eitaa logo
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
4.3هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
12هزار ویدیو
138 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
#دلتنگی_شهدایی 🌸🌿 هر چه آيينه به توصيف تو جان كَند نشد  آه، تصوير تو هرگز به تو مانند نشد #شهید_م
🎙🌿   اولین صبحے که چشم باز کردم و مصطفے  را کنارم دیدم آنقدر لذت بخش بود که مدام به خودم می گفتم نکند رؤیا باشد؟!🙃♥️ تمام دردها را فراموش کردم و دست کوچکش را می بوسیدم... نگاهم به علامت روے دستش افتاد؛ اول فکر کردم شاید ضربه ای خورده با نگرانی از پرستار پرسیدم. گفت: "نگران نباش" این یک علامت است! خیالم راحت شد✨ در مقایسه با شبے که دوست نداشتم سپیده صبح را ببینم و مدام با خود می گفتم ای کاش تمام این چیزها خواب باشد.... صبحے که باورش برایم خیلے سخت و نفس گیر بود💔 من که طاقت کوچکترین ضربه را روی دستش نداشتم حالا باید تحمل کنم تیر در...🥀 ♡ راوی مادرشهید 🆔 @sadrzadeh1
🎤♥️ دائم الوضو بود...✨ محمدحسین برادرش به شوخی میگفت: 《داداش چہ خبره! اونقدر وضو میگیرے رنگت عوض شده!😅🍃》 @sadrzadeh1
♥️🎙 هر چه میگذشت وابستگے ام به او زیادتر میشد :) باورم نمیشد جوانے با این سن کم این قدر خودساخته و اهل مراقبه باشد!🍃 اوایل ورودم به بسیج بود ، ما را به اردو برده بود... آب آشامیدنے نداشتیم!💦 یک لیوان از رودخانه پر کرد و گفت :"سه تا بسم الله بگو و بخور!"😁 این قدر حرفش را قبول داشتم ، بسم الله گفتم و آب را خوردم. خندید و گفت : "چرا انقدر ساده ای و حرف من رو باور میکنے؟" گفتم : "شما هر چی بگے من قبول میکنم!😃♥️" نه تنها من بلکه تمام بچه های بسیج اینطور بودند...🕊 ♡ راوی دوست و شاگرد شهید 🆔 @sadrzadeh1
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
#کلیپ_شهید ✨ اے قرار بی قرارے ام بگو کجایے؟!:)♥️🕊 #شهید_مصطفے_صدرزاده ♡ 🆔 @sadrzadeh1
♥️🎙 دفعه آخر قبل از رفتنشون با ما تماس گرفتن و خواهش کردن که برام دعا کنید تا که برم پیش داداش حسن... و ادامه دادند: "چرا بچه هاى مشهد میان و زود شهادت رو می گیرن؟" من هم در جوابشون گفتم: "بچه هاى مشهد لحظه آخر میرن پابوس امام رئوف و شهادت رو از امام رضا علیه السلام میگیرن🕊💔✨" من اصرار کردم بیاین مشهد دل ما براى شما و خانواده تنگ شده... بدون تعلل گفتند : "چشم." دو روز بعد مشهد بودند! یک هفته اى پیش ما بودن🍃 ادب و معرفت خاصى داشت... روز آخر وقت خداحافظے گفتند: "آمدم پابوس حضرت و شهادت رو خواستم شما هم برام دعا کنید تا زود به داداش حسن برسم💔" ادب کرد ، معرفت داشت خدا براى خودش انتخابش کرد♥️ و زود به داداش حسنش رسید :) ♡ راوی مادر شهیدحسن‌قاسمےدانا 🆔 @sadrzadeh1
🎤♥️ آقا مصطفے همیشه سر به زیر بود که مبادا چشمش به نامحرم بیافتد... یک روز مادرم اومد پیش من گفت این آقا مصطفے تو خیابون از بغلش که رد میشم حتی سلام هم نمیکنه😕 ولی تو خونه دست و پای منو می بوسه... وقتی آقا مصطفے اومد خونه ازش پرسیدم چرا این کارو میکنی؟ گفت: "تو که میدونی من تو خیابون به کسی نگاه نمی کنم☝️🏻✨🖇" ♡ راوی همسرشهید 🆔 @sadrzadeh1
✨🎙 بیشتر از همه عاشق نماز خواندن هایش بودم... من در چفیه مصطفی قداست را لمس کردم! آن را مینداخت دور گردنش و بعد الله اکبر میگفت. هول هولکی نماز نمیخواند... آرام میخواند و حسابی با خدایش حال میکرد . تسبیحات اربعه را آنقدر لطیف میخواند که دلت میلرزید♥️ نمازش که تمام میشد تسبیحات خانم حضرت زهرا س را میخواند و بعد مهر را در دستش میگرفت و روی تخت مینشست... :) گاهی صوت شهدا را گوش میکرد و عکس های شهادتشان را با تمنا نگاه می کرد...💔✨ 🆔 @sadrzadeh1
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
#دلتنگی_شهدایی 🌸🌿 هر چه آيينه به توصيف تو جان كَند نشد  آه، تصوير تو هرگز به تو مانند نشد #شهید_م
🎤♥️ یک روز ماست خریدم و نوشابه ، ناهار قیمه داشتیم سر سفره ماست را رو کردم اما نوشابه را پشت سرم قایم کرده بودم ؛ مصطفی چشمش که به نوشابه ی مشکی کوکاکولا افتاد ناراحت شد... با دلخوری گفت : چرا پول تو جیب صهیونیست ها میریزی؟ با تعجب پرسیدم : چی میگی صهیونیست کجا بود؟😕 به نوشابه اشاره کرد و گفت : پس این کوکاکولا خریدن چه معنی ای میده ؟ جز اینه که جیب صهیونیست ها رو پر میکنی ؟! من تو خونه توی بطری کوکاکولا و پپسی آبم نمیریزم ، زدم به شوخی که شاکی تر شد یکی دیگر از بچه ها که ها هم از مصطفی دفاع کرد. طلبه ی سال اول بودم و در حال و هوای جوانی... یک بار که کفش زارا پوشیده بودم گفت : بابا چرا پول مملکت امام زمان عج رو میریزی توی جیب دشمن ؟! این کفش ها و مارکا در شان تو نیست ! حواسش حتی به مارک شلوار ها هم بود ، میگفت اگه حواسمون رو ندیم به اسم مارک و نوشته هاش یه وقت میبینی با اونا به مقدساتمون توهین میکنند!🚶🏻‍♂ ♡ راوی دوست شهید 🆔 @sadrzadeh1
✨🎙 بیشتر از همه عاشق نماز خواندن هایش بودم... من در چفیه مصطفی قداست را لمس کردم! آن را مینداخت دور گردنش و بعد الله اکبر میگفت. هول هولکی نماز نمیخواند... آرام میخواند و حسابی با خدایش حال میکرد . تسبیحات اربعه را آنقدر لطیف میخواند که دلت میلرزید♥️ نمازش که تمام میشد تسبیحات خانم حضرت زهرا س را میخواند و بعد مهر را در دستش میگرفت و روی تخت مینشست... :) گاهی صوت شهدا را گوش میکرد و عکس های شهادتشان را با تمنا نگاه می کرد...💔✨ 🆔 @sadrzadeh1
✨🎙 بیشتر از همه عاشق نماز خواندن هایش بودم... من در چفیه مصطفی قداست را لمس کردم! آن را مینداخت دور گردنش و بعد الله اکبر میگفت. هول هولکی نماز نمیخواند... آرام میخواند و حسابی با خدایش حال میکرد . تسبیحات اربعه را آنقدر لطیف میخواند که دلت میلرزید♥️ نمازش که تمام میشد تسبیحات خانم حضرت زهرا س را میخواند و بعد مهر را در دستش میگرفت و روی تخت مینشست... :) گاهی صوت شهدا را گوش میکرد و عکس های شهادتشان را با تمنا نگاه می کرد...💔✨ 🆔 @sadrzadeh1
✨🎙 بیشتر از همه عاشق نماز خواندن هایش بودم... من در چفیه مصطفی قداست را لمس کردم! آن را مینداخت دور گردنش و بعد الله اکبر میگفت. هول هولکی نماز نمیخواند... آرام میخواند و حسابی با خدایش حال میکرد . تسبیحات اربعه را آنقدر لطیف میخواند که دلت میلرزید♥️ نمازش که تمام میشد تسبیحات خانم حضرت زهرا س را میخواند و بعد مهر را در دستش میگرفت و روی تخت مینشست... :) گاهی صوت شهدا را گوش میکرد و عکس های شهادتشان را با تمنا نگاه می کرد...💔✨ 🆔 @sadrzadeh1
✨🎙 بیشتر از همه عاشق نماز خواندن هایش بودم... من در چفیه مصطفی قداست را لمس کردم! آن را مینداخت دور گردنش و بعد الله اکبر میگفت. هول هولکی نماز نمیخواند... آرام میخواند و حسابی با خدایش حال میکرد . تسبیحات اربعه را آنقدر لطیف میخواند که دلت میلرزید♥️ نمازش که تمام میشد تسبیحات خانم حضرت زهرا س را میخواند و بعد مهر را در دستش میگرفت و روی تخت مینشست... :) گاهی صوت شهدا را گوش میکرد و عکس های شهادتشان را با تمنا نگاه می کرد...💔✨ 🆔 @sadrzadeh1
4.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ♥️🎙 تویِ این جهاد عملت بااخلاص می‌شه و لحظه به لحظه به یاد خدا هستے✨ تویِ سنگر نشستی و تیر دشمن رو می‌بینی که از کنارت رد می‌شه... وقتی این تیرها از کنارم رد می‌شدن می‌گفتم: من هنوز لیاقت شهادت ندارم! بعد می‌فهمیدم که مصطفی‌صدرزاده داره اینجا ساخته می‌شه! خدا می‌خواد یه چیزهایی رو به من بفهمونه... جهاد نقطه عطفیه که انسان اگه توش قرار بگیره روحش متعالی می‌شه...! 🤍 📝 @sadrzadeh1