eitaa logo
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
4.3هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
12هزار ویدیو
138 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
12.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
 برادر و خواهرم! شما هم قدر جمهوری اسلامی را بدانید که نعمت بزرگی است و کوچکترین کفران نعمت محاکمه دارد. و جدا همیشه به فکر اسلام باشید انشاالله و همگی شما مرا ببخشید و التماس دعا دارم. سردار سرلشکر شهید دکتر مجید بقایی @shahidmedadian
. . شهادت‌درد‌دارددردکشتن‌لذت.. دردگذشتن‌ازدلبستگی‌ها قبل‌ازاینکه‌بادشمن‌بجنگی بایدبانفست‌بجنگی شهادت‌رابه‌اهلِ‌درد‌میدهند:) 🪴  کانال شهیدمصطفی صدرزاده💟 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
💌 …. 🌷حاج حسین می‌خواست بره فاو، ماشین رو برداشت و رفت. ساعتی بعد دیدم پیاده داره برمی‌گرده! گفتم: چی شده؟ چرا نرفتی؟ ماشینت کو؟ حاجی گفت: داشتم رانندگی می‌کردم که اطلاعیه ای از رادیو پخش شد؛ مثل این‌که.... 🌷....مثل این‌که مراجع تقلید فرمودند؛ رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی حرامه، منم یک دستم قطع شده و رانندگی کردنم خلاف قانونه!! تا این حکم شرعی رو شنیدم ماشین رو زدم کنار جاده و برگشتم یه راننده پیدا کنم که منو ببره فاو.... 🌷 کانال شهیدمصطفی صدرزاده❤️ @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین❤️
10.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 🌷 🌷 دو برادر شهید مدافع حرم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ............................... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2 ┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کانال رسمی سردار شهید  مهدی زین‌الدین👆 👆 🇮🇷🌹🇮🇷
💌 🌷 ولادت: ۱۳۲۹/۹/۲۴ شهادت:۱۳۹۴/۷/۱۶ محل شهادت: سوریه _حلب مزار: همدان_گلزار شهدا 🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شهید حسین همدانی در مورد مشكلات جبهه‌ها در اوایل جنگ تحمیلی می‌گوید: یك هفته ازجنگ گذشته بود كه مشكل كمبود اسلحه داشتیم. درهمان زمان پاكسازی سرپل ذهاب، تنگه‌ قراویز وسراب‌گر بعضی موقع‌ها دونفر سه نفر و حتی چهارنفر بایك اسلحه كه داشتیم نوبتی می‌جنگیدیم، این یكی می‌گفت توخسته شدی به من بده،آن یكی خیلی خوشحال بودكه فشنگ دارد، ازقوطی درمی آورد ودر خشاب می‌گذاشت و تیراندازی می‌كرد؛ یعنی خودش را راضی می‌كرد كه كاری رادرجنگ انجام می‌دهد. بعضی ازبچه‌ها ازمغازه‌های سرپل ذهاب جعبه‌ انگور ومیوه‌هایی كه مانده بود، برمی‌داشتند و می‌آوردند یا ازسیفی كاری‌ها گوجه فرنگی وخیار می‌چیدند و می‌آوردند، غذای بچه‌ها این‌ها بود. 🌻مگر می‌توان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت ولایت فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامه‌دهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنه‌ها و کمین‎ها عبور می‎دهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌷 👇 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
روح‌الله خیلی اهل رعایت بود. هیچوقت اجازه نمی‌داد در بالکن و یا پشت بام آپارتمان جوجه کباب درست کنیم. میگفت بوی کباب به همسایه‌ها می‌خوره و مدیونشون می‌شیم.. اگر مسافرت می‌رفتیم و یا جایی بودیم که فضا باز بود و خیلی کسی آنجا نبود، آتش و بساط کباب را برپا می‌کرد... اگر کسی آنجا بود و بوی کباب بهش می‌خورد، حتما تعارف می‌کرد. گاهی هم فقط قارچ و گوجه کباب می‌کرد که خیلی بویی نداشت.🥺💔 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
15.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ 💌 «خاطرات شهید صیاد شیرازی در آمریکا» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❤️ 🌷 👇 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾        @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 ارادت به حضرت معصومه سلام الله علیها 💍در ایام عقد موقت بودیم. با حمید رفته بودیم حلقه بخریم. موقع برگشت سر حرف که باز شد گفت: «یه چیزی می گم لوس نشیا. یک هفته قبل از اینکه برای بار دوم بیایم خانه شما رفتم حرم حضرت معصومه (س). به خانم گفتم: یا حضرت معصومه (س) آیا می شود من را به اونی که دوستش دارم و دلم پیشش مانده برسانی؟ من تو را از حضرت معصومه گرفتم». 🤲بعد از مراسم عروسی هم که با فامیل ها خداحافظی کردیم و آمدیم خانه، بعد از آنکه قرآن خواندیم، حمید سجاده انداخت و بعد از نماز از حضرت معصومه (س) تشکر کرد. 🌸خیلی جدی به این عنایت اعتقاد داشت و بعد از هر نماز دست هایش را بلند می کرد و همان جمله ای را که موقع سال تحویل، رو به حرم حضرت معصومه (س) گفته بود تکرار می کرد: «یا حضرت معصومه (س) ممنونم که خانمم را به من دادی و من را به عشقم رساندی». 📚 یادت باشد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ............................... ╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮ مصطفی_باصفا ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾        @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 🍁 در زندگی پستی و بلندی های زیادی داشتیم و بہ لحاظ اقتصادے شڪست هاے بزرگے را متحمل شده بودیم. 🌲اما من خیالم راحت بود ڪہ با توڪلے ڪہ آقا مصطفے داشت همـہ موانع و مشڪلات را پشت سـر مے گذاریم. 💗یڪبار فاطمـہ را گذاشت روے اُپن آشپـزخانہ و بہ او گفت: بپـر بغـل بابا و فاطمـہ سریع بہ آغوش او پرید. ⚡بعـد بہ مـن نگاه ڪـرد و گفت: ببیـن فاطمـہ چطـور بہ مـن اعتـماد داشت. او پریـد و مے دانست ڪـہ مـن او را مے گیـرم. 💎 اگـر ما این طـور بہ خـدا اعتـماد داشتیم همـہ مشڪـلات مان حل بود. یعنے همین ڪـہ بدانیـم در هـر شرایطے خـدا مواظب ما هست. 🌷
کوتاه_نوشت✨🌿 ••"این‌جوانـان‌ما،بـه‌راه‌های‌آسـمان آشـناترندتابه‌راه‌هـای‌زمین🖐🏿" کانال رسمی شهید مصطفی صدرزاده @sadrzadeh1 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ 💌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفته بودیم شناسایی. پشت عراقی ها بودیم و تا مقر نیروهای خودی، پانزده کلیومتر فاصله داشتیم. علی آقا جلوی من حرکت می کرد. ناخواسته پایم به پاشنه کفشش گیر کرد و کف کفشش کنده شد. با شرمندگی گفتم: علی آقا! بیا کفش من را بپوش. اما با خوش رویی نپذیرفت و تا مقر با پای برهنه و لنگ لنگان آمد. وقتی برگشتیم با دیدن پاهای زخمی و تاول زده اش، باز شرمنده شدم. اما ایشان از من تشکر کرد. متعجبانه گفتم: تشکر چرا؟ گفت: چه لذتی بالاتر از همدردی با اسیران کربلا. شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضه یتیمان ابا عبد الله. راوی: حسین علی مرادی؛ هم رزم 📚 دلیل ؛ روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان https://eitaa.com/sadrzadeh1
2.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ 💌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⭕️ دختر شهید باقری: شدت انفجار به حدی بود که گاوصندوق منزل به حیاط همسایه پرتاب شد/ قرآن دخترم را سالم پیدا کردیم دختر شهید سپهبد باقری: در حادثه اخیر ما پدر و مادر و خواهرمان را از دست دادیم و یعنی هیچ چیزی از آن خانه باقی نماند. من هیچ یادگاری از خواهرم ندارم چون انفجار اصلی در اتاق او بود و همه چیز نابود شد؛ من حتی گفتم از مدارک و کارت دانشجویی فرشته کپی یا عکسی بگیرید به ما بدهید تا ما هم یک یادگاری داشته باشیم. سال گذشته به دخترم که کلاس سوم بود یک قرآن هدیه داده بودند، قرآن حسنا سالم پیدا شد و همچنین قرآن هایی که در طبقه پایین داشتیم. https://eitaa.com/sadrzadeh1