eitaa logo
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
4.2هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
8.8هزار ویدیو
92 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
گفتم :((برو بگو آبجی من خیلی حساسه ،دوست داره کسی که قصد داره باهاش ازدواج کنه،خیلی آروم حرف بزنه،کم محلی و بی محلی هم نکنه،اهل مشورت باشه.با اخلاق و با ایمانم باشه.)) سجاد خندید:((سوالای دستوری ت رو بنویس خانم معلم.چارجوابی یا تشریحی.گفتم که میشم کبوتر نامه بر!)) مامان با سینی چای و شیرینی کیک یزدی وارد شد:((به دلم افتاده که از بین همه خواستگارا قرعه به نام این جوون می افته.حالا بیاین دهنتون رو شیرین کنین.)) خانم صدرزاده به مامانم زنگ زد و گفت:((میتونیم برای پنجشنبه ساعت شش عصر بیایم خدمتتون؟)) دیدم که بعد از جواب ،استخاره کرد و بعد از استخاره با همان تسبیح کهربایی که دستش بود،دست هایش را بالابرد و گفت:((خدایا شکرت.)) اما من استخاره نکردم .با خودم میگفتم استخاره به دل است و دل من رضایت داده بود. مامان خیلی شاد و شنگول بود،گرچه مضطرب هم بود.به قول خودش،اولین فرزندش قرار بود عروسی کند. میگفت:((این پسر از اونایی نیست که بگم نه پشت داره نه مشت ،هم خونواده ش پشتش هستن هم پیداست که جَنَم داره.))ظاهرا به دل مامان نشسته بودی. سجاد و سبحان هم که قبولت داشتند،مخصوصا سبحان.باباهم که سکوتش داد میزد راضی است.فقط می ماند من اصل کاری! من هم که بالاخره بله را گفتم و مجوز عبورتان را دادم. حرف مامان هم در گوشم بود:((موقع بله برونه که خیلی چیزا معلوم میشه.)) آمدی،به همراه پدر و مادرت با دسته گلی زیبا.آمدم و نشستم،با همان چادر سفید گل صورتی که سر کرده و رو گرفته بودم.نگاهم یک لحظه به پدرم افتاد.چه سکوت سنگینی! با انگشت اشاره روی گل های قالی میکشید. صحبت های مقدماتی شروع شد:آب و هوا و سیاست روز و وضعیت اقتصادی،و کم کم رفتند سر اصل مطلب.حرف از تاریخ عقد و عروسی که شد،از پس چادر به مامان که کنارم نشسته بود گفتم:((بگو بدم میاد دوره عقد طولانی بشه.)) قرار عقد را برای سیزده اردیبهشت گذاشتند و عروسی را برای تابستان.صحبت مهریه که شد پدرت گفت:((مِهر دختر و عروسم هر دو ۳۱۳ سکه س.)) پدرم سکوت کرد.تو از جا پریدی:((ولی من این قدر ندارم،فقط یکی دوتا سکه دارم.)) پدرت دستت را کشید:((زشته مصطفی!)) _آقاجون حرف حساب رو باید زد و همین حالا هم باید زد. اگر حرف مهریه دادن پیش بیاد حداکثر دو یا سه سکه رو میتونم بدم،بقیه می افته گردن خودتون! پدرت خندید:((شما کاری نداشته باش!)) @sadrzadeh1
_دلم رابه جنگ نفس فرستاده ام _عاقبتش را _شهادت تعیین کرده ام @sadrzadeh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•‌‌‌‌ ‌یـاد آن روز کہ بـا زینبِ تو مےگفتم‌ دخترم گِریه نکن مادَرمان بیمـار است...🙃💔 ‌ ؟! @sadrzadeh1
🏴 انالله‌واناالیه‌راجعون پدر شهید مدافع حرم جاویدالاثر رضا عباسی پس از سال‌ها دوری و فراق دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست‌. ▪️مرحوم علی‌اکبر عباسی شادی روح مطهرشان صلوات @sadrzadeh1
«وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ» «و پایان همه کارها از آن خداست! » پس انقدر حرص اینکه میرسی یا نه، میشه یا نمیشه، خوب میشه یا بد میشه، میتونی یا نمیتونی، درست میشه یا نمیشه رو نخور! فقط بسپار به خودش @sadrzadeh1
📣📣📣مستند رفیقانه روایتی از شهیدان امنیت حسین زینال زاده و دانیال رضازاده ⏰شنبه ۱۲ آذرماه ساعت ۲۲ از شبکه یک سیما @sadrzadeh1
📱🌱 گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست ... در و دیوار گواهی بدهد کاری هست (: ❤️
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚 @sadrzadeh1
44.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادواره شهدای مدافع حرم امنیت اقتدار و فاطمیون مسجد امیر المومنین کهنز شهریار شهید مصطفی صدرزاده شهید سجاد عفتی شهید محمد آژند شهید عباس آبیاری شهید مجتبی یداللهی ارسالی از اعضا @sadrzadeh1
📣 🏴🌹مراسم چهلم شهید طلبه بسیجی آرمان علی وردی🌹 🎙باسخنرانی:استاد میرهاشم حسینی 🎤بامداحی:حاج علی جهانبخش 💠باحضور خانواده معظم شهید آرمان علی‌وردی 📆چهارشنبه ۱۶ آذرماه ۱۴۰۱ ⏰از ساعت ۲۰ الی ۲۲ 🗺 قیام_خیابان مولوی کوچه شهید موسوی کیانی_کوچه مسجد آقا_حوزه علمیه آیت الله مجتهدی(ره) @sadrzadeh1
اعمال قبل از خواب :) شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃 .کانال فرهنگی انقلابی شهید مصطفی صدر زاده @sadrzadeh1
⭕️ چرا اهمیت زیادی دارد و باید درباره زیاد صحبت کنیم؟ ⚠️با اشاره به یک روایت، می‌توان پاسخ این دو سوال را دریافت کرد! 👈🏻و آن روایت از امام حسن عسکری علیه السلام به این صورت نقل شده است: 🍃وصول به خداوند عز و جل سفری است که جز با مَرکَب شب به دست نمی‌آید. 📚بحار الأنوار، ج‏75، ص380 ✍️🏻یعنی اگر ما بخواهیم به قرب الهی که هدف خلقت انسان است، برسیم؛ باید از شب زنده داری و نمازشب کمک بگیریم. لذا اینجاست که باید زیاد از نمازشب و شب زنده داری سخن بگوییم؛ چون طبق گفته امام حسن عسکری علیه السلام، وصول خداوند، جز با مرکب شب، بدست نمی آید. @sadrzadeh1
نماز_شب🌸 امام صادق علیه السلام : نماز شب ،چهره را زیبا و اخلاق را نیکو و بوی بدن را پاک و خوش و روزی را فراوان و بد هکاری را ،ادا و هم وغم را بر طرف می سازد و دیده را جلا می بخشد. رساله لقاء الله ص185 امام صادق ع فرمود: خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده شود، بر اهل آسمان چنان می درخشد که ستارگان بر اهل زمین می درخشد @sadrzadeh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌻 سلام عزیز برادرم 🌸قرار اول هر صبح🌸 شروع فعالیت کانال همراه با قرائت صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُم هدیه به رفیق شهیدمون باشد که با دعای خیر روزمون منور در مسیر سعادت و قرب الهی ثابت قدم بمونیم ♥شهید مصطفی صدر زاده رفیق شهیدم♥
4_5791793128419625721.mp3
21.59M
.. ❀❀ با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذار و هــر روز بخون... ❀❀❣ 🎙با صدای آقای ❣الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج❣
🤚🌸 📖 السَّلامُ عَلی الْمُدَّخَرِ لِکَرامَةِ اَوْلِیآءِ اللَّهِ وَ بَوارِ اَعْدآئِهِ... 🌱سلام بر مولایی که با آمدنش دوستان خدا سربلند می شوند و دشمنان خدا سر به نیست. 🌱سلام بر او و بر روزی که خدا در انتظار آن است. 📚 بحار الأنوار، ج‏99، ص 117.  @sadrzadeh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست... صبح وعاقبتتون شهدایی✋🌸 @sadrzadeh1
❤️حضرت‌زهراسلام‌الله‌علیهافرمودند: پس‌ازغدیرخم‌خداوندبرای‌هیچکس ‌عذروبهانه‌ای‌باقی‌نگذاشته‌است. 📚دلائل‌الامامه،ص۳۸ ❤️ ❤️ ❤️
[خاطرات‌شهیـــد🌱] دوری از شهادت حتی با یک نگاه به نامحرم همرزم شهید: یک روز برای تهیه مواد غذایی به دمشق محله ی زینبیه رفتیم .آنجا بر خلاف اسمش خانم های بی حجابی زیادی دارد، وقتی حسین این وضعیت را دید گفت من نمیام، خودت خرید کن بعد بیا باهم می بریم داخل ماشین. وقتی خرید کردم و برگشتم دیدم حسین داخل ماشین نیست. تعجب کردم، قراربود داخل ماشین باشد تا من برگردم، چند ساعت همان محل را گشتم ولی اثری از حسین نبود. تصمیم گرفتم خودم تنها بروم، به دلیل مسائل امنیتی نباید خیلی در آن منطقه صبر کنیم. داخل ماشین که شدم دیدم حسین کف ماشین نشسته و سر خود را روی صندلی های ماشین گذاشته، تعجب کردم، گفتم چرا اینطور نشسته ای؟ گفت: رفت و آمد خانم های بدحجاب زیاد است، ترسیدم چشمم بیفتد و از شهادت دور شوم. 🌱 @sadrzadeh1