eitaa logo
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
440 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
25 فایل
کانال موزهٔ شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس شهرستان ابهر(شهرداری ابهر) پل ارتباطی @Khademe_shohadai
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه میخواےپروازڪنی باید دل بڪنےاز دنیاو تعلقاتش... در سجده آخر نمازهایش این دعا را میخواند: {اللهم اخرج حب الدنیا من قلوبنا} ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @safiran_shohadaa
💌 خانه مان روضه امام حسین بود مصطفی آن زمان 4 سال داشت. آواخر روضه نزدیک اذان ظهر☀️ بود که صدای ترمز شدیدی از خیابان 🛣آمد . بلافاصله یکی از همسایه ها خطاب به من با صدای وحشت زده ای داد زد و گفت: حاج خانم بچه ات مرد!😳 . از ترس خشکم زده بود و نمیتوانستم حرف بزنم به دیوار تکیه زدم و آرام نشستم درست روبه روی کتیبه یا اباالفضل العباس بودم همین که چشمم به کتیبه افتاد گفتم: یا ابالفضل العباس این پسر نذر شما ، سرباز و فدایی شما... بعد هم به آقا متوسل شدم که بلایی سرش نیامده باشد.❤️ و خدارو شکر آن روز به خیر گذشت.سرش شکسته بود اما به خیر گذشت. . . بعد از  یکی از دوستانش اومد منزلمون و تعریف می کرد از عملیاتشون که اول محرم شروع شده بود.  روز دوم ظاهرا  نزدیک مصطفی خمپاره💣 میزنن و خاک شدیدی بلند میشه؛  روای در اون حالت گفت: " شهید شد." با اون لحن شیرینش و سر و روی خاکی گفت: "الان وقتم نیست تاسوعا وقتمه." عزیزم این نقدی بود که همیشه می گفتی مامان این رو نقدی از خدا برام بگیر و من همیشه از خدا عاقبت بخیر شدنت رو می خواستم. دورت بگردم حالا نوبتی که باشه نوبت شماست... . گفت تاسوعا پیش عباسم و ظهر تاسوعا پرواز کرد . پ ن:اينجا القراصى‌ست؛ روستايى در نفير تيرهاىِ ريف جنوبى حلب ... اينجا همان نقطه‌اى‌ست كه خشت‌خشت ديوارهايش به ياد كربلا رجز حيدرى سر مى‌دهد و سرخى خاكش روضه‌ی مى‌خواند ... آرى؛ اينجا مقتل است، به وقت به روايت ... 📸 روايت شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى ( ) از شهادت شهيد مدافع حرم مصطفى صدرزاده (سيدابراهيم)، برشى از مستند عابدان كهنز . . 🌷خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر یک 🌷 🕊 🕊 🍃🌸 @safiran_shohadaa @safiran_shohadaa
#خاطرات_شهدا نخل ها ایستاده می میرند🌹 💠شرح عکس؛ طی عملیات تفحص، در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد, یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود و سر شهید دیگری را که لای پتو پیچیده شده بود را بر دامن داشت, معلوم بود که شهید دراز کش مجروح شده بوده است. خوب، پلاک داشتند، پلاک ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. 555 و 556 . فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفته اند. معمولا اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می رفتند پلاک می گرفتند. اسامی را مراجعه کردیم در کامپیوتر. دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است... #پدری_سرپسررابه_دامن_گرفته_است.🌷 #شهید #سید_ابراهیم_اسماعیل_زاده موسوی پدر #شهید #سید_حسین_اسماعیل_زاده پسر است 💠اهل روستای باقر تنگه بابلسر. @safiran_shohadaa
یادش بخیر. نوروز81بود. 40 نفر از دانشجویان دانشگاه افسری امام علی(ع)در قالب اولین دوره آموزش راهیان نور ارتش به مناطق جنگی اعزام شدیم. 28اسفند با یک دستگاه اتوبوس از داخل دانشگاه به طرف استان خوزستان حرکت کردیم. دانشجویان از ترم های مختلف و هر کدام از شهرهای مختلف بودند. چیزی که بین ما حاکم بود انرژی بود و روحیه.همه ما که از تعطیلات عید نوروز خود که باید به شهرستان می رفتیم زده بودیم و با شور و هیجان با درخواست خود وبه صورت کاملا اختیاری راهی مناطق جنگی جنوب شدیم. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 از آغاز راه تا پایان حکایت ها و داستان ها اتفاق افتاد.که به جای خودش شنیدنی است. در بین این دانشجویان یکی از نظر سن و سال از همه بزرگتر بود و از نظر نظامی ارشدتر. اما از همه آروم تر و از همه مهربون تر😊. تا آخر سفر کسی صدای بلند ایشون رو نشنید. همش لبخند به لب داشت و بزرگوارانه با دیگران صحبت می کرد. همه بچه ها با او راحت بودند و با او ارتباط صمیمانه برقرار کردند. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 این ارتباط تا سالها بعد ادامه داشت و تا آن روزی که خبر شهادت شهدای مدافع حرم ارتش اعلام شد😔. باور کردنش سخت بود ولی حقش بود. لیاقتش رو داشت. نه اهل کلاس گذاشتن و تکبر بود و نه اهل غرور و خودخواهی. ایشان کسی نبود جز آقا مرتضی زرهرن. شهید🌷 آقا مرتضی زرهرن آقا مرتضی دست ما راهم بگیر🙏 خاطره ای از همدوره ای شهید مرتضی زرهرن در گردان بعثت @safiran_shohadaa
#خاطرات_شهدا🌷 سوار بر هلی کوپتر در آسمان کردستان بودیم. دیدم #صیاد مدام به ساعتش نگاه میکنه وقتی علت کارشو پرسیدم گفت: الان موقع نمازه بعدش هم به #خلبان اشاره کرد که همینجا فرود بیا، خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست، اگه اجازه بدین تا مقصد صبر کنیم. گفت: اشکالی نداره، ما باید همینجا #نماز بخونیم! هلی کوپتر نشست، صیاد با آب قمقه ای که داشت #وضو گرفت و به نماز ایستاد، ما هم به او اقتدا کردیم. #دوستش می گفت: صیاد در #قنوتش هیـــچ چیزی برای خودش نمی خواست، بارها می شنیدم که می گفت: " اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای " بلند هم می گفت، از #ته_دل. #شهید_صیاد_شیرازی🌷 #سالروز_ولادت🌸🍃🌸🍃🌸 @safiran_shohadaa
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
ما نگران نیستیم ما هیچ خوفی نداریم ما بیمه شده هستیم... #حاج_قاسم @safiran_shohadaa
✍ حاج قاسم برای خرید کاپشن به همراه فرزندش به یک فروشگاه در خیابون ولیعصر رفته بود و چـهره ســردار برای فـروشنده آشنا میاد و ازش میپرسه شما سردار سلیمانی نیستید🧐 حاج قاسم میخنده و درجوابش میگه آقای سلیمانی میاد کاپشن بخره؟! فروشنده هم میگه منم تو این موندم. اون که قطعا نمیاد لباس بخره و براش میخرن میبرن. ولی شما خیلی شبیه به آقای سلیمانـی هستید. بعد از اصرار فروشنده و سوالات مکرر حاج قاسم در جواب میگه بله قاسم سلیمانی برادرمه و بخاطر همین شبیهش هستم😇 زمانی که حاج قاسم کت رو در میاره تا کاپشن نو رو بپوشه و بپسنده اسلحه‌ای که در کمر حاج قاسم بود رو فروشنده میبینه و میگه نه تو خـود حــاج قاسمی و لو رفتی😅 فروشنده از اینکه سردار ازش خرید کرده خوشحال میشه و خیلی اصرار میکنه که پول نمیگیرم. حاج قــاسم هم در جـواب گفته بود اگه پـول نگیری نمیخرم و میرم👋 فروشنده باورش نمیشد که معروف ترین ژنرال دنیا به همین راحتی بدون محافظ و بین مردم قدم زده و به مغازه اون اومده🌱 🦋 🌷
شهید عبدالحسین کیانی، قصاب بود و به خاطر خوش انصافی، او را «جوانمرد قصاب» صدا می‌کردند. عبدالحسین بدون قید و شرط پول قرض می‌داد. اگر مشتری مبلغ کمی گوشت می‌خواست، دریغ نمی‌کرد. وقتی می‌فهمید مشتری فقیر است، نمی‌گذاشت به‌ جز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید، مقداری گوشت می‌پیچید توی کاغذ و می‌داد دستش.‌ کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس می‌زد که نیازمند باشد، دو برابر پولش، گوشت می‌داد. گاهی برای این که بقیه مشتری‌ها متوجه نشوند، وانمود می‌کرد که پول گرفته است. گاهی هم پول را می‌گرفت و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره برمی‌گرداند به مشتری. گاهی هم پول را می‌گرفت و دستش را می‌برد سمت دخل و دوباره همان پول را می‌داد دست مشتری و می‌گفت: بفرما مابقی پولت. هر زمان که از او می‌پرسیدند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟ می‌گفت: الحمدلله؛ ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشد.🍃 آن موقعی که امام خمینی(ره) سفارش کرد بروید به جبهه تا جوان‌ها خسته نشوند؛ گفت: من هم باید برای عملیات‌های اصلی بروم. او با وجود هشت فرزند و کار زیاد در دامداری و مغازه قصابی، همه را رها کرد و به جبهه رفت. قبل از انقلاب چندین بار توسط ساواک دستگیر و شدیدا شکنجه شد. و درنهایت در عملیات فتح‌المبین پس از اصابت دوازده گلوله، شهید و به «حمزه سیدالشهدای دزفول» معروف شد. + شادی روح شهید عبدالحسین کیانی صلوات @safiran_shohadaa
- واسه‌ کی‌ کار می‌کنی؟ + امام‌ حسین - پس حرف‌ها‌ رو بیخیال! کار خودت‌ رو بکن، جوابش‌ با امام‌ حسین.. 🧔🏻‍♂ شهید محمد حسین‌ محمدخانـی @safiran_shohadaa
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
📕 سه بار برایش درجه تشویقی آمد، نگرفت. تهِ دلش این بود که کار برای خدا این حرف ها را ندارد. بی‌هیچ‌ادعایی می‌گفت: اگر برای همهٔ بچه‌های لشکر، تشویقی آمد، چشــم، من هم میگیرم...! @safiran_shohadaa🇮🇷 سَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِفَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِیَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِرَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِانَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِ شَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِهَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِدَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِاء