eitaa logo
🇮🇷سعیدکرمی(برساحل انتظار )🇵🇸
205 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
65 فایل
بصیرت دینی ، اخلاقی ، تربیتی مشاوره دینی خبرآمد خبری در راه است ... تحول در زندگی و آماده سازی زمینه ظهور ... پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان گذارید . ارتباط با مدیر: @S17140 لینک جوین: https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼رهبرانقلاب: 🌸زن مسلمان باید در دامن پرمهر و با سخنان پرنکته‌اش فرزندان سالمی را از لحاظ روانی تربیت‌کند؛انسانهای بی‌عقده، انسانهای خوش‌روحیه در دامان او پرورش پیداکنند. ایتا https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d واتساپ https://chat.whatsapp.com/LTPzcBZ62MILcxnlfWlVVK 🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
*قشنگه بخونید*🎀🎀🎀 *📗بریده‌ای_از_یک_کتاب 📗* *وقتی بچه بودیم، مادرم یک عادت قشنگ داشت:* *وقتی توی آشپزخانه غذا می پخت برای خودش یواشکی یک پرتقال چهارقاچ می کرد و می خورد. من و خواهرم هم بعضی وقت ها مچش را می گرفتیم و می گفتیم: ها! ببین! باز داره تنهایی پرتقال می خوره. و می خندیدیم. مادرم هم می خندید. خنده هایش واقعی بود اما یک حس گناه همراهش بود. مثل بچه هایی که درست وسط شلوغی هایشان گیر می افتند، چاره ای جز خندیدن نداشت.* *مادرم زن خانه بود .* زن خانواده بود. زن شوهرش بود. تقریبا همیشه *توی آشپزخانه بود. وقت هایی هم که می آمد پیش ما یک ظرف میوه دستش بود. حتی گاهگاهی هم که برای کنترل مادرانه بچه هایش سری به ما می زد. دست خالی نمی آمد: یک مغز کاهوی دو نیم شده توی دست هایش بود. یک تکه برای من، یک تکه برای خواهرم*. وقتی پدرم از سر کار می آمد،* می دوید جلوی در. دست هایش را که لابد از شستن ظرف ها خیس بودند، با دستمالی پاک می کرد و لبخندهای قشنگش را نثار شوهر خسته می کرد. در اوقات فراغتش هم برایمان شال و کلاه و پلیور می بافت و من خواهرم مثل دو تا بچه گربه کنارش می نشستیم و با گلوله های کاموا بازی می کردیم. مادرم نور آفتاب پهن شده توی خانه را دوست داشت. همیشه جایی می نشست که آفتابگیر باشد. موهای خرمایی اش و پنجه پاهای بیرون زده از دامنش زیر آفتاب می درخشیدند و دستهایش میل های بافتنی را تند و تند با ریتمی ثابت تکان می داد. مادرم نمونه کامل یک مادر بود مادرم زن نبود، دختر نبود، دوست نبود. او فقط در یک کلمه می گنجید: مادر. یادم می آید همین اواخر وقتی پدرش مرد، تهران بودم. زود خودم را رساندم. رفته بود پیش مادربزرگم. وقتی وارد خانه پدربزرگم شدم محکم بغلم کرد و شروع کرد به گریه کردن. من در تمام مراسم پدربزرگم فقط همان یک لحظه گریه کردم. نه به خاطر پدربزرگ. به خاطر مادرم که مرگ پدرش برای اولین بار بعد از تمام این سال ها، از نقش مادری بیرونش آورده بود و پناه گرفته بود توی بغل پسرش و داشت گریه می کرد. و من به جز همین در آغوش گرفتن کوتاه چیزی به مادرم نداده بودم. چیزی برای خود خودش. مادرم، هیچ وقت هیچ چیز را برای خودش نمی خواست. تا مجبور نمی شد لباس نمی خرید. اهل مهمانی رفتن و رفیق بازی نبود. حتی کادوهایی که به عناوین مختلف می گرفت همه وسایل خانه بودند. در تمام این سال ها تنها لحظه هایی که مال خود خودش بودند، همان وقت هایی بود که یواشکی توی آشپزخانه برای خودش پرتقال چهارقاچ می کرد. سهم مادرم از تمام زندگی همین پرتقال های نارنجی چهارقاچ شده ی خوش عطر یواشکی  مادرم عادت داشت کارهای روزانه‌ش را کند و من از سر شیطنت، سعی می‌کردم دستی در لیست ببرم و یا چیزی را به آن اضافه کنم فقط برای اینکه در تنهایی‌اش او را بخندانم. مثلا اگر در لیست تلفن‌هایش نوشته بود زنگ به دایی جان، جلویش می‌نوشتم: ناپلئون می‌شد زنگ به دایی جان ناپلئون..! هر بار بعد از خواندنش که همدیگر را می‌دیدیم می‌گفت: اینا چی بود نوشته بودی؟ و کلی با هم میخندیدیم یک روز شدیدا مریض بودم به رسم مادر، کاغذی روی در یخچال چسباندم: مُسكّن برای دردم. *کنارش مادر نوشته بود:* *دردت به جانم!* عجب دردی بود جان مادر را گرفت و دیگر نخندیدم... *به همین سادگی😔* ایتا https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d واتساپ https://chat.whatsapp.com/LTPzcBZ62MILcxnlfWlVVK 🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
*روی تخته یک معلم این نوشت* هر کسی آرد کمی خاک بهشت *میدهم من نمره بیستی به آن* این بود آن نمره وقت امتحان *دانش‌آموزی ازآن جمعی که بود* با خودش خاک کمی آورده بود *پس معلم گفت این گفتار را* از کجا آورده‌ای این خاک را *گفت خاک زیر پای مادرم* چون بهشت است زیر پای مادرم *آن معلم ازشعف آخر گریست* نمره این دانش‌آموز داد بیست پیشاپیش میلاد ام ابیها حضرت فاطمه (س) و روز مادر مبارک برای سلامتی مادران در قید حیات و مادرانی که در خاک خفته اند صلوات❤️❤️❤️
او پزشک نیست اما دردها را ماهرانه تشخیص میدهد. او نوازنده نیست اما ساز زندگی را خوب کوک میکند او دعانویس نیست اما دعا هایش معجزه میکند . او قاضی نیست اما خیلی عادلانه رفتار میکند او معلم نیست اما خیلی خوب درس میدهد او پرستار نیست اما دلسوزانه از بیمار مراقبت میکند او کودک نیست اما همبازی توانایی در بازی های کودکانه است او ساعت نیست اما زمان انجام هر کاری را دقیق یاد آوری میکند . او نگهبان نیست اما از حریم خانه جانانه محافظت میکند او استاد آواز نیست اما لالایی هایش موسیقی از بهشت است او جنگجو نیست اما برای رفاه عزیزانش دلاورانه با مشکلات میجنگد . او نویسنده نیست اما داستان زندگی را شیرین نقل میکند او نقاش نیست اما نقش زیبایی از خوشبختی ترسیم میکند او خورشید نیست اما خانه را با وجودش روشن میکند او هنر پیشه نیست اما وقتی بیمار است خوب نقش یک فرد سالم را بازی میکند او روی زمین زندگی میکند اما یکی از فرشته های الهی است او خدا نیست اما به شدت قابل پرستش است 🌺او یک مادر است🌺 تقدیم در کمال فروتنی به همه مادران زمینی و آسمانی🙏 🍃🍃🍃🌸 ایتا https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d واتساپ https://chat.whatsapp.com/LTPzcBZ62MILcxnlfWlVVK 🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
انا لله و انا الیه راجعون  مادر بهشت  من  همه  آغوش گرم تست گوئی   سرم    هنوز   به  بالین  نرم تست مادرحیات با تو بهشت است و خرّم  است ور  بی  تو بود  هر دو جهانش جهنّم است ما را عواطف این همه  از شیر  مادر  است این رقّتی که دردل وشوری که درسراست اغلب  کسان  که پرده حــــرمت دریده اند در کودکی محبّت مــــادر  ندیده اند امروز   هستیم  به  امید  دعـــــای تست فردا کلید باغ بهشتم رضای تست تاسف وتاثردرگذشت مادری مهربان و فداکار، مرحومه مغفوره شادروان حاجیه خانم کاظمی مادر شهیدان والامقام هاشم و محمود جعفری طادی را به خانواده آن مرحومه ومردم شهید پرورشهر طاد تسلیت عرض میکنیم. فرماندهی ناحیه مقاومت بسیج شهرستان فلاورحان حناب سرهنگ فصیحی فرماندهی حوزه شهید بهشتی پیربکران جناب سرگرد فتحی شورای فرماندهی حوزه شهید بهشتی روابط عمومی حوزه شهید بهشتی پیربکران
کسی که میدونه اشتباه کردی اما بازم ازت دفاع میکنه قدرشو بدون! اون یا "عاشقته" یا "مادرته" 🍂🍃🌹🍂🍃🌹🍂🍃🌹🍂🍃🌹
لای این عکس‌های ریز و درشت، ❓جای اون زن خانه‌داری که مع‌الاسف هیچ وقت و در هیچ حالتی جزء افتخارات این کشور محسوب نشده، اما گوشهء خونه‌اش نشسته و داره بچه‌های درستی رو تربیت می‌کنه کجاست؟ ❓جای اون زنی که سختی‌ها رو به جون می‌خره تا خانواده و زندگیش حفظ بشه کجاست؟ ❓جای اون زنی که داره با نداری همسرش سر می‌کنه و دم بر نمی‌یاره کجاست؟ ❓جای اون زن کشاورز کجاست؟ ❓اصلاً جای بزرگ مادر ایران، مادر کجاست؟ 🔺با دیدن این عکس، حالم بد شد. هیچ حس مثبتی توش نیست! ⁉️این‌ها قراره الگوی دختران ما باشند؟ صرفاً ورزشکار بشو، هنرپیشه بشو، به به! خوب پس کی باید مادر خوبی بشه؟ 💢به گمانم، این دیوارنگاره بسیار تهی، زشت و ناعادلانه هست. 💢همیشه از این کلیشه های مزخرف و دور از عدالت بیزار بودم. ❓مینو محرز شد افتخار؟ ای دریغ... ⁉️چرا این‌ها مفاخرن؟ ❌فاطمه معتمد آریای کشف حجاب کرده، جزء مفاخره؟ لقب این زن، 1 چیز دیگه هست... هرگز افتخار نبوده و نیست! ❌آیا هنرپیشه بودن افتخاره که توی این عکس دوجین هنرپیشه ردیف کردن؟ چرا؟ ❓فروغ فرخزاد خودکشی کرده، چه افتخاریه؟ ❓پروین اعتصامی که جزء پیشتازان کشف حجاب بود و بر ضد چادر شعر داره، چه افتخاریه؟ ❓آیا جمع کردن این همه شاهکار! در کنار هم، صرفاً سهل انگاری بوده؟ ⭕️پ.ن: در وقاحت و پررویی برخی از این جماعت هم البته، باید قصیده ها سرود! حالا بازهم بیان و کسانی رو که بیشترین لگد رو به نظام می‌زنند و طلبکاران همیشگی‌اند، تحویل بگیرن! (ساعاتی پیش، برخی از معلوم‌الحال‌های این دیوارنگاره، گفتند عکس ما رو بردارید، ما اعتراض داریم!)
جوانک شعار میده: زن زندگی آزادی اما آنقدر توهین و گستاخی به مامانش میکنه که اشک مامانش را در میاره ✍ https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d 🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
♦️‌ تو برای روز مادر توی جمهوری اسلامی برای مادرت کادو میخری، میری دستشو میبوسی تو آغوشت میگیریش! 🔹‌ ‌ ولی این پسر بچه توی اروپا میخواد مامانشو با لباس رشفورد بازیکن منچستر مبادله کنه! "زن زندگی آزادی" اینجوری معنا میشه براشون ... 🔹‌ ‌ روز مادر مبارک :) " صمصام " @saeed814
گرچه می‌دانم نمی‌آیی ولی هردم ز شوق سوی در می‌آیم و هر سو نگاهی میکنم 🗣حزیــن @saeed814
ایزدی: داشتم فکر می کردم، شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح، می توانست در آخر هر کدام از اعمال، بابی باز کند با عبارت «و اما مادران...» اجر هر عمل را که می‌گوید، دستور هرکدام را که توضیح می‌دهد، زیرش بنویسد: اما برای ، این چنین است که .... 👌مثلاً همین شب قدر! سخنی هست دربارهٔ زنی که سجاده‌اش را پهن می‌کند و قرآن و مفاتیحش را می‌گذارد گوشه‌اش و بعد شروع می‌کند مدام می‌رود به آشپزخانه؛ چای می‌گذارد، میوه تکه می‌کند، سقا می‌شود،... و اشک‌هایش، با زمزمه‌ی جوشن، می‌چکد پای گاز، وقت چشیدن نمکِ سحری و نهار فردای بچه‌ها؟ گفتیم اشک و گریه اصلاً چه می‌گویید دربارهٔ زنی که تا شانه‌اش تکان می‌خورد و می‌خواهد کمی اشک بریزد، کودکش سرش را خم می‌کند زیر چادرش و ملتمسانه می‌گوید «گریه نکن 😯😢»؟ بگویید اجر این خنده‌های اجباری تلخ و شیرین چند؟ زنی که عادت ندارد تنها، جامهٔ نور بپوشد و بچه‌هایش را یکی یکی می‌برد غسل شب قدر بدهد، تا طهارتِ مضاعف شود برایشان تا سال بعد، و از خستگی این غسل‌ها، خوابش بگیرد و کمی چرت بزند، بهره‌ای از این لحظات ناب از دست رفتهٔ لیلة القدر، دارد؟ نمی‌دانم........ فقط.... اگر این دقت هاواعمال سادهٔ این مادرهانبود و شب های قدر، به جای خواباندن کودکان‌شان و نشستنِ فارغ بال تا خود سحر بر سر سجاده آنان را با پاشیدن آب به صورتشان و هزار وعده و سرگرمی بیدار نگاه نمی‌داشتند، به گمانم نه شیخ مفیدی در این دنیا یافت می‌شد، نه شیخ صدوقی، نه سیدرضی، نه طباطبائی، نه امینی نه...! راستش… فکر می‌کنم سهم قابل توجهی از ثواب تمام اعمالی که ما عاملین به مفاتیح‌الجنان، تا خودِ صبحِ قیامت، انجام می‌دهیم، ثواب تمام جوشن‌ها، کمیل‌ها، نمازها، توسل‌ها، زیارت‌ها،صاف می‌رسد به مادرانمان! تقدیم به همه مادران ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این فیلم جذاب را مادرها ببینند. 😍❤️ ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
📚 در عالم کودکی به مادرم قول دادم که همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم. مادرم مرا بوسید و گفت: «نمی‌توانی عزیزم!» گفتم:«می‌توانم، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم.» مادر گفت: «یکی می‌آید که نمی‌توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی.» نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم ولی خوب که فکر می‌کردم مادرم را بیشتر دوست داشتم. معلمی داشتم که شیفته‌اش بودم ولی نه به اندازه مادرم. بزرگتر که شدم عاشق شدم. خیال کردم نمی‌توانم به قول کودکی‌ام عمل کنم ولی وقتی پیش خودم گفتم: «کدام یک را بیشتر دوست داری؟» باز در ته دلم این مادر بود که انتخاب شد. سالها گذشت و یکی آمد. یکی که تمام جان من بود. همان روز مادرم با شادمانی خندید و گفت:«دیدی نتوانستی.» من هر چه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا یشتر می‌خواستم. او با آمدنش سلطان قلب من شده بود. من نمی‌خواستم و نمی‌توانستم به قول دوران کودکی‌ام عمل کنم. آخر من خودم مادر شده بودم! ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ صحنه هایی باورنکردنی و زیبا از ابراز عاطفه مادری از یک ماده گورخر ایرانی 🦓😳😭😍 ‌‌🌸🍃 ‌
خدا مادرم را کجا می‌برند؟؟؟😭 گمانم برای شفا می‌برند.... کجا می‌برند؟کجا می‌برند؟؟؟😭 ✍ انتشار فقط با نقل قول و ذکر نام نویسنده جایز است https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d 🍀🇵🇸🍀🇵🇸🍀🇵🇸🍀
هدایت شده از نگاشته
✏️خدا می‌خواست مهربانی‌اش را به رُخ بکشد، و آنگاه «مادر» را آفرید... 🌱 ✍️ ❗️انتشار فقط با نقل قول(فوروارد) @Negashteh | نگاشته
❌ درد و دل با فرزندان ممنوع چرا؟😳 🤔مگه چه اشکالی داره با فرزندم از رفتارهای بد پدرش صحبت کنم؟ 🪵اولین اشکال اینکه: فرزند شما دیگه تو هرسنی که هست از سن واقعی خودش فاصله می گیره و می خواهد از شما حمایت کند؛ یعنی خودش کودکی یا نوجوانی نمی کنه و به اصطلاح داغدار غم های شما میشه. اون نیاز داره حمایت بشه اما احساس میکنه حمایتگرش مشکل داره و من باید حمایتش کنم. 🪵دومین اشکال اینه که اگر فرزند شما دختر باشه از جنس مرد متنفر میشه و فردا سخت زیر بار ازدواج میره و اگر هم ازدواج کنه با بد بینی ازدواج می‌کنه. 🪵سومین اشکال و بدترین آن اینه که دختر خانم از جنسیت خودش حالش به هم میخوره، میگه ای کاش دختر نبودم، چرا زنان باید اینقدر زیر دست مردا بدبخت باشن؟ 🪵 باید خدمتتون عرض کنم با درد و دل کردن، آینده فرزندان خودتون رو هم خراب می کنید. 🌱پس بهتره برای درد و دل کردن گزینه دیگه ای رو انتخاب کنید : یک دوست خوب، یک فرد مطمئن، یک مشاور خوب ! 💗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت‌های جالب مادر آرین سلیمی: هیچ وقت بازی فینال پسرم را ندیدم، رفتم حرم امام رضا گفتم وقتی برمی‌گردم طلا گرفته باشد ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
ولی خداییش درست نیست به هوس یه غریبه میگیم عشق به دلواپسی مادر میگیم گیر..! ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
حیف و صد حیف زمانی مادر را باچادرش می شناختیم با روسری گره خورده زیر گلویش، با ادب و متانتش با وقار و سکوتش، با حیایی که ارزش زن و مادر بودنش را صد چندان زیباتر می کرد. با کودکی که با عشق زیر چادرش میگرفت تا مبادا از باد حوادث آسیبی ببیند و دست کودکی دیگر که گره خورده بود به لای چادرش و سرشار بود از حس زیبای مهر مادری ... چه شد بر ما؟ به کجا می رویم ؟؟؟ چادرها که کنار رفت واژه ی مادر هم سقوط کرد در پرتگاه بی اصالتی ، در چاله ی بی حیایی ، از مادر مژه هایی چسب زده ، ناخن هایی کاشته شده و صورتی رنگی باقی ماند . که نه رنگی از محبت داشت ،نه رنگی از خدا کودک هم از آغوش مادر محو شد جایش سگی فانتزی با هزینه ای گزاف جانشین شد پیراهن گلداری که زمانی تمام وجود مادر را مزین و مستور میکرد آب رفت . عریانی و بدن نمایی شد هنر، هرزگی شد کلاس ، بی غیرتی شد آزادی دست در دست نامحرم شد حرم ...و آغوش شد آغوش رایگان براستی بهشت زیر پای کدامین مادر است ؟؟ و کدام مرد از دامن چنین زنانی به معراج خواهند رسید ؟؟؟ آیا وقت آن نرسیده که واژه ی زیبای مادر و زن را با حیا و حریم ،حرمت دهیم ؟؟؟و جای این دنیا زدگیی اهریمنی ،اندکی خوی اهورایی خود را پرورش دهیم و با پوشش به خود ارزش دهیم ؟؟؟؟ حواسمون باشد آغوش مرگ در انتظار همه ی ماست و این جوانی چند صباحی بیش نیست و خداوند نظاره گر ماست ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛