🏝شکر خدا که شما را دارم...
شکر خدا که دلم خانهی محبت شماست...
شکر خدا که هر وقت بیقرار میشوم، نام قشنگ شما بر زبانم جاری میشود...
شکر خدا که در اوج ناامیدی با یاد شما سرشار از امید و ایمان میشوم...
شکر خدا که فراق شما بزرگترین دلواپسی من است...
شکر خدا که دعا برای سلامتی و ظهورتان، تنها دعای من است...
شکر خدا که ندیدنتان بزرگترین حسرت زندگی من است...
شکر خدا که به مهر شما زندهام...🏝
⚘..وَ أَقِمْ بِهِ الْحُدُودَ الْمُعَطَّلَةَ وَ الْأَحْكَامَ الْمُهْمَلَةَ حَتَّى لا يَبْقَى حَقٌّ إِلا ظَهَرَ وَ لا عَدْلٌ إِلا زَهَرَ
...و حدود معطّل شده و احکام فرو گذاشته را به او بر پا بدار، تا حقّى بجا نماند جز آنکه آشکار گردد، و عدالتى باقی نماند جز آنکه شکوفا شود⚘
📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
#شهید_سید_محمد_حسین_
انجوی_امیری
🌷🌷🌷🌷🌷
هدف آفرینــش هـمان صعود الی الله اســت.
یعنی اینکه انســان به "قرب الهی" برسد که هــمان هدف است.
*دنیا مســـیر و گذرگاهی است که انســان اهداف خود را در این دنیا زمینه سازی می کند و سپس جهت به ثمر رساندن هــدف آماده می شود که همان لحــظه،لحظه ی مرگ در دنیا است و شهادت وســیله ای است که انســان را به هــدف بسیار نزدیــک می کند👌
#تولـد: ولادت حضرت فاطمــه(سلام الله علیها)
#شهــادت: شهادت حضرت فاطمه(س)
#شهـداےفارس
#شهادت :کربلای ۵
#رمزعملیات :یازهرا (سلام الله علیها)
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
#سلام_امام_زمانم 💚💛
✅دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود
🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
🔅فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
🔅 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
🔅تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ
💎 دعای غریق 💎
♡💟دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان💟♡
🔅یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔅
🔺یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔺
🔅 ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔅
《🚩انهم یرونه بعیداونراه قریبا🚩》
🥀اللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطمهَ و اَبیها و
بَعلِها و بَنیها و السِرِ المُستَودَعِ
فیها بعدَد ما اَحاطَ بهِ عِلمُک🥀
خدای مهربان🙏مارا بر اطاعت از امام زمانمان یاری فرما🤲
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
🌹سهم #روز صد_وپنجاه_وپنجم : خطبه ۱۰۸ تا ۱۰۷ #نهج_البلاغه
─┅•═༅𖣔•✾•🌹•✾•𖣔༅═•┅─
📜 #خطبه ۱۰۸
1⃣ خداشناسی
♦️ستايش خدايی را سزاست که با آفرينش مخلوقات، بر انسان ها تجلّی کرد و با برهان و دليل خود را بر قلب هايشان آشکار کرد. مخلوقات را بدون نياز به فکر و انديشه آفريد که فکر و انديشه مخصوص کسانی است که دلی درون سينه داشته باشند و او چنين نيست که علم خداوندی ژرفای پرده های غيب را شکافته است و به افکار و عقايد پنهان احاطه دارد. (و از همين خطبه است که پيرامون پيامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:)
2⃣ وصف پيامبر اسلام (صل الله علیه وآله وسلم)
♦️پيامبر(صلی الله علیه و آله) را از درخت تنومند پيامبران، از سرچشمه نور هدايت، از جايگاه بلند و بی همانند، از سرزمين بطحاء، از چراغ های برافروخته در تاريکی ها و از سرچشمه های حکمت برگزيد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) طبيبی است که برای درمان بيماران سيّار است. مرهم های شفابخش او آماده و ابزار داغ کردن زخم ها را گداخته. برای شفای قلب های کور و گوش های ناشنوا و زبان های لال، آماده و با داروی خود در پی يافتن بيماران فراموش شده و سرگردان است.
3⃣ علل انحراف فرزندان اميه
♦️ بنی اميّه با نور حکمت جان و دل خود را روشن نساخته و با شعله های فروزان دانش قلب خود را نورانی نکرده اند. چونان چهارپايان صحرايی و سنگ های سخت و نفوذ ناپذيرند. به تحقيق رازهای درون برای صاحبان آگاهی آشکار و راه حق برای گمراهان نيز روشن است و رستاخيز نقاب از چهره برانداخت و نشانه های خود را برای زيرکان و آنان که طالب حقّند نماياند.
4⃣ نكوهش كوفيان
♦️ مردم کوفه! چرا شما را پيکرهای بی روح و روح های بدون جسد می نگرم؟ چرا شما را عبادت کنندگانی بدون صلاحيّت و بازرگانانی بدون سود و تجارت و بيدارانی خفته و حاضرانی غايب از صحنه، بينندگانی نابينا، شنوندگانی کر و سخن گويانی لال، مشاهده می کنم؟ پرچم گمراهی بر پايه های خود برافراشته شده و طرفداران آن فراوان گشته؛ شما را با پيمانه خود می سنجند و سرکوب می کنند پرچم دارشان (معاويه)، از ملّت اسلام خارج و بر راه گمراهی ايستاده است.
─┅•═༅𖣔•✾•🌹•✾•𖣔༅═•┅─
─┅•═༅𖣔•✾•🌹•✾•𖣔༅═•┅─
📜 #خطبه ۱۰۸
5⃣ خبر از كشتار و فساد بنی اميه
♦️ پس آن روز که بر شما دست يابند جز تعداد کمی از شما باقی نگذارند، چونان باقيمانده غذايی اندک در ته ديگ يا دانه های غذای چسبيده در اطراف ظرف، شما را مانند پوست های چرمی به هم پيچانده می فشارند و همانند خرمن شما را به شدّت می کوبند و چونان پرنده ای که دانه های درشت را از لاغر جدا کند اين گمراهان مؤمنان را از ميان شما جدا ساخته، نابود می کنند.
6⃣ هشدار و سفارش به اطاعت از اهل بيت (علیهم السلام)
♦️با توجّه به اين همه خطرات روش های گمراه کننده شما را به کجا می کشاند؟ تاريکی ها و ظلمت ها تا کِی شما را متحيّر می سازد؟ دروغ پردازی ها تا چه زمانی شما را می فريبد؟ از کجا دشمن در شما نفوذ کرده به اينجا آورده و به کجا باز می گرداند؟ آگاه باشيد که هر سرآمدی را پرونده ای و هر غيبتی را بازگشت دوباره ای است. مردم! به سخن عالمِ خداشناس خود گوش فرادهيد، دل های خود را در پيشگاه او حاضر کنيد و با فريادهای او بيدار شويد، رهبر جامعه بايد با مردم به راستی سخن گويد و پراکندگی مردم را به وحدت تبديل و انديشه خود را برای پذيرفتن حق آماده گرداند. پيشوای شما چنان واقعيّت ها را برای شما شکافت، چونان شکافتن مهره های ظريف و حقيقت را از باطل چون شيره درختی که از بدنه آن خارج شود بيرون کشيد.
7⃣ خبر از مسخ ارزشها در حكومت بنی اميه
♦️پس در آن هنگام که امويان بر شما تسلط يابند، باطل بر جای خود استوار شود و جهل و نادانی بر مَرکب ها سوار و طاغوت زمان عظمت يافته و دعوت کنندگان به حق اندک و بی مشتری خواهند شد. روزگار چونان درنده خطرناکی حمله ور شده و باطل پس از مدّت ها سکوت نعره می کشد. مردم در شکستن قوانين خدا دست در دست هم می گذارند و در جدا شدن از دين متّحد می گردند و در دروغ پردازی با هم دوست و در راستگويی دشمن يکديگرند و چون چنين روزگاری می رسد، فرزند با پدر دشمنی ورزد و باران خنک کننده گرمی و سوزش آورد، پست فطرتان همه جا را پر می کنند، نيکان و بزرگواران کمياب می شوند. مردم آن روزگار چون گرگان و پادشاهان چون درندگان تهی دستان طعمه آنان و مستمندان چونان مردگان خواهند بود، راستی از ميانشان رخت بر می بندد و دروغ فراوان می شود. با زبان، تظاهر به دوستی دارند امّا در دل دشمن هستند. به گناه افتخار می کنند و از پاکدامنی به شگفت می آيند و اسلام را چون پوستينی واژگونه می پوشند.
─┅•═༅𖣔•✾•🌹•✾•𖣔༅═•┅─
─┅•═༅𖣔•✾•🌹•✾•𖣔༅═•┅─
📜 #خطبه ۱۰۷ : ( دربرخی از روزهای صفين، در سال ٣٧ هجری برای تشکر و تقویت روحیه سربازانش ایرادش فرمود. )
🔹وصف نبرد ياران در صفين
♦️از جای کنده شدن و فرار شما را از صف ها ديدم، فرومايگان گمنام و بيابان نشينانی از شام، شما را پَس می راندند در حالیکه شما از بزرگان و سرشناسان عرب و از سران شرف می باشيد، برازندگی چشمگيری داريد و قلّه های سرفراز و بلند قامتيد. سرانجام سوزش سينه ام با مقاومت و حملات دلاورانه شما تسکين يافت که ديدم شاميان را هزيمت داديد و صَف های آنان را در هم شکستيد و آنان را از لشکرگاه خود رانديد، آنگونه که آنها شما را کنار زدند. می ديدم با نيزه ها آنان را کوفتيد و با تيرها آنها را هدف قرار داديد که فراريان و کشتگان دشمن روی هم ريختند و بر دوش هم سوار می شدند، چونان شتران تشنه ای که از آبشخورشان برانند و به هر سو گريزان باشند.
─┅•═༅𖣔•✾•🌹•✾•𖣔༅═•┅─
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۴۶ *═✧❁﷽❁✧═* چقدر خوب می شود که آدمی سیر می شود وگرن
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۴۴۷
*═✧❁﷽❁✧═*
برای اینکه سرو گوشی آب بدهیم خرید از حانوت را تقاضا کردیم . فقط با رفتن یک نفرمان به حانوت موافقت کردند👌 همگی روی فاطمه توافق کردیم . سر به سر فاطمه گذاشتیم و هر کداممان یک عالمه سفارش خرید به او دادیم 😍 خمیس و یاسین فاطمه را همراهی کردند . او بعد از برگشت گفت :
- همه برادرها رو داخل آسایشگاه ها کرده اند
از کنار پنجره که رد می شدم از هیچ آسایشگاهی صدا در نمیومد ❌ با خودم گفتم آخرش توانستند به زور کابل و کتک و شکنجه ساکتشون کنند🤐 از فروشگاه که سر جمع ده قلم بیشتر جنس نداشت ، کمی خرید کردم که بازهم بتونیم به بهانه خرید ، بریم قاطع دو و سه . در مسیر برگشت از کنار هر آسایشگاهی که رد می شدم از زیر پنجره بدون اینکه کسی رو ببینیم یه کلمه می شنیدم👂 یکی می گفت کاغذ سیگار🚬، یکی می گفت ساعت هشت ، یکی می گفت راهرو، یکی می گفت گلدوزی .
کلمه هارا کنار هم چیدیم اما چیزی دستگیرمان نشد جز اینکه ساعت هشت برای پیدا کردن کاغذ زرورق سیگار 🚬و گلدوزی به راهرو برویم . از فردای آن روز کارمان شده بود ساعت ⌚️هشت توی راهرو برو بیا کردن و دنبال کاغذ سیگار گشتن ، با حساسیت و دقت همه جا را می گشتیم .
بالاخره یک روز ساعت هشت صبح توی راهرو در حد فاصل حمام های🚿 انفرادی برادران و دیوارِ قفس خودمان ، چند تکه کاغذ زرورق سیگار پیدا کردیم که روی آن خبر عملیات والفجر مقدماتی ، توصیه هایی به صبر و نماز و بعضی از پیام های امام😍 نوشته 📝شده بود . قبل از بر قرار شدن این ارتباط حتی در ساعت آزادباش کمتر بیرون می رفتیم اما خبر های جنگ ، چشم و گوشمان را باز کرده بود و به ما برای تردد به بیرون ، به خصوص راهروها انگیزه می داد✅
فاطمه اعتقاد داشت رفت و آمد🚶♀ زیاد ما به راهرو باعث سوء ظن سربازان بعثی و لو رفتن کار ما و برادرها می شود, برای اینکه مرا سر جایم بنشاند, دست روی نقطه ضعف من می گذاشت و تهدیدم می کرد و به شوخی می گفت:
تا اطلاع ثانوی عروسی بی عروسی🙄
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️