eitaa logo
🇮🇷سعیدکرمی(برساحل انتظار )🇵🇸
203 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
65 فایل
بصیرت دینی ، اخلاقی ، تربیتی مشاوره دینی خبرآمد خبری در راه است ... تحول در زندگی و آماده سازی زمینه ظهور ... پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان گذارید . ارتباط با مدیر: @S17140 لینک جوین: https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d
مشاهده در ایتا
دانلود
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ اواخر شب بود و على علیه‌السلام همراه فرزندش حسن علیه‌السلام كنار كعبه براى مناجات و عبادت آمده بودند ناگاه امیرالمؤمنین صداى جانگدازى شنيد دريافت كه شخص دردمندى با سوز و گداز در كنار كعبه دعا می‌كند و با گريه و زارى خواسته‌اش را از خدا می‌طلبد حضرت على علیه‌السلام به امام حسن علیه‌السلام فرمود: نزد اين مناجات كننده برو و ببين كيست و او را نزد من بياور امام حسن علیه‌السلام نزد او رفت ديد جوانى بسيار غمگين با آهى پرسوز و جانكاه مشغول مناجات است فرمود: اى جوان، اميرالمؤمنين علیه‌السلام تو را می‌خواهد ببيند دعوتش را اجابت كن جوان لنگان لنگان با اشتياق وافر به حضور امیرالمؤمنین آمد حضرت على علیه‌السلام فرمود: چه حاجت دارى؟ جوان گفت: حقيقت اين است كه من به پدرم آزار می‌رساندم و او مرا نفرين كرده و اكنون نصف بدنم فلج شده است امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: چه آزارى به پدرت رسانده‌اى؟ جوان عرض كرد: من جوانى عياش و گنهكار بودم پدرم مرا از گناه نهى می‌كرد من به حرف او گوش نمی‌دادم بلكه بيشتر گناه می‌كردم تا اينکه روزى مرا در حال گناه ديد باز مرا نهى كرد، سرانجام من ناراحت شدم چوبى برداشتم و طورى به او زدم كه بر زمين افتاد پس با دلى شكسته برخاست و گفت: اكنون كنار كعبه می‌روم و براى تو نفرين می‌كنم كنار كعبه رفت و نفرين كرد نفرين او باعث شد نصف بدنم فلج گرديد در اين هنگام آن قسمت از بدنش را به امام نشان داد بسيار پشيمان شدم نزد پدرم آمدم و با خواهش و زارى از او معذرت خواهى كردم و گفتم: مرا ببخش و برايم دعا كن پدرم مرا بخشيد و حتى حاضر شد كه با هم به كنار كعبه بيائيم و در همان نقطه‌ای كه نفرين كرده بود دعا كند تا سلامتى خود را بازيابم با هم به طرف مكه رهسپار شديم پدرم سوار بر شتر بود در بيابان ناگاه مرغى از پشت سر سنگى پراند، شترم رم كرد و پدرم از بالاى شتر به زمين افتاد بر بالينش رفتم ديدم از دنيا رفته است همانجا او را دفن كردم و اكنون خودم با حالى جگر سوز به اينجا براى دعا آمده‌ام حضرت على علیه‌السلام فرمود: از اينكه پدرت با تو به طرف كعبه براى دعا در حق تو می‌آمد معلوم می‌شود كه پدرت از تو راضى است اكنون من در حق تو دعا می‌كنم امام بزرگوار در حق او دعا كرد سپس دست‌های مباركش را به بدن آن جوان ماليد، همان دم جوان سلامتى خود را باز يافت سپس امام على علیه‌السلام نزد پسرانش آمد و به آنها فرمود: بر شما باد نيكى به پدر و مادر ↲جامع النورين، صفحه۱۸۵ ↲داستان دوستان، جلد۵، صفحه۱۷۶،۱۷۷ 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺