن‌ها خروجی آن‌ها را تحت تاثیر قرار داده است. اگر مناسک را صرفا به مثابه یک چسب اجتماعی برای شکل‌دادن گروه مؤمنان نگاه کنیم (آن‌گونه که ادبیات نخست نگاه می‌کند) کارکرد اخلاقی و تبیینی آن‌ها کاهش می‌یابد. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۳/۵/۷ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab