"فروغ اختران"
ز نیش ِخار، ما را سیرِ صحرا کم نخواهد شد
نوای بلبل از جغدِ بد آوا کم نخواهد شد
به نادان گو بگوید هر چه می خواهد به دانایان
که با گفتارِ جاهل، قدرِ دانا کم نخواهد شد
هر آنکس می کند غیبت ز عجز و ناتوانی هاست
بهای گوهر از بی حرمتی ها کم نخواهد شد
ز مقدارِ بزرگان، کی تواند کاستن حاسد
ز توفانِ مخالف، آبِ دریا کم نخواهد شد
سیه کاران کجا و نیک نامانِ خدا آیین
فروغِ اختران در شام ِیلدا کم نخواهدشد
به نومیدی گراید روزگارِ بد نهادان لیک
امیدِ "صائم کاشان" به فردا کم نخواهد شد
صائم کاشانی
اسفند 1393
"شمشیر مهربانی"
حالی بکن که از عشق پُر باشد این حوالی
مطرب بزن نوایی، در شور و بی خیالی
شمشیرِ مهربانی دارم به کف، نگویی
هستیم با حریفان، در جنگ، دستِ خالی
مدرک گرا چه نازد بر مدرکش، که او را
با شعرِ ناب دادیم صد بار گوشمالی
از طعنه ی حسودان، ما را چه باک، هستیم
با آفتاب و شبنم، همدوش در زلالی
شاهینِ شعرِ ما رفت تا اوجِ بیکران ها
دل را غمی نباشد، با این شکسته بالی
با این همه گرانی، رطلِ گران نخواهیم
نوشیم آبِ شادی، از کوزه ی سفالی
سرمست و شادمانیم از باده ی محبت
کی بوده ساغرِ ما، از مهر ِ دوست خالی
دارم هنوز "صائم"! شوقِ شباب بر سر
با مهرِ یار شادم، چون عهدِ خردسالی
صائم کاشانی
مهر ماه 1392، ژاپن
دانشگاه توکیو
✳کانال اشعار صائم کاشانی👇🏻
@saemkashani
" نوبهار عاشقی"
گر چه مویم شد سپید اما جوانی می کنم
مست از جامِ شبابم، شادمانی می کنم
پای تا سر نوبهارم، نوبهارِ عاشقی
خویش را آسوده از رنجِ خزانی می کنم
پرورم در بوستانِ عشق، گل های امید
در گلستانِ محبت، باغبانی می کنم
می کنم پرواز ها بر شاخسارِ آرزو
بلبلم، با دیدن گل، نغمه خوانی می کنم
دوستانم دلربا و دلستان و دلنواز
در کنارِ دلنوازان، گل فشانی می کنم
تاجرِ مهرم، که بُردم سود ها از کار خویش
خوش به بازارِ ِوفا، بازارگانی می کنم
صائم ِ عشقم، رُطب می چینم از لب های دوست
روزه را افطار با آنی که دانی می کنم
صائم کاشانی
✳کانال اشعار صائم کاشانی👇🏻
@saemkashani
غبار راه تو گل قطره های باران است
بیا که بی تو بهار دلم زمستان است
فروغ برق نگاهت در آسمان امید
کویر تشنه ی جان را نوید باران است
فراز قله ی مهتاب ای ستاره بتاب
که از فروغ تو چشم سحر فروزان است
شراب مهر تو میجوشد از پیاله ی صبح
دلت چو خانه ی خورشید پرتو افشان است
به جشنواره ی چشمت ترانه ها خواندم
دراین شراب سرا دل همیشه مهمان است
اگر گلاب غزل هدیه آورد صائم
عجب مدار که این ارمغان کاشان است
✍صائم کاشانی
لینک کانال دلسروده های صائم کاشانی:
https://eitaa.com/saemkashani
☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀
لینک گروه یاران سخن:
https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
خورشیدی و جان فزاتر از هر روزی
گل هستی و با صفاتر از هر روزی
بگذار که بوسه ای ستانم از تو
امروز که باصفاتر از هر روزی
صائم کاشانی
گر نیکی من به هر طرف آوازه است
ور دشمنی حسود، بی اندازه است
کی غم خورم از حرف حسودان که مرا
یک گوش در است و دیگری دروازه است
صائم کاشانی
تا چند پی شعر روان باید بود
تا چند به جسم شعر، جان باید بود
دانند همه خربزه آب است ای دل
گر با خردی ، به فکر نان باید بود
صائم کاشانی
گر دل به امید و عشق پیوست مرا
بستان طرب دهند دربست تو را
جز کار نکو ، دست به کاری نزنی
هر دست دهی، دهند آن دست تو را
صائم کاشانی
به پیشگاه والای شاعر بزرگ و بی بدیل ایران زمین حکیم ابوالقاسم فردوسی طاب ثراه
خردمندْ مردِ دیارِ سخن
حکیمِ جهان ، افتخارِ سخن
حکیمی که از او سخن زنده است
و بذرِ سخن را پراکنده است
همان پارسایی که شد پیرسا
که تا پارسی را فزاید بها
چه خوش گیرد از لطفِ یزدان مدد
"به نام خداوند جان و خرد"
شد ایران زمین زنده از نام او
خرد جُرعه نوش است از جام او
به میخانه ی عشق دُردی کشان
به ما داد از مهرِ یزدان نشان
به جان گفت اوصافِ مولا علی
دلش از ولای ولی منجلی
فعولن فعولن فعولن فعول
چه خوش گفت از ختمِ خوبان رسول
"که من شهرِ علمم علیّم در است
درست این سخن گفتِ پیغمبر است
بر این زادم و هم بر این بگذرم
یقین دان که خاک پی حیدرم"
حکیم سخن مظهر راستان
از او راستان جهان داستان
از او یافت رستم نشانی دگر
شد آن پهلوان پهلوانی دگر
و بر شیخِ شیراز صدها درود
که در وصفِ استاد اینسان سرود
"چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است"
زهازه بر آن شاعرِ مهر و داد
از او شامِ صاحبدلان بامداد
که شهنامه تفسیرِ دلها بود
"توانا بود هر که دانا بود"
از او نیست برتر به شعرِ دری
که بر شعرِ او مشتری ، مشتری
و عاشق بر اشعارِ او صائم است
از آن پارسا پارسی قائم است
صائم کاشانی
بیست و پنجم اردیبهشت ماه 1398