eitaa logo
سفیران فاطمیه
1.7هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
81 فایل
حجاب و عفاف گلچین اشعار نوحه و روضه احادیث روشنگری سواد رسانه ای نهج البلاغه قران اخبار مهم و روز تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 🔆 علمِ بی‌نهایت 📝 شناخت امام زمان از استاد (قسمت هفتم) ✅
✳️ *اعتراض، انتظار را به همراه دارد* ✨اعتراض به غیبت، انتظار ظهور را در پی خواهد داشت؛ و هر چه این عدم رضایت عمیق تر باشد، آن انتظاردقیق تر خواهد بود و دل منتظر را رقیق تر خواهد کرد. 👈 دعای ندبه سرشار از اعتراض به اوضاع نامطلوبی است که ما گرفتار آن هستیم. ☘️اللــــــــــهم عجّــل لولـــیک الفــرج🤲🏻 📚 کتاب انتظار عامیانه،عارفانه،عالمانه استاد پناهیان ص ۹۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۹۵ *═✧❁﷽❁✧═* می دانستم نقشه است. به همین خاطر زود گفت
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۱۹۷ *═✧❁﷽❁✧═* جمیعتی👤👥که تو حیاط ایستاده بودند با حرف های صدیقه به گریه 😭افتادند. صدیقه بچه هایش را صدا زد🗣 و گفت: «سمیه! لیلا! بیایید عمو صمد آمده. باباتان را آورده.» دلم 💔برای صمد سوخت. می دانستم صمد تحمل این حرف ها و این همه غم و غصه را ندارد😢 طاقت نیاوردم. دویدم توی اتاق و با صدای بلند گریه 😩کردم. برای صمد ناراحت بودم. دلم برایش می سوخت. غصه بچه های صدیقه را می خوردم😢 دلم برای صدیقه می سوخت صمد خیلی تنها شده بود. صدای گریه😭 مردم از توی حیاط می آمد. از پشت پنجره به بیرون نگاه کردم👀صمد هنوز کنار باغچه نشسته بود. دلم❤️ می خواست بروم کنارش بنشینم و دلداری اش بدهم. می دانستم صمد از هر وقت دیگر تنهاتر است👌 چرا هیچ کس به فکر صمد نبود😞 نمی توانستم یک جا بایستم. دوباره به حیاط رفتم. مادرشوهرم روبه روی صمد نشسته بود. سرش را روی پاهای او گذاشته بود. گریه می کرد 😭و می پرسید: «صمد جان! مگر من داداشت را به تو نسپردم⁉️》 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱🌷🌱🌷 مبارکه ی صافات آیه ۵۷ 🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺 👈وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ . 👌و اگر رحمت پروردگارم نبود، بی‌تردید من نیز از احضار شدگان [‌در آتش‌] بودم‌. 🌱🌷🌱🌷
•|💚🍃|• 🌱|• ای برده امان از دل عشاق کجایی؟! تا سجده گذارم!💫 گر بوی تو را باد به منزل برساند، جانم برهاند🌿… اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
9 تجدید بیعت هر روز‌‌ صبح ها...💕 🔹در ادامه سلام ها و درودها می گوییم: اَللّهُمَّ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبیحَةِ یَومی هَذا و ما عشت من‌ایامی... ☀️← ما "هر روز" در ساعات اولیه روز با مولامون تجدید بیعت میکنیم! 📖 به خاطر اینکه وقتی"صبح" این دعا رو می خونیم باعث میشه فراموش نکنیم که؛↓ 🌱 هر روز پیش از هر کس با امام زمان خود عهد بسته‌ایم و اولویت عهد با امام را بر همه پیمان ها حفظ کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 محبت‌های ماندگار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💟 امام صادق(علیه السلام) فرمودند : ای زُراره اگر زمان غیبت را درک کردی بر این دعا مداومت کن: 👈اللّهمَ عَرِّفنی حُجَّتَک فَإِنَّکَ إِن لَم تُعَرِّفنی حُجَّتَک ضَلَلتُ عَن دینی. خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر به من نشناسانی از دینم گمراه خواهم شد 📚 کمال الدین و تمام النعمه، باب ۳۳ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شهید 🌷🌷🌷🌷🌷 : میرزا کوچک، مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا - یعنی روس‌ها و انگلیسی‌ها - یک «نه»ی بزرگ گفت ، .... 👌 👈پس از زخمی شدن میرزا در درگیری با قوای محمد علی شاه, حاجب الدوله از سوی شاه برایش امان نامه یی آورد. پاسخ میرزا زیباست: 《این مرگ را با حفظ عقیده خود ترجیح می دهم. بدانید که قدمی خلاف آمال ملّیه ام بر نخواهم داشت‌. زیرا این مرگ به آن نوع زندگانی که شما به من در "گمش تبه" تکلیف می کنید رجحان و مزیت دارد...》👌 هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
وضعیت مادی مردم بعد از ظهور چگونه خواهد بود؟؟ امام زمان (عج) به منادى دستور می دهد که در میان مردم اعلام کند که هر کس به مال دارد، برخیزد. از میان مردم کسى برنمی خیزد، مگر یک نفر که می گوید: من محتاجم. پس قائم (عج) به او می گوید: «برو پیش کلیددار و بگو مهدى به تو دستور می دهد که مالى به من بدهى». کلیددار می گوید: جامه ات را بیاور. جامه اش را می گسترد و درون آن را پُر می کند. هنگامى که آن را بر دوش می گیرد، پشیمان می شود و می گوید: چرا در میان امت محمد(ص) من از همه آزمندتر باشم؟! چرا آن عفت نفس عمومى را من دارا نباشم؟! آن گاه مال را به کلیددار تحویل می دهد، اما پذیرفته نمی شود، و مهدى (عج) می گوید: «آنچه را که ما عطا کردیم، پس نمی گیریم» 📚منتخب الاثر، ص 147
سلام.. ان شاءالله دعا فراموش نشه
۱۱۶ پیشنهادنظام سلطه بسم رب الحسین علیه السلام سوال شد که نظام سلطه می خواد کجا خراب تر بشه؟ الحمدلله جواب هم داده نشد😄 پیشنهاد نظام طاغوت برای خراب کردن مدیریت 👈 است صریحا میگن برای این که مدیریت در جامعه فشل بشه😖 و جامعه رو بتونید به کلی به بردگی بکشید
مدیریت در خانواده را خراب کنید😏 یا در خانواده مدیریت نباشه یا بدجور مدیریت بشه❌ که اگر خانواده ها دچار مشکل بشن جامعه دچار مشکل میشه😒 لذا باید مدیریت در خانواده را جدی بگیریم خونه را بیخیال نشیم😖 والدین بزرگوار نفرمایید هنوز بچه هستن بعدا بزرگ بشن کنترل میشن شما بااید از قبل بدنیا اومدن فرزند بفکر مدیریتش باشید👌
چرا که زندگی با خوب مدیریت کردن زندگی خواهد شد✔️ با خوب برنامه ریزی کردن ما می تونیم به یک زندگی عالی برسیم😍 چرا که می فرمایند 👈 سوءالتدبیر سبب التدمیر بدمدیریت کردن؛ باعث نابودی است😢 کسی که تدبیرش خراب باشه هلاک خواهد شد💢 در یه روایت دیگه می فرمایند
حسن التدبیر 👈 ینمی قلیل المال و سوءالتدبیر یفنی کثیر المال یعنی اگه مدیریت و تدبیر خوبی داشته باشی پول و دارایی کمت رو میتونی زیادش کنی👌👌 و اگه بد مدیریت کنی همه ی اموالت را برباد میدی یعنی چی؟ یعنی مدیریت دانشی است که از کمترین امکانات بیشترین بهره برادری رو می کنی✅ و حرف دین هم همینه میگه چرا تو از کمترین امکانات بیشترین استفاده رو نمیبری؟؟؟ اخرین روایت رو عرض کنم حضرت علی علیه السلام فرمودند بهترین هوشمندی برای یک انسان 👈 خوب مدیریت کردن است صلی الله علیک یا اباعبدالله اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۹۷ *═✧❁﷽❁✧═* جمیعتی👤👥که تو حیاط ایستاده بودند با حر
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۱۹۸ *═✧❁﷽❁✧═* صمد همچنان سرش را پایین انداخته بود و گریه می کرد😭 مردها آمدند. زیر بازوی صمد را گرفتند و او را بردند توی اتاق مردانه. جلو رفتم و کمک کردم تا خواهرشوهر و مادرشوهرم و صدیقه را ببریم توی اتاق☑️ از بین حرف هایی که این و آن می زدند، متوجه شدم جنازه ستار مانده توی خاک دشمن😔صمد با اینکه می توانسته جسد را بیاورد، اما نیاورده بود. به همین خاطر مادرشوهرم ناراحت بود و یک ریز گریه می کرد و می گفت: «صمد! چرا بچه ام را نیاوردی⁉️» آخر شب🌌 وقتی خانه خلوت شد؛ صمد آمد پیش ما توی اتاق زنانه. کنار مادرش نشست. دست او را گرفت و بوسید و گفت: «مادر جان! مرا ببخش🙏 من می توانستم ستارت را بیاورم؛ اما نیاوردم❌چون به جز ستار جسد برادرهای دیگرم روی زمین افتاده بود. آن ها هم پسر مادرشان هستند. آن ها هم خواهر و برادر دارند👌 اگر ستار را می آوردم، فردای قیامت جواب مادرهای شهدا🌷 را چی می دادم. اگر ستار را می آوردم، فردای قیامت جواب برادرها و خواهرهای شهدا 🌷را چی می دادم.» می گفت و گریه می کرد. تازه آن وقت بود متوجه شدم😔 پشت لباسش خونی است. به خواهرشوهرم با ایما و اشاره گفتم: «انگار صمد مجروح 🤕شده.》 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا