#مولا_على عليه السلام:
مَن ضَنَّ بعِرضِهِ فَلْيَدَعِ المِراءَ
هر كه آبروى خود را مى خواهد، بايد مجادله را رها كند
ن📚هج البلاغه حکمت ۳۶۲
#حدیث_روز
#مجادله
#آبرو
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
عضو شوید 👇🏻
@safirenoor1400
🔰يكى از سه افتـخار
#امام_صادق عليه السلام:
🔵ثَلاثَةٌ هُنَّ فَخْرُ المُؤْمِنِ وَزينَةٌ فِى الدُّنْيا وَاْلآخِرَةَ: الَصَّلاةُ فِى آخِرِ اللَّيْلِ،
وَ يَأْسُهُ مِمّا فِى اَيْدىِ النّاسِ، وَوِلايَةُ اْلاِمامِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ.
🔵سه چيز مايه افتخار مؤمن و زينت و آرايش انسان در دنيا و آخرت است:
🔸️۱ ـ نماز در آخر شب
🔸️۲ ـ قطع اميد از آنچه در دست مردم است
🔸️۳ ـ پذيريش ولايت امام معصومى از خاندان محمد صلي الله عليه و آله
📚بحارالأنوار، ج 87، ص 140
#اربعین
#امام_زمان
#مؤمن
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
عضو شوید 👇🏻
@safirenoor1400
برگذاری کلاس اوقات فراغت
#مبلغ توانمند حجة الإسلام لشکری
#تابستان
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
عضو شوید 👇🏻
@safirenoor1400
#مصائب_شام
مثل قدیم با دل من ، سر نمیکنی
جانم به لب رسید ، تو لب تر نمیکنی
حرفی بزن ، جواب تو والله سنگ نیست
از چه هوای سوره ی کوثر نمیکنی؟
اینجا خرابه است ، ورودیِّ شام نیست
اینجا تو فکر غارت معجر نمیکنی
اینجا سه شعبه نیست، مرا در بغل بگیر
با من تلافی علی اصغر نمیکنی؟
اینجا فراق هست، عزا هست، غصه هست
اینجا حساب روضه ی دیگر نمیکنی
این دختر نحیف ، همان نازدانه است
فهمیدم از نگات که باور نمیکنی
من هیچ ، سر به عمّه بزن ، اذیت شده
فکری به حال غصه ی خواهر نمیکنی؟
با آن لبی که چوب زدند و حصیر شد
یک بوسه نذر گونه ی دختر نمیکنی؟
روی رگ تو بوسه ی خنجر مشخص است
فکری به حال بوسه ی خنجر نمیکنی؟
دستان زجر و سنِّ مرا در نظر بگیر
دیگر مرا قیاسِ به مادر نمیکنی
فرقی نمی کند که چطوری، فقط بمان
بابا تو فرق، بی سر و با سر نمیکنی
حمید رمی
#حضرت_رقیه
به یادم مونده روزایی، که توو آغوش تو بودم
به رویِ زانوی عمّه، یا رویِ دوش ِ تو بودم
موهام و شونه میکردی، بهم میگفتی دردونه م
نبینم توو خودت باشی، چراغ کوچیکِ خونه م
همین می اومدی خونه، فقط میگشتی دنبالم
برام یه چادر مشکی، خریدی! کردی خوشحالم
میگفتی ای گلِ یاسم، منو می بوسیدی آروم
میدیدی تا که خوابیدم، عبات و میکشیدی روم
ولی حالا با دلتنگی، نشستم زیر نور ماه
کجارفتی بابایی جون؟! ببین قدّم شده کوتاه
ببین افتاده دندونم، رو لبهام ردّی از خونه
به جای رویِ زانوهات، نشستم کنجِ ویرونه
نبودی دستام و بستن، کبوده خیلی میسوزه
یهو سرگیجه میگیرم، چشام تاره یه چن روزه
دیگه میترسم از اَسبا، نمیخوابم دیگه راحت
یه شب از ناقه افتادم، نه با پاهام! که با صورت
برا تفریح و سرگرمی، هُلم میداد با دعوا
من و هی رابرا میزد، بیا زجر(لع) و بزن بابا
کف ِ پاهام زده تاول، ببین دستام چقد سرده
ازش بسکه لگد خوردم، ببین پهلوم ورم کرده
شدم شرمندۂ عمّه، واسم شد بهتر از مادر
بذار واست بگم حالا، که پیشم اومدی با «سر»
نمونده واسه من مویی، ببین که سوخته گیسو
از انگشتر نمی پرسم، نپرسی گوشوارم کو!
مرضیه عاطفی
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
عضو شوید 👇🏻
@safirenoor1400