صائب تبریزی برای عید گفته :
بس که بد می گذرد زندگیِ اهل جهان
مردم از عمر چو سالی گذرد ، عید کنند !
دود اگر بالا نشیند ، کَسرِ شَأنِ شُعله نیست ؛
جای چَشمُ ابرو نگیرد ، گر چه او بالاتر است .
لب نَهادم به لَبِ یار و سِپُردَم جان را ؛
تا به امروز بِدین مَرگ نَمردِ است کَسی .
صائب '
'🤍'
زِندانِ فراموشیِ من ، رِخنه ندارد ؛
در مصرم و هرگز زِ عزیزان خبری ، ندارم .