eitaa logo
سفیران فاطمیه
1.7هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
81 فایل
حجاب و عفاف گلچین اشعار نوحه و روضه احادیث روشنگری سواد رسانه ای نهج البلاغه قران اخبار مهم و روز تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سهم هفتم : از حکمت ۶۶ تا ۷۷ ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄ 📒 ۶۶: از دست دادن حاجت بهتر از درخواست كردن از نااهل است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒۶۷ : از بخشش اندك شرم مدار، كه محروم كردن از آن كمتر است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 ۶۸ : عفت ورزيدن زينت فقر و شكرگزاری زينت بی نيازی است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 ۶۹ : اگر به آنچه كه می خواستی نرسیدی، از آنچه هستی نگران مباش. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 ۷۰ : نادان را يا تندرو يا كندرو می بينی. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 ۷۱: چون عقل كامل گردد سخن اندك شود. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 ۷۲ : دنيا بدن ها را فرسوده، ولی آرزوها را تازه مي نمايد؛ مرگ را نزديك ولی خواسته ها را دور و دراز مي سازد، كسی كه به آن دست يافت از آن خسته مي شود و آنكه به دنيا نرسيد رنج می برد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 ۷۳ : كسی كه خود را رهبر مردم قرار داد، بايد پيش از آنكه به تعليم ديگران پردازد، خود را بسازد و پيش از آنكه به گفتار تربيت كند با كردار تعليم دهد، زيرا آن كس كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوارتر به تعظيم است از آنكه ديگری را تعليم دهد و ادب بياموزد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 ۷۴ : انسان با هر نفسی كه می كشد، قدمی به سوی مرگ نزدیک می شود. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 ۷۵ : هر چيز كه شمردنی است پايان مي پذيرد و هرچه را كه انتظار می كشيدی، خواهد رسید. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 ۷۶ : حوادث اگر همانند يكديگر بودند، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابی می كنند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 ۷۷ : (ضرار بن ضمره ی ضبایی از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد، معاويه از او خواست از حالات امام بگويد، گفت علی (علیه السلام) را در حالی ديدم كه شب پرده های خود را افكنده بود، و او در محراب ايستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مارگزيده به خود می پيچيد و محزون می گريست و می گفت:) ای دنيا! ای دنيای حرام! از من دور شو، آيا برای من خودنمایی می كنی؟ يا شيفته من شده ای؟ چنانكه روزی در دل من جای گيری؟ هرگز مبادا! غير مرا بفريب، كه مرا در تو هيچ نيازی نيست، تو را سه طلاقه كرده ام، تا بازگشتی نباشد، دوران زندگانی تو كوتاه، ارزش تو اندك و آرزوی تو پست است. آه از توشه اندك و درازی راه و دوری منزل و عظمت روز قيامت! ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زاده 🌷🌷🌷🌷🌷 👈هم‌مداح‌بودوهم‌فرمانده. سفارش‌کرده‌بودروی‌سنگ قبرش‌بنویسند:یازهرا(سلام الله علیها) اینقدررابطه‌اش‌باحضرت زهرا( سلام الله علیها) قوی‌بودکه‌مثل‌بی‌بی شهیدشد. خمپاره‌خوردبه‌سنگرش‌ وبچه‌هارفتندبالای‌سرش‌ دیدندکه‌خمپاره‌خورده پهلوی چپ و بازوی راستش👌 السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولادالحسین وعلی اصحاب الحسین ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🏴 🏳🏴 🏴🏳🏴 🏳🏴🏳🏴
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۰۰ *═✧❁﷽❁✧═* آن دو نفر مسیر سؤالات را به سمت انقلا
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۲۰۱ *═✧❁﷽❁✧═* - وین خذیتی تدریبات عسکریه؟ (کجا آموزش نظامی دیده‌ای؟) - من آموزش نظامی ندیده‌ام❌ من عضو هلال احمر هستم. یکباره افسر بعثی عراقی از جیبش کلت🔫 کمری‌اش را نشانم داد و گفت: - شنو های؟ (این چیه؟) - اسلحه - شنو من اسلحة؟ (چه نوع اسلحه‌ای؟) - نمی‌دانم من اسلحه بلد نیستم و اسلحه را نمی‌شناسم☹️ - چنچ ما تدرین اظلین حیة، جیش العشرین ملیون للخمینی امسلح؟ ما تدرین عن الاسلحة شیء؟ (مثل اینکه نمی‌خواهی زنده بمانی، شما جزء ارتش بیست میلیونی خمینی هستید، آن وقت از اسلحه چیزی نمی‌دانی❓) در یک حس گم شده‌ای فرو رفته بودم که فقط سکوت🤐 را می‌طلبید. مترجم ایرانی گفت: چرا حرف نمی‌زنی؟ منتظر چی هستی❓ گفتم: منتظرم که خدا به من رحم کند. خودکاری🖊 را که در دستش بود به سمت من پرتاب کرد. بعد هم آمد کنارم ایستاد. با هر سؤال با تمام قدرت خودکار را به سرم فشار می‌داد😞 فشار دستانش مثل سرب سنگین بر سرم سنگینی می‌کرد😥 برای خوش‌رقصی عراقی‌ها هر کاری می‌کرد. گاهی که با تذکر عراقی‌ها مواجه می‌شد می‌گفت: - همه‌ی اینها پیش‌مرگ خمینی هستند. خدا را شکر می‌کردم🙏 بسیاری از اطلاعاتی را که آنها از من می‌خواستند اصلاً نمی‌دانستم❌ دوباره گفت: چرا حرف نمی‌زنی؟ - من یک دانش‌آموز هستم. فقط راه خانه تا مدرسه🏦 را می‌دانم و برای آنچه نمی‌دانم کتک می‌خورم. بازجویی خیلی به درازا کشیده بود. متعجب😳 بودم که چرا رهایم نمی‌کنند. نکند این اراجیف و سرهم‌بندی‌ها به درد آنها می‌خورد. با خودم می‌گفتم کاش این نفس، نفس آخر باشد و خلاص شوم😢 اولین بار بود که ثانیه‌ها را می‌شمردم تا بر این انتظار پایان‌ناپذیر غلبه کنم. سؤال‌های بازجوی ایرانی پر بود از نیش‌های زهرآلود😞 افسر👮‍♂ عراقی گفت: گولی حدیث عن الرسول خاطر نهتدی. (یک حدیث دیگر از پیامبر بگو تا هدایت شویم😏) ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم اسراء_آیه_۵۸ انسانها و هیچ آبادی در روی زمین نیست مگر اینکه ما آن را قبل از روز قیامت با مرگ طبیعی ویابا حوادث معمولی دیگر می میرانیم و یا امثال بدکاران ستمگررا به عذاب شدیدی گرفتار می سازیم. بالاخره این جهان به پایان می رسد وهمه فانی می شوند و این یک اصل مسلم قطعی است که در لوح محفوظ خداوند ثبت شده و قطعاً واقع می شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام مولای ما 🏴صَلّی الله علی سَرِ بریده ی پِسَرِ مُرتَضی 🏝شـٰال عـزاۍ تـو بہ عزایـم نشاندہ اسټ، وقټ عـزایمـان شدہ؛ صاحـب عـزا بـیـا....🏝 ⚘یا قدیمَ الاِ حسان بحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝 (عج) در عزای سیّدالشّهدا🏝۱ 🏴 اَعظَمَ اللّهُ اُجُورَنا بمُصابنا بالحُسَين عليه‌السّلام وَ جَعَلَنا وَ اِياکُم مِنَ الطالبينَ بثاره مع وَليهِ الاِمام المَهدي مِن آلِ مُحَمَدٍ عليهمُ‌السَّلامُ 🏝یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🏝
سهم هشتم : از حکمت ۷۸ تا ۸۳ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 ۷۸ : و در جواب مردی شامی فرمود: (مرد شامی پرسيد آيا رفتن ما به شام، به قضا و قدر الهی است؟ امام با كلمات طولاني پاسخ او را داد كه برخی از آن را برگزيديم:) وای بر تو! شايد قضاء لازم و قَدَر حتمی را گمان كرده ای؟ اگر چنين بود پاداش و كيفر، بشارت و تهديد الهی بيهوده بود. خداوند سبحان بندگان خود را فرمان داد در حالیكه اختيار دارند و نهی فرمود تا بترسند، احكام آسانی را واجب كرد و چيز دشواری را تكليف نفرمود و پاداش اعمال اندك را فراوان قرار داد، با نافرمانی بندگان مغلوب نخواهد شد و با اكراه و اجبار اطاعت نمی شود و پيامبران را به شوخی نفرستاد و فرو فرستادن كتب آسمانی برای بندگان بيهوده نبود و آسمان و زمين و آنچه را در ميانشان است بی هدف نيافريد. اين پندار كسانی است كه كافر شدند و وای از آتشی كه بر كافران است. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 ۷۹ : حكمت را هر كجا كه باشد، فراگير، گاهي حكمت در سينه منافق است و بی تابی كند تا بيرون آمده و با همدمانش در سينه مومن آرام گيرد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 ۸۰ : حكمت گمشده مومن است، حكمت را فراگير هر چند از منافقان باشد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 ۸۱ : ارزش هر كس به مقدار دانایی و تخصص اوست. (اين كلماتی است كه قيمتی برای آن تصور نمی شود و هيچ حكمتی هم سنگ آن نبوده و هيچ سخنی والایی آن را ندارد) ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 ۸۲ : شما را به پنج چيز سفارش می كنم كه اگر برای آنها شتران را پرشتاب برانيد و رنج سفر را تحمل كنيد سزاوار است. كسی از شما جز به پروردگار خود اميدوار نباشد و جز از گناه خود نترسد و اگر از يكی سوال كردند و نمی داند، شرم نكند و بگويد، نمی دانم و كسی در آموختن آن چه نمی داند، شرم نکند و بر شما باد به شكيبايی؛ كه شكيبايی ايمان را، چون سر است بر بدن كه ايمان بدون شكيبايی چونان بدن بی سر ارزشی ندارد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 ۸۳ : (به شخصی كه در ستايش امام افراط كرد و آن چه در دل داشت نگفت) فرمود: من كمتر از آنم كه بر زبان آوردی و برتر از آنم كه در دل داری. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🚨 به افق کربلا ۵ 🏴 روز پنجم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری بر امام حسین(ع) و همراهانشون چطور گذشت؟ ▪️ ورود لشکریان ابن زیاد به کربلاء...
صبحتون بخیر عزاداری هاتون قبول✋ به نیت حضرت عبدالله بن حسن علیهماالسلام صدتا صلوات هدیه می کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طاعون ظلم، روح زمین را جویده است بر چشم این زمانه «عدالت» سوال نیست در سر هوای وصل تو دارم، همین و بس چون شیعه‌ی نگاه تو هستم، محال نیست روحم قیام کرده به شوق ظهور تو ای نازنین ! زمان ظهور و وصال نیست؟
🌷🌷🌷🌷🌷 وی یکی از شاگردان خاص بودند. تاریخ تولد : ۲۹ تیر ۱۳۴۵ تاریخ شهادت : ۲۷ بهمن ۱۳۶۴. اروند رود، عملیات والفجر۸ 👈 قرآن , قرآن را فراموش نکنید, بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالمان قرآن است. اسلام را در تمام شئوناتش حفظ کنید. رهبری ولایت فقهی که در این زمان از اهم واجبات است یاری کنید👌 ان شاءالله خداوند عزوجل جزای خیر به شما عنایت فرماید والسلام علیکم علی عبادالله الصالحین ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولادالحسین وعلی اصحاب الحسین ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🏴 🏳🏴 🏴🏳🏴 🏳🏴🏳🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۰۱ *═✧❁﷽❁✧═* - وین خذیتی تدریبات عسکریه؟ (کجا آموزش
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۲۰۲ *═✧❁﷽❁✧═* مثل گنجشکی 🐦که در دست های یک مرد قوی هیکل گرفتار شده، تقلا می‌کردم تا نجات یابم. هر چند لحظه یک‌بار دست‌هایش را به نشانه‌ی قدرت💪 به هم می‌فشرد. در دلم❤️ با خدا گفتم: خدایا حیات و نجابت من در پناه قدرت لایزال توست. فحاشی و ادای کلمات زشت برایشان تفریح بود😖 کاش می‌شد تن بعضی از کلمات لباس بپوشانم تا از زشتی آنها کم شود و بتوانم آنها را روایت کنم. پرده‌پوشی کلمات هم یک نوع اخلاق اسلامی است👌برای اینکه خانواده‌ام شناسایی نشوند خانواده‌ی👨‍👩‍👧‍👧 جدیدی با ترکیب اسامی و شغل و آدرس جدید و ساختگی برای خودم ساخته بودم. نمی‌دانم آن بازجوی ایرانی اهل کجا بود☹️ اما کوچه به کوچه‌ی آبادان را می‌شناخت. به من گفت اهل تهرانم و تهران را هم خوب می‌شناسم. اگرچه گاهی یک‌دستی می‌زد. مثلاً می‌گفت: من، تو و خواهرت را قبل از انقلاب می‌دیدم👀 که بی‌حجاب در مسیر فلان باشگاه به فلان جا می‌رفتید🚶‍♀ در صورتی که من با مریم در سفر شیراز آشنا شده بودم و اصلاً اسم واقعی مریم؛ شمسی بود. با این خانواده‌ی ساختگی دلم ❤️برای مریم که خواهر اسارتم شده بود خیلی شور می‌زد. فرصت هیچ‌گونه هماهنگی قبلی و پیش‌بینی اینکه چه سؤالاتی از من می‌پرسند نداشتم❌ در اضطراب😰 خودم دست و پا می‌زدم. صدای نفس‌های مریم و صدا صاف کردنش را از پشت سرم می‌شنیدم 👂اما نمی‌دانستم برنامه‌ی آنها چیست؟ عراقی‌ها علاقه‌ی خاصی به گوگوش داشتند. او برایشان آوازی به زبان عربی خوانده بود. نمی‌دانم چرا با شنیدن 👂صدای این خواننده همگی از اتاق بیرون رفتند. آرام آرام به امان خدا رها شدم. به عقب که برگشتم دیدم بله درست مریم پشت سر من نشسته است. فقط توانستم آرام با اشاره‌ی دست و زیرزبانی بگویم: ما فقط سه برادر دوازده، ده، هشت ساله به اسم مصطفی، مجتبی و مرتضی داریم و پدرمان جاروکش است. آنجا چشمانم👀 به جای زبانم حرف می‌زدند. ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️