eitaa logo
سفیران عشق 🏴
161 دنبال‌کننده
825 عکس
522 ویدیو
37 فایل
کانال فرهنگی قرآنی یادمان شهدای مدافع حرم ارتباط با خادمین کانال @sajjadrahmani @seyedyasiny
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‌ 🌺 حاج میرزا اسماعیل دولابی (ره) : ☘️ اجابت قبل از دعاست. یک وقت نگویید هرچه دعا می کنیم مستجاب نمی‌شود. اگر خدا نمی‌خواست شما نمی‌توانستید دعا کنید. وقتی با حال دعا با خدا حرف می‌زنیم، این را خدا خواسته که نصیب ما شده است. ✍️کتاب طوبای محبّت ج 2 – ص 96 @safiraneeshgh
بنام خدا ضمن تبریک و شادباش سالروز پیوند ازدواج آسمانی امیر المومنین علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و با آرزوی عاقبت بخیری همه دختران و پسران علوی و فاطمی ، ذیلا فهرست جزء های قرآنی ویژه تیرماه جهت استحضار خواهران و برادران ایمانی تقدیم می گردد. اطلاع رسانی همراهان کانال پس از تلاوت جزء مربوطه موجب اطمینان قلبی از تداوم همت والا و ستودنی شما در امر انس با کلام وحی است. التماس دعا
ماه تیر - دوره شماره ۳
ماه تیر - دوره شماره ۴
و معرفی به اعضای جدید در این طرح هریک از اعضا یک جزء از قرآن را طی ماه جاری تلاوت می نمایم فرصت قرائت از ابتدا تا انتهای ماه شمسی می باشد و ماه آینده به ترتیب جزء بعدی مختص ایشان می باشد. جهت ثبت و یادآوری به دوستان ابتدای هر ماه لیست اسامی و جزء های مربوط به هر نفر در کانال بارگذاری میشود. ارتباط با خادمین کانال جهت انتقاد و پیشنهاد و مشارکت در قرائت قرآن و فعالیت های کانال @sajjadrahmani @seyedyasiny
❣یادی از یک چریک... شهید محمد کاوه معروف به چریک 🌷 محمد آشپز بود ، در شیراز آش فروشی داشت و از مبارزین قبل از انقلاب بود. بعد از انقلاب جذب سپاه شد. در کارهای نظامی, اعتقاد به کارهای نامنظم داشت, برای همین معروف شد به چریک... سال اول انقلاب بود. منافقین به ساختمان سپاه در خیابان فردوسی حمله کرده بودند, سریع خودمان را رساندیم و حایل بین مردم و منافقین کردیم. دیدم چریک نشست وسط خیابان و شروع کرد با تفنگ ژ ۳، چند رگبار هوایی شلیک کرد. گفتم چریک چکار می کنی؟ گفت این نامردا دارن مردم را می زنند, با این صدا می ترسن, بر میگردن, مقرشون! همین طور هم شد, منافقین با شنیدن صدای رگبار فرار کردند... 🌷غائله کردستان شروع شده بود. به اتفاق جمعی از پاسداران فارس رفتیم مهاباد. رفتن ما همزمان شد با مذاکره دولت و گروه های ضد انقلاب, به ما دستور داده شد از مقر(که کاخ جوانان مهاباد بود) خارج نشویم. چریک در محوطه یک چادر به پا کرده بود و هر روز به بچه ها کارهای چریک آموزش می داد و بعد به همه چایی می داد. اخر شب هم همه چیز را بهم می ریخت می گفت از چریک نباید چیزی بماند. صبح های جمعه هم همان جا یک اش شیرازی درست می کرد که طعمش نظیر نداشت.. شهید🕊🌹 @safiraneeshgh
شهدا را یاد کنید حتی با یک صلوات @safiraneeshgh
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 یک شب قبل از اینکه پیکر مطهر شهید میلادحیدری بیاد سمت زادگاهش همسایه شهید خواب میبینه که مادر مرحومش واسش یه نون لواش بزرگ (منظور از نان رزق روزی و برکت ) میاره و بهش میده و میگه دور تادور این نون رو بدوز و پسرش هم میگه آخه چطور دورتادور این نون رو باید بدوزم و این نون چرا انقدر بزرگه تا اینکه فرداش همکارای شهید حیدری از سپاه تهران اومدن همدان و یه بنر بزرگی مثل همون نون لواشی که خواب دیده بودم رو آوردن برای نصب و واسه نصبشم به بنده مراجعه کردند و من هم بهشون کمک کردم و بعد از این موضوع متوجه شدم که مادرم خبر نصب بنر رو بهم داده بود و در نصب بنر تشویقم کرده. یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت ازمدافع حرم اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 🥀 شادی روحش فاتحه مع صلوات 🦋 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🦋【 الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها】🦋 @safiraneeshgh
❣خاطره همسر شهید چمران از شب آخر حیات دنیوی : هر وقت می رفت تهران (از اهواز)روز بعد بر می گشت امروز (٣٠خرداد۶٠) صبح رفت و عصری آمد تعجب کردم. گفتم چرا زود آمدی گفت ناراحت شدی؟ - نه فقط تعجب کردم. گفت تا حالا دیده بودی من با هواپیمای خصوصی سفر کنم؟ ندیده بودم.. + به خاطر شما آمدم امشب پیشت باشم. رفت دراز کشید. داخل اتاق شدم او را بوسیدم، آرام و به سقف می‌نگریست. گفت: بشین، من فردا شهید می شوم. دو وصیت به شما دارم. بعد از من در ایران بمان کشور شما حکومت الهی ندارد. دوم ازدواج کن. گفتم زنان پیامبر الگو هستند آنان ازدواج نکردند. از این مقایسه ناراحت شد. شب به فکر بودم که این حرفها چیست؟ صبح زود که درب منزل داشت سوار ماشین می‌شد کلت کمری داشتم خواستم به پایش شلیک کنم که نرود اما جرأت نکردم. رفت و من به منزل تنها دوستم در اهواز خانم خراسانی رفتم و داستان شب را تعریف کردم. دلداری ام میداد تا اینکه تلفن منزلش زنگ خورد و او مرتب "نه" می گفت. گفتم چه شده؟ گفت چمران زخمی شده. گفتم خیر او شده است و باهم به سردخانه رفتیم و جنازه مصطفی را دیدم و گفتم: خدایا این قربانی را از ما بپذیر! اون روز چمران از اهواز تا دهلاویه (٧٢کیلومتر) فقط می‌نویسد. با اعضاي بدنش خداحافظی می کند و... همسر شهید چمران می گوید ۶ ماه بعد از شهادت چمران، امام متوجه شد ما خونه نداریم به بنیاد شهید گفت. خونه ای به من دادند، اما هیچ وسیله ای نداشتم. یکی از دوستان مصطفی مقداری لوازم اولیه زندگی برایم آورد. جاودانه باد شهید دکتر🕊🌹 @safiraneeshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ ماجرای حضور ناگهانی سلیمانی در مجلس خواستگاری فرزند شهید 🌷@safiraneeshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹شهید حاج قاسم سلیمانی: شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می‌شود. @safiraneeshgh
من یک صحبتی توی یه جا توی یه دانشگاهی کردم و بعد هم پخش شد به اسم «خوشتیپ». گفت خوشتیپ کیه؟ گفت اونی که تیپ بزنه مافوق همه تیپ‌ها و خوشتیپ کسیه که وقتی تیپ میزنه خوشگلِ خوشگلا نگاش کنه. گفت تیپ میزنیم برای این که خوشگل باشیم دیگه؟ آدم، خوشگلی رو دوست داره، خوشتیپی رو دوست داره، خوش عاقبتی رو دوست داره و من فکر کنم خوش تیپ‌ترین آدمای توی عصر ما، شهیدا هستند. گفت یه تیپ زدند تیپ لباس التقوا... .خوشگل خوشگلا یوسف زهرا ارواحنا فداه نگاشون کرد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰 حاج حسین یکتا 🌐 @safiraneeshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اشک چشم نشونه چیه؟ 👤حجت‌ الاسلام و المسلمین دانشمند ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @safiraneeshgh
🌸عبادت جز خدمت به خلق نیست 🌹 شهید حامد جوانی 🦋 🌷@safiraneeshgh
«میانبر رسیدن به خدا نیت است کار خاصی لازم نیست بکنیم. کافی‌است کارهای روزمره‌مان را به خاطر خدا انجام دهیم ،اگر تو این کار زرنگ باشید شک نکنید شهید بعدی شمایید...» @safiraneeshgh
◄ آقاے قاضے بـہ شاگــــردانـشـان می‌ گفـــــــت : «نــَفْــــــــسِ انسان مثل همیـن حوض هاســــــــت. اگر آرامش داشته باشد، اضافـــــات و کثافـــــات ته‌نشیــــــن می‌شـــــود. راه کســــــــب این آرامــــــــش چیست؟ سکــــــــوت. وقتی پرحرفی می‌کنیم و خودمــــــــان را به تلاطــــــــم بی‌خـــــود می‌اندازیــــــــم، در واقــــــــع داریم نفس‌مان را زیر و رو می‌کنیم! اما اگــر کســــــــی رعایت صَمــــــــت و سکــــــــوت را بکند، آرام آرام این آلودگی‌ها که ته‌نشین شده، مُنجمــــــــد می‌شود و دیگر حرکت نمی‌کند. این طوری نــَفْسَش را تحت تسلط خود در آورد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🦋【 الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها】 🦋@yasahebalzamanadreknee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰تعریف شما از آدم حسابی، و پدر و مادر موفق چیست؟ 🎥استاد شجاعی ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @safiraneeshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ما در قبال‌ شهدا مسئولیت داریم... شهید حاج احمد کاظمی @safiraneeshgh
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت هشتم : والیبال تک نفره ✔️ راوی : جمعی از دوستان شهید 🔸بازوان قوي از همان اوايل دبيرستان نشان داد که در بسياري از ورزشها است. در زنگهاي ورزش هميشه مشغول واليبال بود. هيچکس از بچه ها حريف او نميشد. 🔸يک بار تک نفره در مقابل يک تيم شش نفره بازي کرد! فقط اجازه داشت که سه ضربه به توپ بزند. همه ما از جمله معلم ، شاهد بوديم که چطور پيروز شد. از آن روز به بعد ابراهيم واليبال را بيشتر تک نفره بازي ميکرد. بيشتر روزهاي تعطيل، پشت آتش نشاني خيابان 17 شهريور بازي ميکرديم.خيلي از مدعيها حريف ابراهيم نميشدند. 🔸اما بهترين خاطره واليبال ابراهيم برميگردد به دوران و شهرگيلانغرب، در آنجا يک زمين واليبال بود که بچه هاي رزمنده در آن بازي ميکردند. 🔸يک روز چند دستگاه ميني بوس براي بازديد از مناطق جنگي به آمدند که مسئول آنها آقاي داودي رئيس سازمان تربيت بدني بود. آقاي داودي در دبيرستان معلم ابراهيم بود و او را کامل می شناخت. 🔸ايشان مقداري وسائل ورزشي به داد و گفت: هر طور صلاح ميدانيد مصرف کنيد. بعد گفت: دوستان ما از همه رشته هاي ورزشي هستند و براي بازديد آمده اند. 🔸ابراهيم کمي براي ورزشکارها صحبت کرد و مناطق مختلف شهر را به آنها نشان داد. تا اينکه به زمين واليبال رسيديم. آقاي داودي گفت: چند تا از بچه هاي واليبال تهران با ما هستند. نظرت برای برگزاري يك چيه؟ 🔸ساعت سه عصر مسابقه شروع شد. پنج نفر که سه نفرشان واليباليست حرفه اي بودند يک طرف بودند، ابراهيم به تنهائي در طرف مقابل. تعدادزيادي هم تماشاگر بودند. 🔸ابراهيم طبق روال قبلي با پاي برهنه و پاچه هاي بالا زده و زير پيراهني مقابل آنها قرار گرفت. به قدري هم خوب بازي کرد که کمتر کسي باور ميکرد. بازي آنها يک نيمه بيشتر نداشت و با اختلاف ده امتياز به نفع ابراهيم تمام شد. بعد هم بچه هاي با ابراهيم عکس گرفتند. آنها باورشان نميشد يک ساده، مثل حرفه اي ترين ورزشکارها بازي كند. 🔸يكبار هم در دوكوهه براي رزمنده ها از واليبال ابراهيم تعريف كردم. يكي از بچه ها رفت وتوپ واليبال آورد. بعد هم دو تا تيم تشكيل دادو ابراهيم را هم صدا كرد. او ابتدا زير بار نميرفت و بازي نميكرد اما وقتي اصرار كرديم گفت: پس همه شما يكطرف، من هم تكي بازي ميكنم! 🔸بعد از بازي چند نفر از فرماندهان گفتند: تا حالا اينقدر نخنديده بوديم، ابراهيم ضربه اي كه ميزد چند نفر به سمت توپ ميرفتند و به هم برخورد ميكردند و روي زمين ميافتادند! درپايان با اختلاف زيادي بازي را برد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید 🌷@safiraneeshgh
✳️ همهٔ انسان‌ها همان یخ‌فروش‌اند! 🔸فخر رازی در تفسیر سوره‌ی والعصر ان الانسان لفی خسر قسم‌به‌عصر که‌انسان‌همواره درزیان‌وخسران است می‌گوید: من معنای خُسر را وقتی فهمیدم که مردی را در روزی گرم دیدم که یک مقدار یخ در وسط بازار گذاشته و فریاد می‌زند: مردم! بیایید از من این یخ‌ها را بخرید، وگرنه من ضرر خواهم کرد، خسارتی بزرگ... آنجا فهمیدم خسران یعنی چه ‼️ همهٔ انسان‌ها همان یخ‌فروشند، عمر ما همان یخ است که دارد لحظه‌به‌لحظه آب می‌شود... آن کسی‌که این سرمایه‌را ازما می‌خرد،خداست البته بندگان خدا هم می‌خرند، اما حیف است که انسان به آن‌ها بفروشد... 🌷@safiraneeshgh
قلم در دست می‌گیرم که‌ امشب شاعرت باشم نم ناچیزی از دریای "قال الباقرت" باشم قلم در دست می‌گیرم که پای مکتبِ فقهت شبیه دانش آموزِ همیشه‌حاضرت باشم مسیرم را به سمت جاده‌ات یکراست کج کردم که در هر رفت و هر آمد، همیشه عابرت باشم به زیر خیمه‌گاه چادرم گه‌گاه بنشینم به یاد کربلا اشکی بریزم، ذاکرت باشم میان سینه‌ی تنگم کبوترخانه‌ای دارم که گاهی تا بقیعت پرکشم؛ تا زائرت باشم! ✍ 🌷@safiraneeshgh