فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹✨🌹🍃✨🍃🌹✨🌹
✨🍃
🌹
#خاطراتمادرشهیدمصطفیصدرزاده
#قسمت_چهارم
زمستان79 بسیار سرد بود و #برف سنگینی آمده بود. بچه ها برای فوتبال بیرون رفتند.
زمان برگشتن به خانه چند توله #سگ با وضعیت جسمی بد دیدند.
دلشان به حال زبان بسته ها سوخت و
آن ها را با خودشان به خانه آوردند.👏
وقتی وارد خانه شدند، مصطفی برای اینکه رضایت مرا بگیرد،
مدام می گفت: مامان اینا #شیر میخورن، مادرشون با تیر زدن.
دارن از گرسنگی میمیرن ، قول میدیم بدون #دستکش بهشون دست نزنیم.
از آنجایی که #مصطفی کاملا باروحیه من آشنا بود وقتی توانست رضایتم را بگیرد ،در پوست خودش نمی گنجید.
حدود #دو_ماه برای این زبان بسته ها بالای پشت بام جای گرم با #خاک درست کردیم تا جان بگیرند و بتوانند از خودشان دفاع کنند.
مصطفی از همان بچگی با تمام #حیوانات_مهربان بود، حتی موقع راه رفتن مواظب بود جایی که #مورچه ها هستند پا نگذارد. 👏💕
تا جای که وقتی #سوسک در خانه میدید حاضر نبود آن ها را با دمپای بزند. او را بیرون می برد و می گفت باید بگذاریم زندگی کنند....🌹
.
یک روز باغ رفتیم زمانی که داشتیم برای نشستن جایی پیدا می کردیم.
یک #مار دیدیم،
مصطفی گفت: کاری باهاش نداشته باشید ، شما تو حریمش اومدین و براش مزاحمت ایجاد کردین.☺️
🌹
✨🍃
🌹✨🌹✨🍃✨🍃🌹✨🌹
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#مصطفی_باصفا
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@sadrzadeh1
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾