كوچههای مدینه و بوی زخمهای تنی كه میآید
چشمهای سپید یعقوب و بوی پیراهنی كه میآید
مرد سجادهای كه درک نكرد هیچ كس آیهی مقامش را
در هیاهوی شهر كوفه نداد هیچ كس پاسخ سلامش را
تا عزاداریش شروع شود دیدن شیرخوارهای كافیست
تا صدایش به گوش ما برسد دیدن گوشوارهای كافیست
وقت افطار كردنش هر شب تا كه چشمش به آب میافتاد
تشنگی ضریح لبهایش یاد طفل رباب میافتاد
من نمیدانم این كه خاكستر چه به روز سر امام آورد
زیر زنجیر پیكر زردش معجزه بود اگر دوام آورد
گیرم از دست كوفه راحت شد سنگ طفلان شام را چه كند؟
گیرم از دست كوچه سنگ نخورد مردم پشت بام را چه كند؟
تا كه این مرد قافله زندهست حرفی از طفل كاروان نزنید
پیش این مرد گریه، جانِ حسین حرفی از چوب خیزران نزنید
#محرم
#امام_سجاد
#زین_العابدین
خانم دکترای علوم قرآنی
🆔https://eitaa.com/safarnameh_313