eitaa logo
دل سروده های صائم کاشانی
237 دنبال‌کننده
543 عکس
130 ویدیو
47 فایل
شاعر و نویسنده معاصر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سروده: "آغاز دیگر" در رویش ِنگاهِ تو آغازِ دیگری ست یعنی در این کرشمه سرا، رازِ دیگری ست دیدم کبوترانه به من می کنی نگاه در بالِ دلربای تو، پروازِ دیگری ست شعری بخوان برای دلم، ای غزالِ ناز داند دلم که در غزلت سازِ دیگری ست از حافظیه ی دو لبت بوسه ای ببخش در شاخه ی نباتِ تو شیرازِ دیگری ست بر حنجرم، ز خنجرِ ابروت، زخمه هاست در تارِ عشق و عاطفه آوازِ دیگری ست نوشید جرعه جرعه تو را چشم عاشقم در ساغر ِنگاهِ تو اعجازِ دیگری ست هستی گرفت هستی "صائم" ز هست تو حُسنت فروغِ رویش و آغازِ دیگری ست صائم کاشانی گاهنامه: یکشنبه 98-01-04 خاستگاه: ✳کانال اشعار صائم کاشانی👇🏻 @saemkashani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لینک کانال دلسروده های صائم کاشانی: https://eitaa.com/saemkashani ☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀 لینک گروه یاران سخن: https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
به پیشگاه والای فروغ ساجدین حضرت زین العابدین "علیه السّلام" «قاصد دشت بلا» چشمه ی چشم ِ سحر، دیده ی بیدارِ تو بود ماه بر اوجِ فلک، عاشقِ دیدارِ تو بود مُهرِ مِهری که به پیشانی تو نقش گرفت شاهدِ شوقِ تو و دیده ی خونبارِ تو بود قاصدِ دشتِ بلا، در همه اعصار و قرون خطبه ی خاطره و لعلِ گهربارِ تو بود ننگ با نامِ پلیدش، همه سو همسفر است آن سیه دل که در اندیشه ی آزارِ تو بود نرگسانِ فلکی، لاله به دامن ریزند که شفق، شعله فشان، از تنِ تب دارِ تو بود آن چه شد تیشه و بر ریشه ی بیداد نشست حنجرِ شب شکن و خنجرِ گفتارِ تو بود نازم آن خواهرِ غم دیده که در دشتِ بلا خود، گرفتار، ولی یار و پرستارِ تو بود چلچراغی که برافروختی از اخترِ اشک همه شب تا به سحر، شمعِ شبِ تارِ تو بود آن چه صائم به شبستانِ دلم نور فزود شمعِ گفتارِ تو و شعرِ شرربارِ تو بود صائم کاشانی ✳کانال اشعار صائم کاشانی👇🏻 @saemkashani
🚩●حضرت زین العابدین علیه السلام برکه ی سرخِ شفق،دیده ی بیدارِتو بود ماه بر اوجِ فَلک ، عاشق دیدارِ تو بود مُهرمِهری که به پیشانی تونقش گرفت شاهدِ شوقِ تو ودیده ی خونبار توبود قاصدِ دشتِ بلا،درهمه اعصار وقرون خطبه ی خاطره ولعلِ گهربار تو بود ننگ بانامِ پلیدش،همه سوهم سفراست آن سیه دل که دراندیشه ی آزار تو بود نرگسانِ فلکی ، لاله به دامن ریزند که شفق شعله فشان،ازتنِ تب دارتو بود آن چه شدتیشه وبرریشه ی بیداد نشست حنجرِشب شکن و خنجرِ گفتار تو بود نازم آن خواهرِ غمدیده که در دشتِ بلا خود گرفتار، ولی یار و پرستار تو بود چلچراغی که برافروختی از اخترِ اشک همه شب تابه سحر،شمعِ شبِ تارتو بود آن چه صائم به شبستانِ دلم نور فزود شمعِ گفتارِ تو و شعرِ شرربارِ تو بود https://eitaa.com/saemkashani
▪️ شهادت اسماعیل هنیه 💠الله💠313💠الله💠 💠شانه تاریخ جـــهان در هجمه های ابــرهای سردوسنگین بس گرفتار است و روزِ عاشقــــــانت از هـــــــجومِ شــــب دلان تار است جهان امروز باشد تشنه جامِ نگاهِ تو و خـــــــــواهد جــــــــــــرعه ها نوشد ز چشــــــــــمان سیاهِ تو جهان آبستنِ صد بغضِ پنهان است اگــــر آیی نـــــــگاهت راستی تفسیرِ ایمان است کدامیــــــــــن عصـــــــرِ جمعه دست در دستِ شقایق ها و با آیینه ها از راه می آیی تو را جا در مصلّای عدالت راستــــــی خالیـــــست جــــــهان ، مغـــرور در اندیشه های پوچ و پوشالیست هلا اسبِ ظهورِ خویش را زین کن خیــــــابـان های شــــــهرِ عاشــقی را با ظــــــــهورِ خـــــویــــش آذیــن کــن تورا لنگر کدامین ساحلِ هستی است که این سان موج ها را دست از دامانِ پُر مهرِتو کوتاه است جهان در انتظارِ مقدمت بــی تابِ بــــی تاب است و چـشمــــــانِ مــحـــبّــت بی فروغِ ماهِ رخسارِ تودرخواب است به زیرِ چــکمه صـهیون فلسطین را تماشا کن وبا تـــــــیغِ عـــــــدالــــــت مُشتِ این نابخردان واکن گلستانِ جهان از پیرِ استعمار پــــــــژمـرده است و ایـــنک " شانه تاریخ " از زخمِ کهن بیمار و افسرده ست وهابیــــــــــلِ مُــــحبّــــت ، سخت در چنگالِ قابیل است وآنــــــــک آســــــــــمانِ آرزو، پُـــــر از ابابیــــــــــــــل است https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
"افسوس" افسوس که این قوم، هنر را نشناسند فرق ِخزف و دُرّ و گهر را نشناسند سرمست ِریاست شده آنگونه که دیگر ما هیچ که خورشید و قمر را نشناسند از اهل ِ هنر هیچ نگیرند سراغی غافل شدگان، قیمت ِزر را نشناسند با آنکه همه آمده از آن طرف ِ کوه ماتم که چرا کوه و کمر را نشناسند ای طوطی قنّاد، سخن چند ز شکّر اینجا به خدا شهد و شکر را نشناسند افسوس، که اصحاب ِ هنر را نستایند اندوه، که ارباب ِ نظر را نشناسند "صائم"! به سخن دل نکنی خوش که در این شهر قدر ِ سخن و شعر و هنر را نشناسد فروردین 1394 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏✳کانال اشعار صائم کاشانی👇🏻 @saemkashani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"شعر انتظار" پشتِ سکوتِ ابرها، پنهان دلِ رسوا بیا تنهاتر از تنها منم، تنهاتر از تنها بیا تا پلکِ چشمِ آسمان، باز است و بر هم می خورد همدوشِ خیلِ اختران، ای ماهِ بی همتا بیا در قابِ زرّینِ افق، گل می کند خورشیدِ عشق ای نوبهارِ آرزو، در رویشِ گل ها بیا در خانه ی چشمانِ من، مانده ست جای پای تو امشب در این خلوت سرا، ای خوش تر از رؤیا بیا مهتاب و خیلِ اختران، پیمانه گردانِ تواَنْد مستانه ای نازآفرین! در این شبِ یلدا بیا حالا که فانوسِ سحر، از حسّ و حال افتاده است ای تک چراغِ آرزو، حالا بیا حالا بیا شب ها که بر رودِ فلک، بندند پل از اختران ای کوکبِ تنهاییم، چشمک زنان اینجا بیا صائم به قندیلِ فلک، آویخت شعرِ انتظار نازآفرین خورشیدِ من، امروز یا فردا بیا اردیبهشت 1384 @saemkashani
لینک کانال دلسروده های صائم کاشانی: https://eitaa.com/saemkashani ☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀 لینک گروه یاران سخن: https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"راهیان محبت" به روزگار، کسی جاودان نمی ماند به غیرِ نامِ نکو در جهان نمی ماند خزانِ عمر به ناگاه، می رسد از راه بهارِ خاطره ها، گل فشان نمی ماند به دست گیری پیران بکوش و باش آگاه نهالِ عمرِ تو دائم جوان نمی ماند به زور و زَر، پی آزار این و آن تا کی!؟ که زور زایل و زَر در امان  نمی ماند اگر به یاری آشفتگان نکوشی هیچ طرب سرای دلت، بی غمان نمی ماند دلی که نیست در او جای دوست خُرّم نیست که باغ عاطفه، بی باغبان نمی ماند فریبِ خلق، به ظاهر اگر دهی یک چند همیشه باز، تو را این دکان نمی ماند زبان به هرزه میالا، که هیچ شمشیری به جانگزایی تیغِ زبان نمی ماند به فکرِ زادِ سفر باش و توشه ای اندوز در این سرای دو در، کاروان نمی ماند ز چشمِ خلق، گناهت اگر بود پنهان به دادگاهِ عدالت، نهان نمی ماند به منصبی که نصیبت شده ست، غرّه مباش که این ودیعه تو را جاودان نمی ماند هنر نبود اگر حاصلت، چه سود از عمر؟ که بهرِ بی هنران، جز زیان نمی ماند به جز بنای دلاویزِ مهربانی ها ز راهیانِ محبت، نشان نمی ماند همیشه هست، دلم جای دوستان صائم! چو خانه ایست، که بی میهمان نمی ماند صائم کاشانی پاییز 1382 ✳کانال اشعار صائم کاشانی👇🏻 @saemkashani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لینک کانال دلسروده های صائم کاشانی: https://eitaa.com/saemkashani ☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀 لینک گروه یاران سخن: https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
‍ بر اوج عشق ببین موج های بالم را گرفت کولی افسانه خوب فالم را مگر خیال توبر خاطرم سری بزند غریبه نیست دلت عشق بی مثالم را کبوترانه تورا پرزنم که میگیری به دست عاطفه یک روز زیر بالم را وباغ خاطره ام سبز هست وخواهد بود ندیده است کسی سیب های کالم را به عشق شهره ی شهرم بخوان وباور کن به دردنامه ی احساس شرح حالم را به مسجد دل من صائمانه میماند کسی که گوش،کند نغمه ی بلالم را هنوز منتظرت باشم وبریزم اشک بده عزیزدلم پاسخ سوالم را ✍ @saemkashani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ هزار عشقم ودر باغ شوق رو کردم نداشت عطر تورا هرگلی که بو کردم از آن پیاله که پیمود ساقی چشمت به خم سرای طرب باده در سبو کردم به داغدشت دلم جز شرار اشک نبود زشوق وصل تو آبی اگر به جو کردم نگاه مست توبخشید جام شیدایی در این شراب سرا کسب آبرو کردم زخودستایی خود دست برنخواهد داشت هزارمرتبه با شیخ گفتگو کردم نداشت قدر محبت نگاه آن گل ناز دریغ ودرد ز عمری که صرف او کردم اگر چه ناز نگاه تو کشت صائم را نیازمند تو بودم به ناز خو کردم @saemkashani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لینک کانال دلسروده های صائم کاشانی: https://eitaa.com/saemkashani ☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀 لینک گروه یاران سخن: https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
💠💠💠💠💠💠💠 💠 🕊اوج مهـــــــــــــــربانی ها چشم های مهربانش، شعرِ باران را سرود چارفصلِ عاشقـی، مفهوم ِ عرفان را سرود گاه، یک مصـــراعِ ابرویش، غزل ها آفرید گاه، با چشمانِ آهویـش، بهاران را سرود فصلِ تابستــــــــان تراوید از نگاهِ مستِ او نرگسش پاییـــــــــزِ زیبا و زمستان را سرود گاه در اوجِ لطافت، زندگی بخشید و عشق گـاه در اوجِ طراوت، نور و ایمـــــان را سرود گاه با یک غمزه، رنگین ساخت چهرِ ارغوان گاه،بایک عشوه،صدها باغ وبستان را سرود ریخت در مینای هستی، شبنم ِمستی مدام مریمستانِ نـــــــــــگاهش، باغِ باران را سرود شاعران را باده احساس، در پیمانه ریخت ازهمان جام ِنخستین، شرط ِپیمان را سرود داد بر فردوســـــــی و صائــب، نشانِ افتخار سرزمیــنِ عشق، تبریز و خراسان را سرود ریخت در جام ِکمال و ریخت در جان ِجمال ذوقِ بی اندازه و مُلــــــکِ صفاهان را سرود حافظ و سعدی و خواجو را خداوندانِ ذوق آفــــرید و خطّه ی شیراز و کرمان را سرود محتشــــــــــــم را با کلام ِنور، برتر از کلیم افضل وفیض وصبا،سهراب وکاشان را سرود بیــدگل را داد با شعرِ صبـــاحی، بید و گل با شهاب و پرتوش، خورشید آران را سرود برتری بخشید بر شعـــرِ بهار و شهــــــــــریار شاه بانوی سخن، پروین ِ رخشان را سرود نام ِ"صائـــم" را بر اوجِ مهربانی ها نگاشت شهــر کاشان، افتخارِ مُلک ِ ایران را سرود شهــــــــــــریور ماه 1393 @saemkashani ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌💠💠💠💠💠💠💠💠💠
‍ ای یار که ما را به جهان مونس جانی نه جان من دلشده ای جان جهانی لبهای شکر خا بگشا تا که بگویند شیرین سخنی یا عسلی ازسبلانی دروصف تو ای خوب ترازخوب چه گویم اینها که بگویم همه خود بهتر ازآنی این شعر روانم به چه ارزد که توزیبا درگلشن هستی بخدا سرو روانی صائم به غزل صید غزالان بود آسان تا چند دراندیشه ی تیری وکمانی ✍صائم _ کاشانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لینک کانال دلسروده های صائم کاشانی: https://eitaa.com/saemkashani ☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀 لینک گروه یاران سخن: https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908