🌷🌷🌷🌷🌷
👈شما ای کسانی که خود را وارث شهیدان می دانید و در پستهای مملکتی و شهری جایگزین شده اید بخاطر داشته باشید که آرمانتان همان آرمان شهیدان باشد و به غیر از خواست خدا و انان قدمی بر ندارید،
همان رفتاری که انان داشتند شما هم داشته باشید و این را بدانید که بلندی مقام مسئولیت بیشتری برایتان دارد و این حرمت و ایثار شهیدان است که شما را به اینجا رسانده،زمان را برای ظهور حضرت مهدی(عج) آماده و مهیا سازید و دست از یاری امام بر ندارید*
و بدانید که زمان زمان امتحان و آزمایش الهی است.همیشه سعی کنید که نفس خود را تحت فشار قرار دهید و با سختیهای جامعه خود را وفق بدهید و بیاد افراد سطح پایین باشید و اسلحه بر زمین افتاده شهیدان را بر دارید و نگذارید سلاح انان در جبهه بی کس بماند . *تو ای خواهرم با حفظ حجاب خود زینب وار مقاومت کن👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۳۱ *═✧❁﷽❁✧═* پدرم اخم😞 کرد و گفت: «آقا چرا این طوری ع
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۳۲
*═✧❁﷽❁✧═*
ظهر بود و موقع ناهار. به قهوه☕️ خانه ای رفتیم و پدر صمد سفارش دیزی🍲 داد. من و پدرم کنار هم نشستیم. صمد طوری که کسی متوجه نشود، اشاره کرد بروم پیش او بنشینم. خودم را به آن راه زدم که یعنی نفهمیدم🙊
صمد روی پایش بند نبود💗 مدام از این طرف به آن طرف می رفت و می آمد کنار میز می ایستاد و می گفت: «چیزی کم و کسر ندارید.»😑
عاقبت پدرش از دستش عصبانی😡 شد و گفت: «چرا. بیا بنشین. تو را کم داریم.»😏
دیزی ها را که آوردند، مانده بودم چطور پیش صمد و پدرش غذا بخورم🙈از طرفی هم، خیلی گرسنه بودم. چاره ای نداشتم. وقتی همه مشغول غذا خوردن😋 شدند، چادرم را روی صورتم کشیدم و بدون اینکه سرم را بالا بگیرم، غذا را تا آخر خوردم آبگوشت خوشمزه ای😋 بود.
بعد از ناهار سوار مینی بوس🚎 شدیم تا به روستا برگردیم. صمد به من اشاره کرد بروم کنارش بنشینم. آهسته به پدرم گفتم: «حاج آقا من می خواهم پیش شما بنشینم.»☹️
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
💫🐠💫🐠
#سوره مبارکه ی مائده آیه ۸
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
👈يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ
شُهَدَآءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ
عَلَىٰٓ أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ
وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ.
👈ای كسانی كه ایمان آوردهاید، (در هر
كار فردی و اجتماعی) قیامكننده استوار
و دائم برای خدا و گواهان به عدل و
قسط باشید و هرگز دشمنی با گروهی
شما را بر آن ندارد كه عدالت نكنید؛
عدالت كنید كه آن به تقوا نزدیكتر است،
و تقوا پیشه كنید كه همانا خداوند به
آنچه میكنید آگاه است.
👌دشمنی نباید باعث بشه که از عدالت
دوری کنیم.
#نهضت_انتظار ۶۰
#اولویت ها
🌷به نام خدای مهربان مهربان
عرض شد که خداوند متعال سه تا تعبیر برای اولویت ها
در قرآن کریم بیان کرده👌
اولین تعبیرش 👈 حکمت بود
وقتی انسان حکیم باشه
میدونه که چکار کنه✔️
تعبیر دوم
👈 #بصیرت هست
در آیات مختلفی نسبت به این موضوع
اشاره کرده
مثلا 👈 هذا بصائر للناس
بصیرت، همون تشخیص اولویت هاست
انسان بصیر⇦ میدونه کجا چه کاری را بکنه✅
تعبیر سوم
👈فرقان هست
می فرماید:
کسی که تقوا داشته باشه خدا بهش فرقان میده
ما اگه بر اساس دستورات دینی تقوا داشته باشیم😍
خدا فرقان میده
فرقان یعنی چی؟؟
وسیله ای است که بتونی خوب و بد را تشخیص بدی👌👌
یعنی در مقام عمل خارجی و مصداقی
میتونی خوب و بد را معین کنی
و دنبال چه کاری باشی✔️
پس مساله ای که همه ی ما باهاش درگیریم
همین بحث👈 اولویت هاست
پس الان اولویت در چیه؟
یعنی در مورد چه موضوعی ما باید بحث کنیم
و زمینه سازی کنیم تا ظهور محقق بشه؟؟؟
یکی از این موضوعات
👈 اصلاح مدیریت در جامعه است
قبلا مقدمه هایی در این زمینه ذکر کردیم که
ما در خیلی از چیزها به آمادگی رسیدیم
ولی در تشخیص مدیریت صحیح
در اینکه ما مدیریت صحیح را بشناسیم
هنوز کار داریم☹️
ریشه ی قرآنی اصلاح مدیریت
فهم صحیح مدیریت است👌
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋
ان شاءالله
⁉️ برای یک پدر، چیزی سخت تر از دیدن اختلاف بچه هاش نیست؛ #تاحالا_به_این_فکر_کردین که امام زمان پدر اصلی همهی مردماند و برخورد بد ما با همدیگه چه غمی به دل ایشون مینشونه؟
#محمد_شمسی
🌷🌷🌷🌷🌷
👈 یکی از بسیجیان لشکر 31 عاشورا تعریف می کند:
شب عملیات والفجر 8 شهید «محمد شمسی» در حاشیه اروندرود به مانعی بر می خورد و به شدت مجروح می شود. هرچه برادران اصرار می کنند «بیا تو را به عقب برگردانیم» قبول نمی کند و می گوید:
شما به عملیات ادامه بدهید و نگذارید عملیات لو برود.
وضع عجیبی بود. به هر زحمت بود، بچه ها را متقاعد کرد که به پیشروی ادامه دهند.
من از فاصله نه چندان دور او را زیر نظر داشتم. زخم هایش عمیق بود و خونریزیش شدید.
برای آن که سر و صدا نکند و عملیات لو نرود، سرش را داخل رود فرو کرد و در همان حال مظلومانه به شهادت رسید👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
4_6008136927541200268.mp3
3.92M
🌼جدایی از ولی خدا...⁉️
#ظهور #امام_زمان
🎤استاد عالی
#امام_زمانی 💕🌈
شعر❤️
گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست
در زندگی ام، غیر زمستان خبری نیست
انگار نه انگار دل شهر گرفته ست
از بارش باران خبری نیست
ای کاش کسی بود که می گفت به یوسف در مصر
به جز حسرت کنعان خبری نیست
گفتی چه خبر؟
گفتم .
جز دوری ات ای عشق، به قرآن خبری نیست
۱صلوات کوچولو برا امام زمان لطفا🙏
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۳۲ *═✧❁﷽❁✧═* ظهر بود و موقع ناهار. به قهوه☕️ خانه ای ر
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۳۳
*═✧❁﷽❁✧═*
رفتم کنار پنجره نشستم. پدرم هم کنارم نشست. می دانستم صمد از دستم ناراحت 😔شده، به همین خاطر تا به روستا برسیم، یک بار هم برنگشتم به او، که هم ردیف ما نشسته بود، نگاه کنم❌
به قایش که رسیدیم، همه منتظرمان بودند. خواهرها، زن برادرها و فامیل به خانه ما آمده بودند. تا من را دیدند👀 به طرفم دویدند. تبریک👏 می گفتند ودیده بوسی می کردند. صمد و پدرش تا جلوی در خانه با ما آمدند. از آنجا خداحافظی کردند✋ و رفتند
با رفتن صمد، تازه فهمیدم در این یک روزی که با هم بودیم چقدر به او دل💞 بسته ام. دوست داشتم بود و کنارم می ماند. تا شب🌃 چشمم به در بود. منتظر بودم تا هر لحظه در باز شود و او به خانه ما بیاید، اما نیامد❌
فردا صبح موقع خوردن😋 صبحانه، حس بدی داشتم. از پدرم خجالت می کشیدم. منی که از بچگی روی پای او یا کنار او نشسته و صبحانه خورده بودم، حالا حس می کردم فاصله ای عمیق بین من و او ایجاد شده💔 پدرم توی فکر😇 بود، سرش را پایین انداخته و بدون اینکه چیزی بگوید، مشغول خوردن صبحانه اش بود.
کمی بعد پدرم از خانه🏡 بیرون رفت. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که صدای🗣 مادرم را شنیدم. از توی حیاط صدایم می کرد: «قدم بیا آقا صمد آمده.»😍
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
🌙☀️🌙☀️
#سوره مبارکه ی مائده آیه ۱۱
🥀بسم الله الرحمن الرحیم🥀
👈يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ
عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوٓا إِلَيْكُمْ
أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ
وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ .
👈ای كسانی كه ایمان آوردهاید، نعمت
خدا را بر خود به یاد آرید آن گاه كه
گروهی آهنگ آن كردند كه به سوی شما
دست درازی كنند، (به فكر ترور و
شبیخون بر مسلمین بودند) پس خداوند
دستشان را از شما بازداشت. و از خدا
پروا كنید و مؤمنان باید تنها بر خدا
توكل نمایند.
👌نعمت خدارا بیا بیاریدوازخداپروا
کنید ومومنان باید تنهابرخداتوکل کنند.
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
#العجلیامولا
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
⭕️ وقتی یادِ من افتادی، برای امام زمان دعا کن!
🔹 ذکر و یاد امام مهدی در رفتارهای او تاثیر فوق العادهای داشت.
#دعای_فرج و دعا برای سلامتی امام عصر، همیشه وِرد زبانش بود. امکان نداشت بدون دعای فرج، شروع به خواندن دعا، قرآن یا زیارت عاشورا کند؛ انگار احساس میکرد که بدون دعای فرج، اعمالش مقبول نیست.
🔸 دعا برای تعجیل فرج، در رأس همه حاجات و دعاهایش بود. هر وقت قرار بود کسی به زیارت برود، یا در التماس دعا گفتنهای مرسوم، میگفت: «برای امام زمان خیلی دعا کنید!» اگر قرار بود دوستی به زیارت برود، نشانهای میداد تا به یاد او بیفتد و بعد تأکید میکرد: «وقتی یاد من افتادی، برای امام زمان دعا کن!» هیچ وقت نشنیدم که برای خودش دعایی بخواهد.
🔺 بعد از شهادتش، یکی از دوستان، صحنهی عاشورا را در خواب دیده بود و اینکه شهدای وطنمان نیز، در میدان جنگ در حال یاری امام حسین بودند. آن بندهی خدا در بین شهدا، آقا جواد را دیده بود که جلو آمده و به او گفته بود: «ما در حال یاری کردن امام حسین هستیم، خیلی کار داریم. شما هم باید برای ظهور آماده شوید. چندان دور نیست. خودتان را برای ظهور آماده کنید تا بتوانید امام را یاری کنید.
📢 سیره مهدوی #شهید_جواد_الله_کرم از زبان همسرش
📚 منبع: خبرگزاری شبستان
◾️ #مهدویت_و_شهدا