─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_امام_زمــانم💔
#سلام_پدر_مهربانم
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
تو بیایی بهــــار می آید
به دل ما قــــرار می آید
تو بیایی به باغ خانهٔ ما
گل نرگس به بار می آید
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
@saeidikimya
࿇﷽࿇
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ساعت هشت عاشــقی یعنی
الســـلام علیــک یا سلـــطان
بازهم شد چهارشــنبه ، دلم
گشتــه از راه دور زائــرتان
✍رقیـــه سعیدی(ڪیمیا)
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با ساعت هشت عاشقی ، دل پر زد
تا زائـــر سلــطان خراســان باشـد
#بداهه
#رقیه_سعیدی_کیمیا
بسم رب الحسین💔
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_ع
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
هر شب جمعه بیادت دل ، مسافر می شود
خیمـهٔ کرب و بلا در سینـه دایـر می شود
با زیارتنامه و اشک و سـلامی بر حسیـن
روضه ای میخواندو از دور زائر می شود
رقیه سعیدی(ڪیمیا)
@saeidikimya
❁﷽❁
#سلام_بر_حسین💔
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_ع
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
من و این چشم تر و نم نم باران ، چه کنم
غم دلتنگــی و این حال پریشان ، چه کنم
شدم از بس که در این حال وهوا سر گردان
که اگر ســر نگـــذارم به بیابان ، چه کنم
شب جمعه ست هوای حرم افتاده به سر
شده ام در غم تو بی سر و سامان ، چه کنم
در فراق از حرمت باز به هم ریختـــه ام
گر نبارم ز غمت اشک فــراوان ، چه کنم
حرمت محترم و خانه ات آباد ، حسین !
با به هم ریختگی ، با دل ویران چه کنم
می کشـم در نظرم جلـــوهٔ بین الحرمین
نکشـــم آه از آن دوری و حِرمان چه کنم
چاره ای نیست جز اینکه به تو از دور سلام
تو عراقی و منم ســاکن ایران چه کنم
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۲/۸/۴
شب جمعه شده و باز دلم رفت حرم😭
اللهم ارزقنا فی الدنیا زیارةالحسین علیه السلام🤲
اللهم ارزقنا فی العقبیٰ شفاعةالحسین علیه السلام🤲
@saeidikimya
(بسم رب الحسین)
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
نشسته ام شب جمعه در انتـــظار براتی
که از کـرم بنویســی زیـــارت عتبـــاتی
کویر تشنهٔ قلبم شود به عشق تو زنده
تویی که زمـــزم پاک و زلال آب حیاتی
اسیــر موج بلاییـــم و در برابر طوفان
برای خیلِ گرفتـــار تویی که فُلکِ نجاتی
کم است هر چه بریزم به پایت اشک روان را
غمی فراتر از اینکه تو کُشتهٔ عبــراتی ؟
سرت به نیزه سپردی که سر به سجده بیاید
و بعدِ تو شود احیا دوباره صوم و صلاتی
دلم شکست و قلم هم نوشت نام تو را در
چکامه ای که چکید از قلم به خون دواتی
گرفته عطــر خوش سیب ، تمامی کلماتم
به لطف نام بلنـدت ، غـــزل گرفته ثبـاتی
دوباره این دل تنگم مرا به کرب وبلا برد
دوباره قسمــت دل شــد زیارت عتبـــاتی
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۵/۱۹
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─