❌ گفتگو ترسناک مار با امام علی ❌
روزى امیرالمؤمنین(ع) بالاى منبر در کوفه خطبه میخواند که ناگاه اژدهائى از یک سوى منبر نمودار شد و شروع کرد ببالا رفتن از منبر تا اینکه به نزدیکى امیرالمؤمنین(ع) رسید، مردم ترسیدند و خواستند او را از آن جناب دفع کنند، حضرت به ایشان اشاره کرد که دست از آن بدارند و متعرضش نشوند، چون به آن پله آخرین که امیرالمؤمنین(ع) بر آن ایستاده بود رسید، آن جناب به طرف اژدها خم شد و اژدها گردن خود را دراز کرد تا اینکه گوش حضرت را در دهان گرفت، مردم خاموش شده و از این جریان بحیرت فرو رفتند، پس آن اژدها صدایى کرد که بیشتر مردم شنیدند، سپس از جایش پایین آمده و امیرالمؤمنین(ع) لبان مبارک را به هم میزد و اژدها گوش میداد، آنگاه به شتاب به زیر آمده و گویا زمین او را به خود فرو برد و امیرالمؤمنین(ع) به سخن خود بازگشته و خطبه را به پایان برد، چون از خطبه فارغ شد و از منبر به زیر آمد، مردم در گِردش جمع شده و از سرگذشت اژدها و این جریان حیرت انگیز پرسش کردند؟ فرمود: اینگونه نبود که شما پنداشتید، بلکه این اژدها حکمرانى از حکمرانان جنیان بود که قضاوت و حکمرانى در کارى بر او مشتبه و مشکل شده بود، پس به نزد من آمد و جویاى حکم آن قضیه شد و من به او فهماندم (که چه باید بکند) پس مرا دعاى خیر کرده و بازگشت.
الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد
ج1ص348
🌹💞#صلےاللهعلیڪ_یاامیرالمومنین💖🌷
🍀#امیرالمُؤمِنینْﺭﺍﺩﻭﺳٺـــ_ﺩﺍﺭﻡ🎋