eitaa logo
سفرنامه لبنان
6.6هزار دنبال‌کننده
546 عکس
677 ویدیو
0 فایل
گزارشی از سفر به لبنان علی حب الحسین👈 مشارکت در رسیدگی به امور نازحین 5047061043557863 IR240610000000700819338396 سید مرتضی میرغفاری ۶۰۳۷۹۹۱۶۴۶۳۲۵۵۰۰ @Smmirghafari
مشاهده در ایتا
دانلود
سه نفر بستری بودند، مادر فاطمه که جوانی هجده ساله بود وبچه اولش خانمی که بچه اش را در 6ماهگی سقط کرده بود و حال روحی خوبی نداشت ومادری که بچه اش در دستگاه بود وخودش هم حال خوبی نداشت فاطمه دختری که دیشب متولد شده و قرار شد مهمون دوم حسینیه علی اصغر باشه 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وارد راهرو بیمارستان که شدم، مادر بزرگ ان بچه که در دستگاه بود دنبالم آمد وچادرم را گرفت وشروع کرد با گریه قسم دادن که شما را به جاه علی ابن موسی الرضا کمک کنید متوجه نمیشدم دقیقا چه می گوید وچرا انقدر مضطرب است 😔 مترجم آمد گفت این خانواده از لبنانیون ساکن در سوریه اند که الان نازح شدند حال بچه شان خوب نیست دکترها گفته اند ممکن است زنده نماند😢 وارد بخش نوزادان شدیم دکتر متخصص اطفال و پرستار هم مضطرب بودند اب پاکی را ریختند روی دستمان باید تا نیم ساعت دیگر به بعلبک منتقل شود و هزینه اش 400دلار است اگر واریز میکنید به امبولانس اطلاع دهیم وگرنه اینجا دیگر کاری نمیشود کرد😭 نه ماه با رنج بارداری روز وشب بگذرانی سه ماه در اوارگی و شرایط سخت، صبر کنی تا چشمت روشن شود به حضور نوزادت والان نوزادت مثل پروانه ای که روی گل نشسته، هر لحظه آماده پر زدن باشد😭😭 سید خیلی سریع گفت دکتر فکر نکن بسم الله زنگ بزن امبولانس و من هم میروم صندوق تا مبلغ را واریز کنم بعد همینجور که داشت می رفت طرف صندوق گفت من یقین دارم خیّر پیدا میشه ولی تهش قرض میگیریم از کسی ... تو دلم گفتم مگه ما مولا نداریم؟ اصلا فاکتورش رو میدیم دست خود آقا پول غذا و لباس و...این چند هزار نفر رو کی میده؟ مگه خیّر بالاتر از امام زمان داریم؟ خیر دنیا و آخرت همه دست خود اقاست بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء تو دلم داشتم با اقا مناجات میکردم و می رفتم که نوزاد رو ببینم 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan
39.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وارد اتاق نوزادان شدیم دیدن نوزادی که به زور نفس می کشید و صدای التماس های مادر بزرگ که میخواست بچه را ببیند خیلی دلم را اشوب کرد. به حیاط بیمارستان آمدم سوز برف مثل سیلی روی صورتم نشست هوا گرفته بود مثل دل من😭😭 احساس میکردم رمقی در پایم نمانده گوشه حیاط نشستم میخواستم در سفرنامه ام بنویسم اما دستانم توان نداشت ویس خانم رضایی را باز کردم میان این همه غم بعضی حرفها، بعضی صداها بارقه امیدی است که دل را ارام میکند. آشپزخانه مقاومت در جوار سیدالکریم عبدالعظیم حسنی، هر روز خانمها غذا می پزنند وسود فروشش تقدیم جبهه مقاومت میشود. اگرچه این روزها برما شیعیان سخت میگذرد و بر امام زمانمان سخت تر اما چه عاشقانه هایی که ما در عالم به تصویر نکشیدیم کاش با دیدن این صحنه ها غبار غم از دل اقایمان پاک شود مگر حضرت نفرمودند فإنّا نُحیطُ عِلْماً بِانْبائِکُمْ، وَ لا یَعْزُبُ عَنّا شَیْیءٌ مِنْ اخْبارِکُمْ. ما بر تمامی احوال و اخبار شما آگاه و آشنائیم و چیزی از شما نزد ما پنهان نیست. آقا جان، مهدی جان ببین محبین پدرت علی، زن ومرد از کنج آشپزخانه های ایران تا لابه لای کوه های سرد هرمل برای تو حماسه عشق می آفرینند. 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan
از بیمارستان که برگشتم ایلاف هم به جمعمان اضافه شد غذای مادران آماده بود من خیلی حال خوشی ندارم هوا سرد است وباران می اید تبرعات مازوت کم شده و الان بچه ها در سرما مانده اند😔😔 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوب خدارو شکر برکت نوزادان با خود این بچه ها رسید عقیقه ای که خانواده ای ایرانی برای پسرشان اقا کمیل کردند شد، غذای مامانهایی که از بیمارستان مرخص شده بودند. 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan
قبل از خواب رفتم سری به اتاق نوزادها بزنم فاطمه و ایلاف خواب بودند وعباس داشت آرام آرام به خواب می رفت. آرامش این خانه و گرمای آن و از همه مهمتر محبتی که در آن موج میزند را مدیون دستهای پر مهر خیّرینی هستیم که برایمان پول واریز میکنند تا اینجا بتوانیم کمترین احتیاجات این عزیزان را برآورده کنیم ان شالله گرما ومحبت از این خانه سرازیر بشه به خونه همه ی اونهایی که یاریمون کردند بدون اینکه اسمی ازشون برامون بیاد 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمعه 11/19 دیشب سر وصدا اطراف قصر حتی تو هرمل زیاد شده بود. محمد حسین از بیمارستان زنگ زد گفت مامان اینجا کلی مجروح آوردن دوستان حزب الله هم خواسته بودند خیلی خارج شهر تردد نکنیم علی الظاهر نیروهای تحریر الشام وارد قصر وهرمل شده بودند و در گیری بین حزب الله و اونها پیش اومده بود. صبح که گوشی رو باز کردم اولین تصاویر از بازداشت داعشیهای تحریرالشام در هرمل برام اومده بود. 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan
دیدن چنین پیامهایی حالمون رو حسابی خوب کرد. بعضی وقتا وسط کار ادم فکر میکنه چقدر موثره،چقدر بلده،چقدر همه چی به اون وابسته است 😔 به این تلنگر نیاز داشتیم که یادمون بیفته ما هیچ کاره ایم. به ما لطف کردند تو دم ودستگاه خودشون به ما قدر نوکری جا دادند. وگرنه لحظه ای عنایتشون رو بردارند، دست ما از همه چی کوتاهه 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan
11.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوب وقت ملاقات شد و دسته گلها اومدند مامانشون رو ببینند. بابا هم که دل تو دلش نبود. یه دخترش رو از دست داده بود وحالا خدا بهش فاطمه رو داده بود. وسط تمام چین وچروکهایی که معلوم بود تازه رو صورت جوانش افتاده یک شادی و سروری موج میزد که نگو... چون نه خودشون گل وشیرینی داشتند برای مادرشون بیارند نه ما، محمد حسین به بچه ها بادکنک داد تا دست خالی نیان پیش مادرشون. مادر فاطمه دختر و خواهر دوشهیده 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan