فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺توصیفی زیبا در مورد شهید ابراهیم هادی 😍
✅از زبان حجت الاسلام مسعود عالی
❤️کانال زیبای سفرعشق❤️
کلیک کن 👇👇👇
@safareshgh20_21
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 خاطره شهید #صدرزاده از نماز عجیبی که شهید بادپا خواند!
شهید #صدرزاده
❤️کانال زیبای سفرعشق❤️
کلیک کن 👇👇👇
@safareshgh20_21
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#طنز😂😂
دلتون میاد از این عشقا چند تا در هر خونه ای نباشه
#فرزند آوری
❤️کانال زیبای سفرعشق❤️
کلیک کن 👇👇👇
@safareshgh20_21
❤️قراره عاشقی باشهدا❤️
🌷شب جمعه هوایت نکنم میمیرم
😍با روایتگری راویان محترم سیره شهدا😍
✅بهمراه نشست صمیمی با پدر محترم شهیدمدافع حرم سعیدسامانلو
✅زمان: پنجشبه11خردادماه ساعت 21:30
😍باحضور زائرین و خادمین مجموعه سفرعشق🌷
❤️کانال زیبای سفرعشق❤️
@safareshgh20_21
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅لحظات مواجه شدن فرزند شهید سامانلو با تمثال پدر شهیدش😢
حالا بگو قیمت چند.. شبایی که میلرزمو میترسموبابام نیست...
❤️عششششق قیمت نداره...
نمیدونم چرا یاد رقیه خانم افتادم😢
اگه حالت عوض شد ماسفرعشقیارم دعا کن😭
@safareshgh20_21
🌷میلاد باسعادت آقا علی بن موسی الرضا(ع) را خدمت رفیق شهیدمان آقامهدی زین الدین و تمامی شما عزیزان تبریک وتهنیت عرض میکنیم🌷
ان شالله عیدی هممون فرج امام زمان(عج) قراربگیرد🌷
#سفرعشق❤️
@safareshgh20_21
🌷نظر شماعزیزان راجع به شهید مهدی زین الدین
نوشته شده در پرسشنامه سفرعشق
😢یکی از بچه ها میگفت من براته شهادتمو از مهدی زین الدین گرفتم دعا کنید برام بتونم حفظش کنم❤️
واقعا میشه بچه ها...
فقط کافیه واقعی ازش بخواهی😭
@safareshgh20_21
همسفرعشق 🇮🇷
# خواستگاریبه سبک شهید مهدی زینالدین🌹 #قسمت_اول منیره ارمغان همسر شهید مهدی زین الدین در نیمه پنه
# خواستگاری به سبک شهید مهدی زینالدین🌹
#قسمت_دوم
حرف هایمان در یک جلسه تمام نشد. قرار شد یک بار دیگر هم بیاید. دو روز بعد با همان لباس سپاه آمد. صحبتهای جلسه دوم کوتاه تر بود. نیم ساعت بیشتر نشد. اینکه چه جوری باید خانه بگیریم، مدت عقد، مهریه و این چیزها. آقا مهدی موافق مراسم گرفتن نبود. میگفت: «من اصلا وقت ندارم و الان هم موقعیت جنگ اجازه نمیدهد که مراسم بگیریم.» گمانم زمان عملیات رمضان بود. حالا که دلم گواهی میداد این آدم می تواند مرد زندگیم باشد، بقیه چیزها فرع قضیه بود.
مادرم میگفت: «چطور میشود دو هفته منیر را بگذارید و بروید جبهه؟» مهدی میگفت: «حاج خانم ما سرباز امام زمانیم. صلوات بفرستید.» همه چیز حل میشد. مادرم می خندید و صلوات می فرستاد. داماد به دلش نشسته بود. کارها سریع و آسان پیش میرفت. من و آقا مهدی و خواهرشان با هم رفتیم برای من یک حلقه طلا خریدیم 900 تومان. که شد تنها خرید ازدواجمان. حلقه او هم انگشتر عقیقی بود که پدرم خریده بود. رفتیم به منزل آیت الله راستی و با مهریه یک جلد قرآن و 14 سکه طلا عقد کردیم. مراسمی در کار نبود. لباس عقدم را هم خواهرم آورد.
ادامه دارد........
❤️کانال زیبای سفرعشق❤️
کلیک کن 👇👇👇
@safareshgh20_21