از برادرانم میخواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند جهان در حال تحول است دنیا دیگر طبیعی نیست....
الان دو جهاد در پیش داریم:
اول جهاد نفس که واجبتر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم میشود که اهل جهنم هستیم یا بهشت، حتی در جهاد با دشمنها احتمال میرود که طرف کشته شود ولی #شهید به حساب نیاید چون برای هوای نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟
امام زمان را تنها نگذارید....
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
@safiran_shohadaa
از سپاه که به خانه بر میگشت، اجازه نداشتم هیچ کاری انجام بدم . تا نزدیک مبل منو بدرقه میکرد و میخواست استراحت کنم .
خودش به آشپزخانه میرفت و کارهای سفره رو انجام میداد . بعد هم از من و پدرش میخواست برای صرف غذا بیاییم .
آخر سر هم سفره رو جمع میکرد و ظرفهارو میشست .
وقتی بهش میگفتم: کمیل جان شما خستهای برو استراحت کن .
جواب میداد: مادر جان این دنیا محل استراحت نیست!
من جای دیگهای باید استراحت کنم...
شهید کمیل قربانی
یاد شهدا با صلوات
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
.
مهدی جان...
هزار حج
هزار عرفه
هزار قربانی
هزار لبیک
#هیچ_است...
اگر مهر تو در دل نباشد !
ما قرار است ؛
از میقات چشمان تو به خدا برسیم.
چقدر جای خالی ات ؛
توی ذوق میزند !
.
#ایها_العزیز
#روزتوندرپناهایزدمنانبخیر
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
باز هم عرفه...........
باز هم عرفه، با همه راز و رمزهايش از راه رسيد؛ روزى پر از شور و شيدايى و شناخت؛ روز خوشهچينى بندگان از پهن دشت معرفت الهى؛ روزى كه نگاه قلبها، بيش از هميشه به آسمان است؛ روز چشمهاى بارانى و نيازهاى آسمانى.
آرى، عرفه، روز بازگشت عارفانه است از كجراهه گمراهى و تاريكى، به شاهراه هدايت و نور...
همراه با امام حسين عليهالسلام
باورت نمىشود كه اينجا، ميان اين جمعيت نشستهاى. ناخواسته به اينجا كشانده شدهاى. مىخواهى برخيزى و بروى؛ اما فضاى محفل اجازه نمىدهد. نگاهى به اطراف مىاندازى؛ همانند خود بسيار مىبينى، قوّت قلبى براى ماندنت مىشود. پيرمردى روحانى قارى دعاست؛ صداى گرمى دارد و با هر كلامش، اشك از ديدهها جارى مىشود. انگار هنوز نمىدانى كه چرا بايد اشك ريخت.
قارى مىخواند:
در همين روزها،امام حسين عليهالسلام ، در مكه از خيمه بيرون رفت؛ در حالى كه خاندان و فرزندانش در پى ايشان بودند و در كنار كوه. با چشمان اشكبار و دستهاى رو به آسمان، همين دعاى عرفه را زمزمه كردند؛ شما هم خود را همراه فرزندان امام حسين عليهالسلام بدانيد كه از خانه بيرون آمدهايد و پشت سر آن حضرت، بر دعاى امام آمين مىگوييد.
ناگهان، قلبت متلاطم مىشود. احساس همراهى با فرزندان امام حسين عليهالسلام دلت را تكان مىدهد؛ گويى گرماى وجودشان را احساس مىكنى! اشكهايت چون سيل جارى مىشود؛ احساس مىكنى گمشدهات را يافتهاى. همنواى جمعيت مىشوى: «الهى العفو»
اگرچه دير...؛ ولى آمديم
چهقدر شيرين است ساعتها در بر دوست نشستن و زمزمه «الهى الهى» بر لب داشتن؛ ساعتها بر كرانه اقيانوس معرفت دعاى عرفه نشستن و پاى در خنكاى آب زلالش شستن!
چهقدر زيباست بازگشت همگانى بندگان فرارى به آغوش مهربان خدايى كه همه را خواهد پذيرفت؛ مگر نه آنكه خود فرموده: «اگر روى گردانان از من شدت شوق مرا به بازگشتشان مىدانستند، از نهايت شعف جان مىدادند»؟!
الهى! اين كهكشان بىنهايت رحمت تو و اين بندگان كوچك شرمسار؛ شايد دير آمدهايم، ولى آمدهايم. به زلال اشكهاى جارى بندگان صالحت در صحراى عرفات قسم، ما دور افتادگان از حريم عشق و عرفان را بپذير!
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
🔴دلنوشته دختر گرامى شهيد مدافع حرم #مرتضى_عطايى (ابوعلى)؛
📝بسم الله الرحمن الرحیم
پدرم را #بزرگترین_مرد_زندگی_ام میدانستم. او #تکیه_گاه خانواده و ستون خانهمان بود.
تا او بود غمی را در زندگی حس نمیکردم. او شجاع بود و با غیرت. تا آوازه مدافعان حرم به گوشش رسید خود را مشتاقانه به گردان #عاشقان_حضرت_زینب (س) رساند. حدود دو سال با پشتکار #مدافع_حرم عمه جان بود.
مدتی که در منطقه بود، چشم میکشیدم تا او دوباره بازگردد و زندگی ما رنگ شیرینی و با معنا بودن به خود بگیرد. هر بار که مجروح برمیگشت خوشحال میشدم، چرا که میدانستم به این زودیها از پیشمان نمیرود.
موجهای انفجار و #شهادت دوستان عزیزش جلوی چشمان او، روحیهاش را ضعیف کرده بود. از آن #پدر_شوخ_طبع و پرانرژیام چیزی باقی نمانده بود. او سعی داشت خود را جلویمان خوب جلوه دهد ولی من میدانستم که هیچگاه پدرم با خلق و خوی قبل از #جنگ، باز نمیگردد.
من، علی و مادرم او را همانطور هم قبول داشتیم و حضور او را در خانه میطلبیدیم، ولی او دیگر مرد ماندن نبود و دلش را در #سوریه جا گذاشته بود. امروز و فردا میکرد تا دوباره بازگردد.
انگار #تعهدی نانوشته با خود و خدای خود داشت که امنیت مسلمانان آنجا را وظیفه خود میدانست.
یک روز به او گفتم مگر ما را دوست نداری که به سوریه میروی؟
او به من گفت: شما را خیلی دوست دارم ولی حضرت زینب از شما بیشتر دوست دارم. در آن لحظه بود که فهمیدم هنگامی که #عاشورا میخواند و جمله (#بابی_انت_و_امی) را بر زبانش جاری میکند، از ته دل این جمله و معنایش را به جان خریده است.
#پدر که نبود #مادرم سعی میکرد مرد خانه باشد و کارها را به تنهایی انجام میداد.
#من و #علی با #نبود_پدر سر میکردیم و سعی میکردیم طوری وانمود کنیم که در زندگیمان کمبودی احساس نمیکنیم.
#سال_تحویل را سهتایی سپری میکرديم و #سفره_هفت_سین مان را پهن میگذاشتیم تا پدر از منطقه بازگردد. آن موقع بود که سال نویمان تحویل میشد، آری همان موقعی که جسما او را در کنار خود داشتیم.
حالا #سه-سالی میشود که فکر میکنم سالهای نو تحویل نمیشوند، یعنی این سالها با نبود پدرم ما را تحویل نمیگیرند.
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
به استقبال عرفه میرویم... همه باهم یکدل و یک صدا چله میگیریم چله دعا برای ظهورت به نیابت از قمرا
شب چهلم استغفار و عاشقی
توسل به خانم رقیه خاتون و شیرخواره حسین علی اصغر و عموی باوفایش آقا قمربنیهاشم سلام الله علیها
به نیت سلامتی و فرج مولاصاحبالزمان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
به امید شنیدن #بانگ_انالمهدی....
به پاهای نحیف تاول زده سه ساله
اللهـم عجـل لولیـک الفـرج
خدایا به بی کسی بچه های اباعبدالله
(علیه السلام)
و روزهای سخت شام بلا
بیا و به دوران سخت غیبت مولای ما
خاتمه عنایت بفرما...
عباس جان!
نمیدانم سوختهتر از دل تو هست،
به دیدن چشمان
بیرمق سهسالهی در انتظار پدر؟
و به شنیدن
نوای محزون عمو عباسم...
میدانم همه چیز را
از بالای نیدیدی و شنیدی!!
رفیق باوفا
امشب
در آخرین شب چله انتظار...
منتظرمان نما
انتظاری که تمامیاش عشق
و عاقبتش وصال باشد
به حرمت سه ساله منتظر...
اینک به یاد اشک چشمانت برای رقیه خاتون و علی اصغر بر روی نی ناله میزنیم و پایان انتظار را می طلبیم...
اللهم عجل لولیک الفرج
بمولانا قمر بنی هاشم (علیه السلام)
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
أسعداللهایامڪمیاصاحبالزمان
فرا رسیدن عید سعید قربان و آغاز ایام فرخنده غدیریه را به محضر مقدّس امام زمان عجّل الله فرجه الشریف،نائب بر حقش امام خامنه ای و همهی شیعیان و دوستداران اهلبیت علیهمالسلام تبریک و تهنیت عرض مینمائیم.
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ ﻣﻮﻣﻦ ﺍﺩﺍیتڪلیف ﺭﺍ میﺧﻮﺍﻫﺪ، نہ ﻧﻮﻉ ڪاﺭ ﻭ ﺑﺰﺭگی ﻭ ڪوچڪی ﺁﻥ ﺭﺍ .
ﻓﻘﻂ #ﺍﺧﻼﺹ،
ﻭ ﺑﺎ ﺩﯾﺪ تڪلیف ﺑﻪ
ﻭظیفہﺗﻮجہﮐﺮﺩﻥ.
#شهــیدمهدی_باکری
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
آنان که #نفس را به قربانگاه نبردند
و قربانی نکردند ؛
به حقیقت غدیر و امامت راه نیافتند.
اگر نفس و علایق پست زمینی را در راه خدا
و امام زمانت قربانی نکنی ؛
غدیر را میبینی ، اما غدیری نمیشوی .
و آنان که غدیری نشدند ؛
عاشورا در آزمون یاری امامشان شکست خوردند ...
قرنهاست که آزمون یاری مهدی منتظَر آغاز شده است ؛
قربانیت را آماده کرده ای؟!
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
آقاجانم...
حاجیان درهرنفس دارندازهم این سؤال
پس کدامین خیمهگاه مهدےموعودماست
جان من قربان آن حاجی که زیرخیمهها
چشم اوگریان به یادخیمههای کربلاست
اللهم عجل الولیکـــ الفرج
#صبحتونامامزمانی
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
🌹🌹🌹 🌹🌹🌹
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
#شهید_علیرضا_موحد_دانش
بر بالین
#شهید_غلامعلی_پیچک
استجابت آنی دعا:
شهید موحد دانش یکی از خاطراتش را برای یکی از همرزمانش اینگونه تعریف کرده است:
"بعد از عملیات «بازی دراز» با دلی شکسته رو به خدا کردم و گفتم: «پروردگارا ما که توفیق #شهادت نداشتیم، قسمت کن در همین جوانی کعبهات را، حرم رسولت را، غریبی بقیعت را زیارت کنم»
مشغول دعا و درخواست از درگاه پر از لطف خداوند بودم که شهید پیچک آمد دستی به شانهام زد و گفت: «حاج علی، مکه میروی؟» یکدفعه جا خوردم و با تعجب پرسیدم: «چطور مگه؟» خندید و ادامه داد: «برام یک سفر جور شده است اما من به دلیل تدارک عملیات نمیتونم بروم با خود گفتم شاید شما دوست داشته باشید به مکه بروید»
سر به آسمان بلند کردم دلم میخواست با تمام وجود فریاد بکشم: «خدایا شکرت»"
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
🌹🌹🌹 🌹🌹🌹
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
#یک_آرزو
گفت: «توی دنیا بعد از شهادت فقط یک آرزو دارم: اونم اینکه تیر بخوره به گلوم».
تعجب کردیم.
بعد گفت: «یک صحنه از عاشورا همیشه قلبمو آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر»
والفجر یک بود که مجروح شد. یک تیر تو آخرین حد گردنش خورده بود به گلوش.
وقتی می بردنش عقب، داشت از گلوش خون می آمد.
می گفت: آرزوی دیگه ای ندارم مگر شهادت.
#شهید_برونسی
#یاد_شهدا_صلوات
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
🌹🌹🌹 🌹🌹🌹
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
پروردگارا
بین ما و
بین مردمی که
ما را فریب دادند
و به ما دروغ گفتند
و ما را خوار کردند حکم کن....
آخرین حرف حضرت مسلم بالای دار الخلافة
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
🌹🌹🌹 🌹🌹🌹
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•