eitaa logo
گمـنـــــــــام اراکــــــــــ♡
2.9هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
24.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
❣﷽❣ سلام علیکم 🍃«رَحِمَ اللّهُ عَبْدا" اَحْیا أمْرَنا...» 🚩🇮🇷🇵🇸 إنَّ شِیعَتَنَا هُمُ الَّذِینَ یتَّبِعُونَ آثَارَنَا @GomnamArak ♥️ #گُمنام به عشق #شهدای گُمنام❤ درکانال #گُمنام عضو شوید ♥️🚩 https://eitaa.com/joinchat/3920691917C9a79f3a574
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸 پدر و مادرم به فدای شهیدی که اهل آسمان برایش گریه می‌کنند... وقتی‌که امام جواد علیه‌السلام به دنیا آمد، امام رضا علیه‌السلام به اصحاب خود فرمودند: 🔖 در این شب برای من فرزندی شبیه موسی بن عمران به دنیا آمد که شکافنده دریاهاست، و شبیه عیسی بن مریم مادرش مقدّس است و پاک و پاکیزه خلق شد. سپس امام رضا علیه‌السلام فرمودند: 📋 بِأَبِي وَ أُمِّي شَهِيدٌ يَبْكِي عَلَيْهِ أَهْلِ السَّمَاءِ، يُقْتَلُ غَیظاً ▪️پدر و مادرم به فدای شهیدی که اهل آسمان بر او می‌گریند که از روی خشم کشته می‌شود. 📋 وَ یَغضَبُ اللَّهُ جَلَّ وَ عَلَى قَاتِلِيهِ فَلَا يَلْبَثْ إلّا يَسيرا حَتَّى يُعَجِّلُ اللَّهُ بِهِ إِلَى عَذَابِهِ الْأَلِيمِ وَ عِقَابَهُ الشَّدِيدِ. ▪️ و خداوند بر قاتل او خشم می‌گیرد؛ پس [قاتل او] نمی‌ماند مگر اندکی تا اینکه خدا عذاب دردناک و عقاب شدید را به سوی او می‌فرستد. 📚اثبات الوصیة، ص ۲۱۰ 📚عیون المعجزات، ص ۱۱۸ ✍ ای نمک سفرۀ سلطان طوس محضر تو خیل ملک خاک بوس آینۀ صورت شمس الشموس دلخوشیِ عمر انیس النفوس ای علی اکبر ملیح رضا حلقۀ موی تو ضریح رضا جود تو شد مظهر کُلِّ صفات نام تو فتاح همه مشکلات نازترین تک پسر کائنات حق بده بابات بمیرد برات بوسه ز لب های تو کار رضا ای همۀ دار و ندارِ رضا گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟ مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟ بسته شده راه صدایت چرا ؟ آب نیاورده برایت چرا ؟ شعله به جان و دل زهرا مکش جان رضا روی زمین پا مکش ضربه به حیثیت افلاک خورد رنگ کبودی به رُخی پاک خورد موی به هم ریخته‌ات خاک خورد داد زدی دورِ لبت چاک خورد با جگر سوخته پرپر زدی بر دَرِ حجره چقدر سر زدی خون ز لب خشک تو پاشید وای لحظۀ پرپر زدنت دید وای چشم به چشمان تو خندید وای دست‌ْزنان دورِ تو رقصید وای شعله به جان تو چنین ریخته آب به پیش تو زمین ریخته آب نخوردی … بدنت پا نخورد یک نخی از پیر و هنت پا نخورد در ته گودال تنت پا نخورد مثل حسین بر دهنت پا نخورد یاد حسین دیدۀ تر داشتی هر چه سرت آمده ، سر داشتی 🇮🇷🇵🇸 https://eitaa.com/joinchat/3920691917C9a79f3a574🇮🇷
🔰 نَوَد ساله برای طفل نُه‌ساله تواضع کرد | تو خَم کردی برای دست‌بوسی، قامت خَم را ... راوی گوید: 🔖 من در مسجدالنبی صلی‌الله‌علیه‌وآله در مجلس جناب علی بن جعفر (فرزند امام صادق علیه‌السلام) نشسته بودم که حضرت جواد علیه‌السلام داخل مسجد شدند. 📋 فَوَثَبَ عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ بِلَا حِذَاءٍ وَ لَا رِدَاءٍ فَقَبَّلَ یَدَهُ وَ عَظَّمَهُ 🔻علی بن جعفر چون نظرش بر آن حضرت افتاد، بی‌اختیار از جای برخاست و بی‌کفش و عباء خدمت آن حضرت دوید و دست او را بوسید و او را تعظیم و تکریم کرد. 🔖 امام جواد علیه السلام فرمود: ای عمو! بنشین خدا تو را رحمت کند! اما او عرضه داشت: ای سید و آقای من! چگونه بنشینم و حال آنکه شما ایستاده‌اید؟! 📝 پس چون علی بن جعفر علیهماالسلام از خدمت آن حضرت مرخص شد و آمد در مجلس خود نشست، اصحابش او را سرزنش کردند و گفتند: تو این نحو با او رفتار می‌کنی و حال آنکه عموی پدر او می‌باشی؟! 🔖 جناب علی بن جعفر علیهماالسلام به اصحاب خود فرمود: سکوت کنید! پس دست برد و محاسن خود را گرفت و گفت: حق تعالی مرا با این محاسن، برای امامت، اهلیّت نداد و این نوجوان را اهلیّت داد و امامت را به او تفویض نمود. آیا من انکار کنم فضل او را؟! پناه می‌برم به خدا از آنچه شما می‌گویید که احترام او را ندارم. 📋 بَلْ أَنَا لَهُ عَبْدٌ 👈 بلکه من، غلام او هستم! 📚الکافی ج۱ ص۳۲۲ 📌 در نقلی دیگر آمده است: 🔖 روزی طبیبی آمد تا رگ مبارک امام جواد علیه‌السلام را فَصد کند؛ چون تیغ را نزدیک حضرت آورد که رگ را قطع کند، علی بن جعفر علیهماالسلام نزدیک آمد و عرضه داشت: ای آقای من! اگر اجازه دهید، ابتدا رگ مرا فصد کند تا تیزیِ تیغ، ابتدا در من اثر کند و شما درد کمتری متحمّل شوید! 📃 ثُمّ أرادَ أبو جعفر علیه‌السّلام النُّهوضَ فَقٰامَ علیُّ بن جعفر علیهماالسّلام فَسَوَّی لَه نَعلَیه حتّی لَبِسَهما. 🔻در انتهاء چون که آن حضرت برخاست تا برود، علی بن جعفر علیهماالسلام برخاست و کفشهای آن حضرت را جفت کرد و در پیش پای مبارک آن حضرت نهاد. 📚رجال کشّی،ص۷۲۹ ✍ به نام تو بهشتی می‌کنم حال جهنم را خدا را شکر که آموختم من اسم اعظم را بدون جلوه‌ات در کودکی , باور نمی‌کردند تکلّم های در گهوارهٔ فرزند مریم را نوَد ساله برای طفل نُه ساله تواضع کرد تو خَم کردی برای دست‌بوسی قامت خَم را یکی از قاتلانت، عِلم تو در خردسالی بود که رسوا کردی آخر با سؤالی «إبن أکثَم» را حَسَن از حیث همسر با تو همدرد است اما او چو زینب خواهری دارد که از دل می‌بَرَد غم را اگر تشنه میان حجرهٔ دربسته افتادی به یاد جد خود با اشک بنشان آتش سَم را 🇮🇷🇵🇸 https://eitaa.com/joinchat/3920691917C9a79f3a574🇮🇷
🩸مُشت را بر خاک، می‌کوبیدی و می‌سوختی | هر زمان که روضه‌ی جانسوزِ مادر داشتی ... عبدالله بن رزين گوید: 🥀 من مجاور مدینه الرسول صلی‌الله‌علیه‌وآله بودم، و امام جواد علیه‌السلام را می‌دیدم که هر روز ظهر به مسجد می‌آمد و در صحن پیاده می‌شد و به طرف قبر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌رفت و بر او سلام می‌کرد. 📋 و يَرْجِعُ إِلَى بَيْتِ فَاطِمَة علیهاالسلام وَ يَخْلَعُ نَعْلَهُ فَيَقُومُ فَيُصَلِّي ▪️و بعد به محل خانه حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بر می‌گشت و کفشهایش را بیرون می‌آورد و می‌ایستاد و نماز می‌خواند. 📚المناقب، ج۴، ص۳۹۵ 📌 زكریا بن آدم گوید: 📋 إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا إِذْ جِی‏ءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِكْرَ 🔻خدمت‏ امام رضا علیه‌السلام نشسته ‏بودم كه امام جواد علیه‌السلام را پیش او آوردند. سنّ آن حضرت از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد علیه‌السلام دست هایش را بر زمین کوبید و سرش را به طرف آسمان ‏بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت. 🔖امام رضا علیه‌السلام به ایشان فرمود: 📋 بِنَفْسِی! فَلِمَ طَالَ فِكْرُكَ 🔻جانم ‏فدایت! چرا در فكرى؟ 🔖 امام جواد علیه‌السلام فرمود: 📜 فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی‏ فَاطِمَةَ أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً 👈 به آن بلاهایی که بر سر مادرم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آوردند، مى‌اندیشم. به خدا قسم آن دو نفر را از قبر خارج می‌کنم و به آتش می‌کشم و خاکسترشان را به باد می‌دهم و به دریا می‌ریزم. 📋 فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ : بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ لَهَا یَعْنِی الْإِمَامَةَ 🔻در این هنگام، امام رضا علیه‌السلام او را در آغوش ‏كشید و میان دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدایت! به ‏راستى كه تو لایق امامت‏ هستى! 📚دلائل الامامه، ص۴۰ ✍ از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی بین چشمت، چشمه‌ای از حوضِ کوثر داشتی مشت را بر خاک، می‌کوبیدی و می‌سوختی هر زمان که روضه‌ی جانسوزِ مادر داشتی در سرت رویای روزِ انتقامی سخت بود محشری سوزان به ذهنت قبلِ محشر داشتی روزگارت می‌گذشت و غصه‌هایت کم نشد بر دلت غم روی غم‌های مکرر داشتی بین شهری که پر از دشمن پر از خونخوار بود لااقل در خانه‌ات ای کاش، سنگر داشتی خانه آزادی‌ست؛ وقتی شهر، زندان می‌شود تو ولی در خانه زندانبانِ دیگر داشتی روی خاکِ حجره‌ات مظلوم، گیر آوردنت در کنارت کاش، خواهر یا برادر داشتی همسرت می‌ریخت، روی خاکِ حجره آب را لحظه‌ای که جای لب‌ها دیده‌‌ای تر داشتی تشنه جان دادی دَم آخر شبیه جدّ خود مثل او آیا به حنجر زخمِ خنجر داشتی ؟! قتلگاهت خانه‌ات شد؛ همسرت هم قاتلت حجره شد گودالت اما باز هم سر داشتی ! 🇮🇷🇵🇸 https://eitaa.com/joinchat/3920691917C9a79f3a574🇮🇷
🩸 به مادرِ پسرت علی «علیه‌السلام» بگو برایت آب بیاورد ! در تواریخ آمده است: 🥀 از آن زمان که کنیز امام جواد علیه‌السلام، (حضرت «سمانه» علیهاالسلام) امام هادی علیه‌السلام را به دنیا آورد و از آن طرف هم «امّ‌الفضل» ملعونه، از امام جواد علیه‌السلام باردار نشد، کینه‌ها و حسادت‌های او روز به روز نسبت به امام جواد علیه‌السلام و حضرت سمانه علیهاالسلام، شعله‌ور تر می‌شد. 🥀 تا اینکه با نقشه معتصم عباسی ملعون، دست به مسموم کردن امام جواد علیه‌السلام زد. وقتی که زهر را به إمام علیه‌السلام خوراند و مطمئن شد که دیگر حضرت به شهادت می‌رسد، در را بر روی امام علیه‌السلام بست و او را تنها در حجره قرار داد و خود پشت در نشست. 📋 و هو یُنادِی وا عَطَشَاه اُسقینی ماءً فَتَقولُ لَهُ نادِ اُمّ عَلِیّ إبنِکَ تَسقیکَ ماءً ▪️در حالی که امام علیه‌السلام ندای «واعطشاه» سر می‌داد و آب طلب می‌نمود، آن زن ملعونه از پشت در به إمام علیه‌السلام می‌گفت: مادر پسرت علی (مادر إمام هادی علیه‌السلام) را صدا بزن تا به تو آب برساند! 📚عوالم العلوم، امام جواد علیه‌السلام، ص۶۰۳ 📚ناعی الطفّ،ص۵۶۸ ✍ از آنجا که تاریخ هیچ فرزندی را برای اهل‌بیت علیهم‌السلام از همسرانی چون عایشه، حفصه، جعده و امّ‌الفضل گزارش نکرده است، میتوان گفت چه بسا خدای متعال این‌گونه اراده کرده بود که مادر فرزندان اهلبیت علیهم‌السلام، دشمن و قاتل آنان نباشند و از صُلبی پاک و مطهر، فرزندی در رحم آن زنان ملعونه، به ثمر ننشیند! 📝 شعله‌های کینه از هر سو به سویش آمدند در دل حجره، دل پروانه را آتش زدند زهر بهر بردن نوری دگر مأمور شد زهر یک‌بار دگر هم‌دست با انگور شد داغ او هم مثل داغ مجتبی مرهم نداشت آه صاحب‌خانه بین خانه‌اش مَحرم نداشت ظهر بود و هلهله بود و هیاهو بود و درد آه کاری کرد ام الفضل که جعده نکرد از سر شادی کنار پیکر او کف زدند تا صدایش در دل حجره نپیچد دف زدند پایکوبی کنیزان حرمتش را بد شکست کِل کشیدند و نگفتند او عزیز فاطمه ست آه جا دارد تمام عمر از داغش گریست پشت‌بام خانه که شأن امام شیعه نیست گرچه قرآنِ تنش از زهر آیه‌ آیه شد لااقل بال کبوترها برایش سایه شد لااقل جمع کثیری از محبین آمدند وقت تشییعِ جنازه گل به تابوتش زدند در دل گودال جسمش نامرتب شد؟ نشد پیکر پاکیزه‌اش مهمان مرکب شد؟ نشد تازه بعد از این که لشکر از دل گودال رفت شمر با آن خنجر کُندش به استقبال رفت 🇮🇷🇵🇸 https://eitaa.com/joinchat/3920691917C9a79f3a574🇮🇷
🩸 لعنت به شمر و امّ‌الفضل که نگذاشتند جرعه آبی به یک لب‌تشنه در گودالِ قتلگاه و یک لب‌تشنه در کنج حجرهٔ بغداد، برسد... در نَقلی آمده است: 🥀 وقتی که زهر در بدن شریف امام جواد علیه‌السلام، تشنگیِ فراوانی را به بار آورد و حضرت تقاضای آب نمود، امّ‌الفضل ملعونه در را به روی امام علیه‌السلام بست تا صدای «العطش» آن حضرت به گوش احدی نرسد. 🥀 در خانه کنیزکی صدای ناله‌های تشنگیِ إمام علیه‌السلام را شنید و دلش سوخت. ظرفی را آب کرد و به سمت حجره امام علیه‌السلام راه افتاد؛ اما امّ‌الفضل ملعونه در بین راه ظرف آب را از دستش گرفت و بر زمین ریخت. 📚منهاج البيان، ص١٨٢. ✍ آه یا جواد الائمه... این مصیبت، دل را به همان ساعتی می‌کشاند که هلال بن نافع گوید: 🥀 رفتم تا لحظات آخر عمر امام حسین علیه‌السلام را ببینم؛ به گودال قتلگاه رفتم. متوجه شدم لب‌های او تکان می‌خورَد؛گوش فرادادم تا بشنوم چه می‌گوید؛ طرز گفتار او از فرط تشنگی و ضعف، قابل شنیدن نبود. نزدیکتر رفتم؛ خوب که گوش فرا دادم ،شنیدم که می‌گوید: 📜 مُنُّوا عَلَی ٱبْنِ مُصطَفیٰ بِشَربَةٍ مِنَ الْماءِ ▪️با جرعه‌ای آب بر پسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله منّت گذارید! 📜 اُسقونی شَربَةً مِنَ الْماءِ لَقَد نَشَفَت کَبِدی مِنَ الظَماءِ ▪️مرا جرعه‌ای آب دهید که جگرم از تشنگی، آتش گرفته است. 🥀 هلال گوید: این جمله مرا تکان داد؛ دلم سوخت؛ رفتم ظرفی را پر از آب کردم و برگشتم. وقتی رسیدم، دیدم که شمر از گودال قتلگاه بیرون می‌آید اما لباسش را جمع کرده است. 🥀 گفت: ای هلال! کجا میروی و آب برای که می‌بری؟ گفتم: برای فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله. گفت: ای‌هلال‌! زحمت مکش؛ من او را سیراب کردم؛ ناگهان دامنش را کنار زد و سر بریده سیدالشهداء علیه‌السلام بیرون آورد و جلوی من گرفت... 📚الوقایع والحوادث، ج۳ ص۲۱۲ ✍ زهر گاهی چند سالی با جگر سر می‌‌کند رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می‌‌کند گاه زهری در جگرها کار خنجر می‌‌کند قلب‌ها را پاره و جان را مکدّر می‌‌کند در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد مثل جدّت، لحظۀ آخر تو را لب تشنه کرد مثل جدّت، لحظۀ آخر تنت بی تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد آب همچون کربلا در خانه‌ات نایاب شد ذکر لب‌هایت «علی این تشنه را دریاب» شد وقت مردن، جرعه آبی بر جگرها خوشتر است آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است همچو بسمل! وای بر من، می‌‌زدی تو دست و پا هلهله می‌‌کرد دشمن، می‌‌زدی تو دست و پا در سرای خویش اصلاً، می‌‌زدی تو دست و پا بشکند دستان آن زن، می‌‌زدی تو دست و پا ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند پیکرت را روی بام خانه‌ات انداختند سایه‌سار پیکرت، بال کبوتر‌های شهر گریه‌کن‌های غمت، چشمان مادر‌های شهر سینه‌زن‌‌های شما دستان خواهر‌های شهر پیکر تو دفن شد مانند پیکر‌های شهر کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند داغ یک سینه‌زنی در سینۀ افلاک ماند 🇮🇷🇵🇸 https://eitaa.com/joinchat/3920691917C9a79f3a574🇮🇷
🩸 به نالهٔ‌های «عطشِ» غریبِ کربلا و غریبِ بغداد چگونه جواب دادند... در نَقلی آمده است: 🥀 وقتی که امّ‌الفضل ملعونه، به إمام جواد علیه‌السلام سمّ خوراند، آن حضرت به شدت تشنه شد و صدا می‌زند که جرعه‌ای آب به من برسانید. ام‌ّالفضل پشت در اتاق نشسته بود و صدای آب خواستن حضرت را می شنید؛ ولی می‌گفت: 📋 مُتْ عَطَشاً ! ▪️از تشنگی بمیر... 📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸. ✍ آه یا جواد الائمه... آن ملعونه در جواب ناله‌های عطش شما، فقط نفرین کرد و دیگر تیر و نیزه‌ای در کار نبود... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 ... سیدالشهداء علیه‌السلام، غریبانه در بین گودال قتلگاه از شدت عطش، ناله سر می‌داد و می‌فرمود: 📜 اَلْعَطَشُ اَلْعَطَشُ! اُسْقُونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ ▪️تشنه‌ام... تشنه‌ام... به من جرعه‌ای آب دهید! 📜 و إنّ رجلاً رمٰاهُ بِسَهمٍ فَشَكَّ شَدِقَهُ و جَعلَ یَتَلقَّی الدَّم ▪️در این هنگام، یک نانجیبی، تیری به سمت آن حضرت پرتاب کرد که آن تیر، دهان مبارک آن حضرت را پاره کرد؛ و آن مظلوم با دست مبارکش خون ها را از دهانش برمی‌گرفت. برگرفته از: 📚المناقب،ج۱۰ ص۴۰ 📚انوار الشهاده، ص۷۸ 📚ذریعة النجاة، ص۲۴۴ 📚ناسخ التواریخ امام حسین علیه‌السلام ج۲ ص۲۵۸ ✍ حجره شلوغ است و کسی هم در نمی‌آید دیگر تن تو از پس سَم بر نمی‌آید از جعده بدتر ام‌فضل است و کنیزانش از این همه زن ، یک مسلمان در نمی‌آید جان کندنت را ذره ذره دید در حجره این زن دلش آمد ، دل کافر نمی‌آید از تشنگی چشمت سیاهی می‌رود اما با کاسهْ آبی ، هیچ کس آخر نمی‌آید آنقدر بی حالی که در بین مناجاتت مانده نفس در سینه ، بالاتر نمی‌آید مثل حسن زخم از خودی خوردید... با این فرق شکر خدا بالا سرت خواهر نمی‌آید اینها که چیزی نیست، جای شکر دارد که اینجا اقلاً ، شمر با خنجر نمی آید کشتند تشنه لب تو را ، اما همین خوب است چل نعل تازه روی این پیکر نمی آید بر روی بام خانه ماندن حکمتی دارد ... پس ساربان دنبال انگشتر نمی آید کشته شدی اما ، غرورت را کسی نشکست در این میان حرفی هم از معجر نمی‌آید 🇮🇷🇵🇸 https://eitaa.com/joinchat/3920691917C9a79f3a574🇮🇷
🩸سفارش إمام جواد علیه‌السلام به یک روضه‌خوان: «هم برای من روضه‌ بخوان؛ هم برای پدرم» شخصی به نام ابوطالب قمی گوید: برای إمام جواد علیه‌السّلام نامه نوشتم که اجازه می‌فرماید برای پدرتان حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام مرثیه‌سرایی کنم؟ إمام جواد علیه‌السلام در جواب نامه به من نوشتند: 📋 انْدُبْنِی وَ انْدُبْ أَبِی. ▪️هم برای من روضه بخوان و گریه کن و هم برای پدرم. 📚 رجال الکشّی؛ ص۳۵۰ ✍ مرغ بی بال و پر غمکدۀ بغدادیم روضه و غصه و دردیم، غم و فریادیم قطره اشکیم که با آه رضا افتادیم سال‌ها با جگر پاره چنین سر دادیم: ما عزادار دل خون جوادیم همه با دل خون شده مجنون جوادیم همه عرش را غربت او یکسره غمناک کند رخت مشکی به تن پهنۀ افلاک کند گریه بر روضۀ او، صاحب لولاک کند خواهری نیست که خون از لب او پاک کند اینکه پیچیده به خود تشنه و دور از وطن است خاک عالم به سرم، گل پسر بوالحسن است مثل یک شمع کف حجره چکیدن سخت است وسط خانۀ خود زهر چشیدن سخت است از سوی همسر خود طعنه شنیدن سخت است پر خود را به روی خاک کشیدن سخت است نیست یک مرد، کمی یاری مظلوم دهد قطر‌ه‌ای آب به این تشنۀ مغموم دهد بی وفا خواست که آقای مرا پیر کند غصه را در دل محزون شده تکثیر کند پسر فاطمه را کوچک و تحقیر کند خواست او را وسط حجره زمین‌گیر کند بی حیا بر جگر سوخته‌اش می‌‌خندید با کنیزان جلوی حجرۀ او می‌‌رقصید پسر شاه خراسان جگرش می‌‌سوزد از غم زهر جفا چشم ترش می‌‌سوزد دست و پا می‌‌زند و بال و پرش می‌‌سوزد وسط حجره، تن شعله‌ورش می‌‌سوزد باورم نیست که اینها به کمک برخیزند آب را پیش نگاهش به زمین می‌‌ریزند خوبی بام به این است مصیبت نکشد بدنش زیر سم اسب مشقت نکشد نیزه و سنگ به پیشانی حضرت نکشد آخر روضۀ او، کار به غارت نکشد تشنه جان داده، ولی در بدنش سر دارد صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد شاه عالم به زمین خورده و بی حال شده پیکرش در ته گودال لگدمال شده بر سر پیرهنش صحبت و جنجال شده شمر با خنجر خود وارد گودال شده ... 🇮🇷🇵🇸 https://eitaa.com/joinchat/3920691917C9a79f3a574🇮🇷
الامام محمد الجواد علیه‌السلام شبیه عیسی و یحیی و سلیمان علیهم‌السلام.pdf
حجم: 2.17M
📗الامام محمد الجواد علیه‌السلام شبیه عیسی و یحیی و سلیمان علیهم‌السلام 📝مولف: شیخ علی کورانی تعداد بازدید:۴۰۰ زبان:عربی 🔹پژوهشی قرآنی و روایی در اثبات امامت امام جواد علیه‌السلام در دروان طفولیت و اثبات شباهت ایشان به پیامبرانی مانند عیسی، یحیی و سلیمان علیهم‌السلام از این جهت است. در این کتاب ابتدا کلیاتی در مورد امامت ائمه اطهار علیهم السلام و کیفیت انتقال مقام منیع امامت از یک امام به امام بعدی مطرح شده و سپس ادله امامت امام جواد علیه‌السلام به عنوان امامی که در سن طفولیت به این مقام رسیده است، بیان گردیده است. آنگاه نگارنده به اجماع شیعیان در مورد امامت امام جواد علیه السّلام اشاره کرده و برخی از شبهات مبنی بر عدم صحت امامت ایشان را پاسخ گفته است. در ادامه نگارنده به گوشه‌هایی از حیات امام جواد علیه السّلام اشاره کرده و نحوه برخورد مأمون با ایشان و در نهایت چگونگی شهادت آن امام را شرح داده است. در پایان نویسنده به نمونه‌های متعددی از کرامات و معجزات امام جواد علیه السّلام به ویژه علم سرشار ایشان اشاره کرده و این امور را اثبات کننده امامت ایشان دانسته است. لينک دانلود مستقیم 🌹هزینه دانلود صلوات
▪️ای كوی تو قبله ی مراد ادركنی ▪️ای دادرس روز معاد ادركنی ▪️ ای گشته زفرط جود و احسان و عطا ▪️مشهور و ملقب به جواد ادركنی 🏴شهادت حضرت امام جواد علیه السلام بر عموم شیعیان جهان تسلیت باد اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🖤🖤🖤 دل‌هایمان سیاه‌پوش مظلوم‌ترین غریبِ آل طاهاست… جوان‌ترین خورشید ولایت، در غربت و مظلومیت غروب کرد. السلام علیک یا جوادالائمه، یا باب المراد… 💠صلوات خاصه آقا 🏴اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى عَلَمِ التُّقَى وَ نُورِ الْهُدَى وَ مَعْدِنِ الْوَفَاءِ وَ فَرْعِ الْأَزْكِيَاءِ وَ خَلِيفَةِ الْأَوْصِيَاءِ وَ أَمِينِكَ عَلَى وَحْيِكَ‏ اللَّهُمَّ فَكَمَا هَدَيْتَ بِهِ مِنَ الضَّلاَلَةِ وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَيْرَةِ وَ أَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدَى وَ زَكَّيْتَ بِهِ مَنْ تَزَكَّى‏ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ بَقِيَّةِ أَوْصِيَائِكَ إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ‏