😂🤣ایشون میخاد یه مملکتو اداره کنه😑 خدایی چجوری ۱۰ میلیون نفر به ایشون رای دادن🤦‍♀ #رای_به_جبهه_انقلاب @sadrzadeh1

🌷🕊🍃 نگاه هاے شمـا چیزی از جنس نجات است! چشمتان کہ بہ گوشہ این شهر مےخورد... یادتان باشد ... سخت محتاج گوشہ چشمتان هستیم! کمے نور مهمانمان ڪنید .... سلام صبحتون روشن به نور شهدا در انتخابات شرکت میکنیم به عشق شهید صدر زاده✌️🗳🌷 #شهید_مصطفی_صدرزاده #انتخابات

بچه ها نشنیدین حاج قاسم میگفت یه روز هایی از انقلاب اسلامی در پیشه که شهیدا حسرت شماها رو میخورن؟! بنظرم اون روز هایی که شهیدا حسرت ماها رو میخورن همین روز هاییِ که باید برا هم دل شدن و هم رای شدن جبهه انقلاب تلاش کنیم و جهاد تببین راه بندازیم! پس این گوی و میدان رفیق بسم الله #انتخابات #جلیلی @sadrzadeh1

صحبت جوان ترک با ترک‌هایی که به پزشکیان رأی دادن 👌 پخش کنید برسه دستشون خیلی خوب بود نه به امتداد دولت روحانی✌️ @sadrzadeh1

ما این امانت را به اهلش میسپاریم ✌️🏻 دمت گرم آقای رسولی ؛ ببینید چطور دولت روحانی رو کوبید. #انتخابات #سعید_جلیلی #نه_به_دولت_سوم_روحانی

اگر از صبح که پا میشی تا شب تمام اعمال خوبت رو هدیه به امام زمان علیه السلام کنی:) تو هم کم کم شبیه یارای واقعی میشی ان شاءالله فقط باید مراقبت کنی🌼❤️ خشمتو به خاطر آقا بخور... تو خونه کار می کنی غذا می گذاری...محبت می کنی درس می خونی و... همه رو لحظه به لحظه هدیه به امام زمان علیه السلام کن🌼 آقاجان مهربانه...مدیون هیچ کس نمی مونه! جایی که فکرشو نمی کنی گره گشایی می کنه برات🌸 فکر کن؟ ما بدون ولایت خدا و آقا جان چی هستیم؟ هیچی! همه رزقمون از سمت خدا به دست آقاجان بهمون می رسه😉🌻

جمهوری اسلامی ایران به فکر پیشرفت مردم و کشوره شک‌نکنید👌

یه‌جاخوندم امام‌حسین‌عاشوراروانداخت‌عقب... تاحربرسه؛ شایدالانم‌امام‌زمان‌هی‌داره‌میندازه‌عقب تامابرگردیم..💔:) بیابرگردیم‌به‌خاطرپسرفاطمه‌هم‌که‌شده.. #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها #انتخابات #جلیلی 🕊🕊🕊 @sadrzadeh1

💥این کلیپ باید سرتاسر فضای مجازی رو پر کنه تا مردم فرق جلیلی با پزشکیان رو متوجه بشن. 💥نشر حداکثری با شما برای موفقیت جبهه انقلاب. 💥یا علی بگو و نشرش بده

🔺رئیس جمهوری که فاقد این ویژگی باشد کشور را به فلاکت می‌کشاند! @sadrzadeh1

📗 کتاب صوتی #راز_درخت_کاج "خاطرات مادر شهیده زینب کمایی" قسمت 7⃣ @sadrzadeh1

🎥این کلیپ خیلی به دل میشینه این کلیپ باید سرتاسر فضای مجازی رو پر کنه تا مردم فرق جلیلی با پزشکیان رو متوجه بشن. ◀️نشر حداکثری با شما برای موفقیت جبهه انقلاب. یا علی بگو و نشرش بده

انگشتر1⃣ سید شخصیت عجیبی داشت .در مواقع خنده و شوخی سنگ تمام میگذاشت اما از حد خارج نمیشد . یک روز جمعه برای انجام غسل جمعه به حمام عمومی دانشکده رفتیم .تا جایی که به یاد دارم هیچ گاه غسل جمعه سید ترک نشده بود .حمام عمومی بود و سید شروع به شوخی کرد یکبار آب سرد به طرف ما میپاشید و یکبار آب گرم . خلاصه بساط خنده به راه بود . وقتی سید مشغول شستن خودش بود و حواسش نبود یک لگن آب سرد به سمتش پاشیدم سید متوجه شد و جا خالی داد .ولی اتفاق بدی افتاد . سید انگشترهایش را درآورده بود و کنار حوض گذاشته بود .وقتی اب را پاشیدم رنگ از چهره سید پرید .او به دنبال انگشترهایش میگشت .سید چند تا انگشتر داشت یکی از آنها از بقیه زیباتر بود .بعد از مدتی فهمیدم این انگشتر هدیه ازدواجش بوده .شدت آب انگشترها را به داخل چاه برده بود .دیگر کاری نمیشد کرد . به شوخی گفتم : این به دلیل دلبستگی تو بود .تو نباید دل ببندی . گفت : راست میگویی .ولی این هدیه همسرم بود، خانمی که ذریه حضرت زهرا (س) است .اگر بفهمد همین اول زندگی هدیه اش را گم کرده ام بد میشود . خلاصه روز بعد به همراه سید برای مرخصی راهی مازندران شدیم . در حالی که جای خالی انگشتر در دست سید کاملا مشخص بود .هنوز ناراحتی را در چهره اش حس میکردم .او به منزلشان رفت و من هم به سمت بابلسر رفتم .دو روز مرخصی ما تمام شد و سوار بر خودروی سپاه راهی تهران شدیم .سرم را گذاشتم روی شانه سید .خواب چشمانم را گرفته بود .چشمانم در حال بسته شدن بود که یکدفعه نگاهم به دست سید افتاد . خواب از سرم پرید . دستش را در دستانم گرفتم . *** همراهان گرامی در ادامه این خاطره با ما همراه باشید . ╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮ #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها مصطفی_باصفا ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾        @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾

📗کتاب قرار بی قرار قسمت 5⃣ مرتضی یک سال و خرده‌ای داشت و مصطفی هم عاشق این بود که برایش بزرگتری کند.مدام می‌خواست او را بغل کند یا بخواباند. اما من از ترس اینکه بلایی سر مرتضی نیاید هر دفعه به بهانه‌ای نمی‌گذاشتم .یک بار خیلی اصرار کرد و من هم مقاومت کردم. همانطور که مرتضی را گرفته بودم ،پاهایش را کشید و موهایش در دستم ماند. دعوایش کردم و گفتم :این چه کاری بود کردی؟ با ناراحتی گفت: اگه مرتضی رو بهم ندی خونه رو آتیش می‌زنم. حرفش را جدی نگرفتم و رفتم اتاق طبقه بالا بچه را عوض کنم . مصطفی همانجا ماند. آن وقت‌ها یک اتاق پایین بود که به جای آشپزخانه از آن استفاده می‌کردیم. بعد از چند دقیقه دیدم خانه را دود گرفته، سریع پایین رفتم و دیدم کنارگاز نشسته و با کبریت فرش کف آشپزخانه را آتش زده است. بعد از اینکه آتش را خاموش کردم، او را در بغل گرفتم و بوسیدم. همانطور که روی پایم نشسته بود، گفتم ؛مامان چرا این کار رو کردی؟ با خونسردی گفت؛ من که بهتون گفته بودم... @sadrzadeh1

انگشتر 2⃣ دستش را در دستانم گرفتم .با چشمانی گرد شده از تعجب گفتم :" این همون انگشتره ؟" خیلی آهسته گفت :" آروم باش." دوباره به انگشتر خیره شدم خود خودش بود .من دیده بودم که یکبار سید به زمین خورد و گوشه نگین این انگشتر پرید . بعد هم که دیده بودم همان انگشتر به داخل فاضلاب حمام افتاد .و هیچ راهی هم برای پیدا کردن مجدد آن نبود . حالا همان انگشتر در دستان سید بود . باتعجب گفتم :" تو را خدا بگو چی شده ؟" هر چه اصرار کردم بی فایده بود .سید حرف نمیزد .مرتب میخواست موضوع بحث را عوض کند .اما این موضوعی نبود که بتوان به سادگی از کنارش گذشت . راهش را بلد بودم .وقتی رسیدیم تهران و اطراف ما خلوت شد به چهره سید خیره شدم .بعد سید را به حق مادرش قسم دادم . کمی مکث کرد .به من نگاه کردو گفت :" چیزی که میگویم تا من زنده هستم جایی نقل نکن چون تو را به خرافه گویی متهم میکنند ." سید گفت :" وقتی آن شب از هم جدا شدیم من با ناراحتی به خانه رفتم .مراقب بودم همسرم دستم را نبیند .قبل از خواب به مادرم متوسل شدم ." گفتم:" مادر بیا و آبروی من را بخر ." بعد هم طبق معمول سوره واقعه را خواندم و خوابیدم .نیمه شب بود که برای نماز شب بیدار شدم .مفاتیح من بالای سرم بود مسواک و تنها انگشترم را روی آن گذاشته بودم . موقع برخواستن مفاتیح را برداشتم و به بیرون اتاق رفتم .وضو گرفتم و آماده نماز شب شدم .قبل از نماز به سمت مفاتیح رفتم تا انگشترم را در دست کنم .یکباره با تعجب دیدم دو انگشتر روی مفاتیح است .وقتی با تعجب دیدم انگشتری که در حمام دانشکده تهران گم شده بود روی مفاتیح قرار داشت با همان نگینی که گوشه اش پریده بود نمیدانی چه حالی داشتم . ** خاطره برگرفته از کتاب علمدار ╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮ #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها مصطفی_باصفا ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾        @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾

ترانه سرا: یاسر پناهی فکور خواننده: علی زکریایی جهت یادآوری مواظب باشیم اون روزا دیگه برنگرده. 😂😂😂 #نه_به_دولت_سوم_روحانیونی ╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮ #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها مصطفی_باصفا ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾        @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾

°●💚🪴●° همیشه لباس کهنه می‌پوشید. سر آخر اسمش پای لیست دانش‌ آموزان کم بضاعت رفت. مدیر مدرسه دایی‌اش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت‌. مادر عباس برادرش را پای کمد برد و ردیف لباس‌ها و کفش‌های نو را نشانش داد. گفت: عباس می‌گوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد.🙂 #شھید_عباس_بابایی🕊 ╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮ #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها مصطفی_باصفا ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾        @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾

┄┅═✧❁﷽❁✧═┅ با شناختی که من به عنوان همسر و همسنگر آقا مصطفی از ایشون دارم ، با توجه به حضور آقا مصطفی در تمام ایام فتنه سال ۸۸ از اولین لحظات تا روز ۹ دی و دو بار مجروحیت شدید آقا مصطفی به دست فتنه گردن (طرفداران موسوی و کروبی ) برای مقابله با دولت خاتمی برای خون دلهایی که از مذاکرات ذلت مدارانه ظریف(به قول آقا مصطفی ظریف الممالک)خوردند. با همه این شناخت ها مطمئنم که آقا مصطفی هیچ وقت به آقای پزشکیان (دولت سوم خاتمی و روحانی) رای نمیدادند . فقط امیدوارم روز شنبه از نتیحه انتخابات شرمنده شهدا نباشیم. #شهید_مصطفی_صدرزاده #سیدابراهیم_به_روایت_خانواده @meslemostafaa

قرارِعاشقۍ❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 اللّٰهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّڪ‌الفَرَج 💐💚 #امام_زمان #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها #مصطفی_باصفا ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾

کمک جلیلی به پزشکیان در یادآوری فرازی از نهج‌البلاغه

اگه پزشکیان رای نیاورد، از هفته بعد بیارینش سمت خدا.

باشه آقای پزشکیان فهمیدیم شما تمام نهج البلاغه رو حفظی ! ولی آقای جلیلی هم کل قرآن رو حفظند . .

شبکه یک داره میگه : از کی تا حالا من شدم شبکه قرآن !😂😂

پزشکیان تروخدا برنامتو بگو چرا همش حرفای تکراری میزنی !😵‍💫

پزشکیان هنوز رئیس جمهور نشده مسئول مالی ستاد انتخاباتیش به جرم پولشویی دستگیره وای به حال اینکه رئیس جمهورم بشه کل کشور و به تاراج میبرن! #نہ‌بہ‌دولت‌سوم‌روحانے