eitaa logo
🇮🇷سعیدکرمی(برساحل انتظار )🇵🇸
183 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
76 فایل
بصیرت دینی ، اخلاقی ، تربیتی مشاوره دینی خبرآمد خبری در راه است ... تحول در زندگی و آماده سازی زمینه ظهور ... پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان گذارید . ارتباط با مدیر: @S17140 لینک جوین: https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره تکان دهنده از مادر شهید/دیدم سعید پشت سر امام رضا ایستاده‌!! 🔹قبل از کرونا قسمت شد مشرف شدیم مشهدالرضا؛ یک شب در عالم رویا دیدم سعید پشت سر امام رضا(ع) ایستاده‌ است. 🔹امام فرمودند: من و مادرم(حضرت زهرا) به ایشان اذن داده‌ایم هر کس بر سر مزارش برود، حاجتش را بدهد؛ مگر اینکه به مصلحتش نباشد. 🔹 من که داشتم به فرزندم نگاه می‌کردم، پرسیدم: عزیزم اینجا چه میکنی؟ گفت: مادر، نوکر کارش نوکری است. ◾️گفتنی است مزار شهید سعید چشم‌براه در گلستان شهدا اصفهان می‌باشد.
9.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عکس شهدا رو ازتومدرسه برمیدارند شهدا به خوابش میان میگن براچی عکسای مارو برداشتید.
❣️شهیدے ڪه واسطه‌ ازدواج دو نفر شد🎊❣️ 🌷شهید عبدالرحمن رحمانیان🌷 🌹یه جوون طلبه‌ای رفت خواستگاری جوابش کردن،🥀دلش میگیره ؛ از طریق یکی از دوستاش میره خادم الشهدا میشه🌙نمیدونم چطوری اما با یه شهیدی به نام عبدالرحمان رحمانیان جهرمی آشناش میکنن💫...بهش میگن این شهید حاجت میده. ( شهید مال جنوب کشوره ،این طلبه مال غرب کشور )🍃تو دلش با این شهید عبدالرحمان نجوا میکنه...🌙بعد دوباره با خانواده میره خاستگاری همون دختره،🎀 دختره نظرش عوض میشه و قبول میکنه،‼️ پسره میگه من یه طلبه ی ساده هستم🍂 فقط تو این دو هفته رفتم راهیان نور ،خادم الشهدا شدم، یه خورده آفتاب سوخته شدم برگشتم.🍁هیچ امکاناتی به مالم اضافه نشده. چی شد که تو به ازدواج با من راضی شدی ؟⁉️دختره با گریه میگه:🥀چند شب پیش، یه جوون خوش سیما و نورانی، با لباس خاکی به خوابم اومد💫 و گفت : من شهید عبدالرحمان رحمانیان هستم ،اهل جهرمم گلزار شهدای رضوان، خاکم🌙یکی از خُدام ما به من رو زده و به من متوسل شده ..💫 من عبدالرحمان زندگیتون رو تضمین میکنم.»🌱 و من امروز به حرمت حرف شهید راضی میشم که با من ازدواج کنی.» 🎊 شهید عبدالرحمن رحمانیان، فرمانده گردان خط شکن ابوذر لشکر 33 المهدی (عج) بود🍃 که سال ۶۵ در جریان عملیات کربلای چهار و در محور اروند💥 به فیض عظیم شهادت نائل شد.🕊️🕋 https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d 🍀🇵🇸🍀🇵🇸🍀🇵🇸🍀
شهید حسین هریری با نام جهادی «سیدعمار» و ملقب به قمر فاطمیون در سوم آبان‌ماه سال ۱۳۶۸ در مشهد مقدس به دنیا آمد. او دانشجوی حقوق بود و در متروی مشهد اشتغال داشت. او پیش از آنکه به سوریه اعزام شود در پیامی به دوستانش گفته بود: می‌روم تا انتقام سیلی مادرم را بگیرم. سرانجام این مجاهد نستوه، در سن ۲۷ سالگی در کسوت مسؤول تخریب لشکر فاطمیون در ۲۲ آبان‌ماه سال ۱۳۹۵حین پاکسازی شهر حلب به شهادت رسید. مزار پاکش در بهشت رضا (ع) شهر مشهد قرار دارد. پدر شهید که از جانبازان دفاع مقدس است درباره بعد از شهادت پسرش چنین می گوید؛ ۱۲ روز از شهادت حسین گذشته بود. به فرزندانم گفتم دیگر بروید و ما را تنها بگذارید. بالاخره ما باید به دنیای بدون حسین عادت کنیم. رفتم روی تخت دراز کشیدم، ملافه را هم روی صورتم کشیدم و با خدا درد دل می‌کردم. در حال و هوای خودم بودم که حس کردم اتاق برای لحظه‌ای روشن شد. فکر کردم یکی از بچه‌ها لامپ را روشن کرده است. گفتم: لامپ را خاموش کنید. یک دفعه صدایی شنیدم که گفت: حسینم بابا جان! ملافه را از صورتم کنار کشیدم. دیدم حسین با همان لبخند همیشگی‌اش جلوی در ایستاده است. یک لحظه به یاد مناجاتم با خدا افتادم. در آن زمان چون از نظر جسمی تحلیل رفته بودم،‌ حسین کمکم کرد و از ساعت ۱۲ تا یک و نیم شب با من صحبت کرد. حسین می‌گفت: درست است که من شهید شده‌ام، اما نمرده‌ام. شما چون الان از خدا خواستی خدا به دل شما نگاه کرد، اهل بیت (ع) هم ضامن شدند تا من بیایم شما را ببینم. من الان بیش‌تر از زنده بودنم می‌توانم به شما خدمت کنم. الان هم که سال‌ها از آن روز می‌گذرد، قبل از اینکه من و مادرش نیت یا خواسته‌ای را مطرح کنیم، حسینم برایمان انجام می‌دهد. «و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله اموات بل احياء عند ربهم يرزقون » آل عمران 169 گمان نكنيد كسانيكه در راه خدا كشته شدند مرده اند بلكه زنده اند و در نزد خدای خويش روزی می خورند.