eitaa logo
مطالعات سیاستگذاری | سعید توانا راد
221 دنبال‌کننده
437 عکس
146 ویدیو
4 فایل
﷽ 🇮🇷 سرباز انقلاب اسلامی در سنگر سیاست و اقتصاد ‌ ▪ دانشجوی دکتری #سیاستگذاری_عمومی ‌ 🔹عضو شورای مرکزی جبهه پایداری انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
! ‌ سوار تاکسی شدم. من و یک نفر دیگر پشت نشسته بودیم و دو نفر هم جلو. کنار دستی من که می‌گفت نه اسلام را قبول دارد نه نظام را؛ سر توهین و تهمت را سمت ، (ره) و گرفت. به تهرانی و اصفهانی و... که احساس می‌کرد جای مردم شهر را در شرکت و مسجدسلیمان گرفته‌اند خیلی توهین کرد و پیش‌بینی کرد که به زودی مردم مسجدسلیمان را شاهد خواهیم بود. خیلی عصبی و برخورد می‌کرد. ‌ راننده و شخص کنار دستش گوش می‌کردند و از شرایط اقتصادی گلایه داشتند و تندی این برادرمان زبان آن‌ها را هم باز کرد: این نظام برمی‌افتد، را جدا می‌کنیم و قس علی هذا. هر سه لیسانس داشتند: راننده نفت، کناردستی‌اش لیسانس عمران و کناردستی من، لیسانس تربیت بدنی. کناردستی من پان‌آریایی بود و در آشوب‌های امسال حدود ۱۰ روز دستگیر شده بود. او صریحاً تهدید کرد و احتمالاً اقدام به برخورد خواهد کرد. راننده‌ی جوان و کناردستی‌اش اما بیشتر به و پارتی‌بازی در کارها معترض بودند و به نظر نمی‌رسید ضداسلام و قرآن باشند ولی با این حال هم‌صدای اعتراض کناردستی من شده بودند. ‌ ساکت نشسته بودم. برادر کناردستی‌ام بین حرف‌هایش گفت:«پس تو چرا به فحش نمی‌دی؟!» مکث کردم ولی دل را زدم به دریا و گفتم:«چون من طرفدار رهبرم.» دو نفر جلویی جا خوردند و لب برچیدند! دیدند لهجه‌ام متفاوت است. احتمالاً از ترس این‌که تهرانی یا شاید هم اطلاعاتی(!) باشم پرسیدند:«بچه کجایی؟!» گفتم:«بچه اصفهانم، راحت باشین! :)» ‌ کناردستی‌ام اما توهین‌ها را به شدت رکیک‌تر کرد و گفت:«لابد برای خودت سودی دارد و داری می‌خوری که راضی هستی و...» گفتم:«راضی نیستم، سختی را چشیدم و می‌چشم و پدرم راننده تاکسیه!» اما کو گوش شنوا؟! اوضاع توهین‌ها عجیب و غریب بود واقعاً! خواستم پیاده شوم، راننده گفت:«چرا؟ هنوز نرسیدیم به !» گفتم:«خب این دوستمون اصلاً رعایت نمی‌کنه. بابا مام آدمیم نشستیم این‌جا. حالا هیچی نمیگیم خوب نیست به اعتقادات و نظراتمون توهین بشه. اختلاف نظر اشکال نداره ولی ...» تصدیق حرفم را از تغییر رفتارشان را دیدم. خیلی صبر کردم تا تمام شد و کناردستی‌ام پیاده شد. راستش هم صبر بود، هم ترس! نمی‌خواستم درگیری ایجاد شود چون دعوا با جاهل را جایز نمی‌دانم بلکه باید با خائن‌ها جنگید. ‌ القصه؛ دوست فحاش پیاده شد و نفس راحتی کشیدم. بحث با معترضین جلو ادامه پیدا کرد. از انتقادات و راه جایگزین به جای نظام و خطر نابودی امنیت در صورت پیروزی ایده‌ی دوستی که پیاده شد گفتم. گفتم:«من که تو روستا بودم، هرکی ناراضی بود ازش پرسیدم دوره احمدی‌نژاد چطور بود. بی استثنا گفتن خیلی بهتر بود و دولت و وزرای اون به ما محرومین رسیدگی کردند. حالا نمیدونم توی شهر چطوره؟!» بغل دستی راننده گفت:«دوره‌ی احمدی‌نژاد خیلی خوب بود. اگه گرونی بود، کار هم بود و شرمنده خونواده نبودیم. اما الآن روزی چندبار شرمنده خونواده می‌شم و دلم می‌خواد یه بار توی اعتراضات و درگیری‌ها کشته بشم به جای روزی هزار بار مردن...» گفتم:«نمی‌خواد بمیریم، اون دوران و بلکه خیلی بهتر و بدون ایرادهای اون موقع قابل بازسازیه، فقط درست و لازمه.» ‌ بحث ادامه داشت. پرسیدند:«مش‌سلیمون کار می‌کنی؟!» گفتم:«نه والا، دانشجوأم!» گفتند:«پ برا چی اومدی؟» گفتم:«اومدیم تو مناطق محروم برای رفع بخش کوچیکی از مشکلات مردم برگزار کنیم.» هر دو خیلی زیاد تشکر کردند، آثار شرمندگی بر چهره‌شان هویدا شد و نگاهی محبت آمیز کردند. احساسی که تجربه کردم، بی‌نظیر بود. بلافاصله شروع کردم به نوشتن این متن. حالا که متن تمام شد، هنوز یک ساعت هم از این ماجرا نگذشته است... برادران و خواهران ، در حوزه‌ی جهادی کار کنید! برادران و خواهران ، در حوزه‌ی سیاسی کار کنید. فاصله‌ی بین شنیدن توهین به اسلام و رهبری با دیدن نگاه محبت آمیز و شنیدن تشکر، به اندازه‌ی یک واژه است: . ‌ ✍ @SaeedTavanarad
☑پای درس امام ؛ روش سیاست‌ورزی را بیاموزیم نه در کتب غرب و ترجمه‌های آن: ‌ مانع امیرالمومنین (علیه السلام) از و در سیاست @SaeedTavanarad
مطالعات سیاستگذاری | سعید توانا راد
☑پای درس #نهج_البلاغه امام #خامنه‌ای؛ روش سیاست‌ورزی را بیاموزیم نه در کتب غرب و ترجمه‌های آن: ‌ #تق
پای درس امام ؛ روش سیاست‌ورزی را بیاموزیم نه در کتب غرب و ترجمه‌های آن: مانع امیرالمومنین (علیه السلام) از و در سیاست بحثی که در اطراف آن چند نکته‌‌‌‌‌‌ای عرض خواهم کرد، بحث سلوک امیرالمؤمنین است. در این ، امیرالمؤمنین یکی از خصوصیاتش این است: از مکر و فریب دور است. در یک جمله‌‌‌‌‌ای از حضرت نقل شده که: «لو لا التّقی لکنت ادهی العرب»؛ اگر تقوا دست و پای مرا نمی‌‌‌‌‌بست، از همه‌‌‌‌‌ی آحاد و مکاران عرب، مکر و حیله را بهتر بلد بودم. یک جای دیگر در مقام مقایسه‌‌‌‌‌ی با خودش - چون معاویه به دهاء و مکر در حکومت معروف بود - به حسب آنچه که نقل شده، فرمود: «واللَّه ما معاویة بأدهی منّی»؛ معاویه از من زرنگ‌تر . منتها علی چه کند؟ وقتی بنای بر رعایت تقوا و رعایت دارد، دست و زبانش بسته است. روش امیرالمؤمنین این است. تقوا که نبود، دست و انسان باز است، میتواند همه چیز بگوید، می‌تواند بگوید، می‌تواند بزند، به مردم می‌تواند بگوید، نقض تعهدات می‌تواند بکند، دلبستگی به دشمنانِ صراط مستقیم میتواند پیدا کند. وقتی تقوا نبود، اینجوری است. امیرالمؤمنین می‌فرماید:«من سیاست را با تقوا انتخاب کردم، با تقوا اختیار کردم این است که در روش امیرالمؤمنین، مکاری و حیله‌‌‌‌‌گری و کارهای کثیف و این چیزها وجود ندارد؛ پاکیزه است.» ۱۳۸۸/۰۶/۲۰ امامنا الخامنه‌ای(مدظله‌العالی)؛ خطبه‌های نماز جمعه‌ی @SaeedTavanarad
📝دل است دیگر، ای ! تو چه کردی با دل‌های ما خمینی‌ندیده‌های دهه‌ی ۷۰ و ۸۰ و ۹۰ که به عشقت هنوز که هنوز است قطره‌های ایران و جهان به رودهایی چون و و و و امثالهم تبدیل می‌شوند و به هم می‌پیوندند و به اقیانوس می‌ریزند؟ دلتنگت هستیم ؛ البته که فرزندان راستینت، آیات عظام و و جناب (روحی لهم فداء) داغ فراق تو را تسکین می‌بخشند ولی بالاخره هر گلی بوی خودش را دارد. آخر این دل بی‌صاحب ما جز چند تکه‌ی پاره‌پوره از کلیپ‌های تکراری ، رخی از سیمای نورانی تو را ندیده و نفهمیده که «ان‌شاءالله خدا همه‌ی ما را آدم کند...» یعنی چه؟! قبول کن اندازه‌ی یک خواب فول‌اچ‌دی در کوخ به فرزند دهه هفتادی‌ات بدهکاری. خاک بر این دهان اگر فریاد آرمان‌هایت از آن خارج نشود و با ، بی‌مورد یا هر کوفت و زهرمار معاصر دهه ۹۰ دیگر، یاوری را رها کنم و نوکر شوم. بشکند این قلم اگر جز در خدمت اهدافی درآید که در راهش بارها و بارها شهید شدی و ما نفهمیدیم. بیا به خوابم آسیدروح‌الله. آخر می‌دانی، وقتی آسیدعلی‌آقا رویم را زمین نینداخت، دلم نمی‌خواهد به بگویم از در خانه‌ات رانده شدم... بگذار وقتی پابرهنه‌ها و زاغه‌نشینان ولی تعمتمان را دیدم، حرف و خاطره‌ی مشترکی برای بازگو کردن داشته باشم. دل است دیگر، ای خمینی! 📷 https://www.instagram.com/p/ByQ14eTFACk/?igshid=97x3qawoygrw@SaeedTavanarad