سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین عباسی شب چهارم ماه مبارک رمضان .mp3
30.83M
#سخنرانی
حجت الاسلام والمسلمین عباسی
شب چهارم ماه مبارک رمضان 🌙
حسینیه هیئت ثارالله(ع) دهستان کرغند
#هیئت_ثارالله_دهستان_کرغند
🌐https://eitaa.com/heyatsarallah128
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
*یادش بخیر صلوات نامه قدیم مردم ایران*
*اول خوانیم خدا را*
*رسول انبیا را*
*علی مرتضی را*
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
*صلوات را خدا گفت*
*جبرئیل بارها گفت*
*در شان مصطفی گفت*
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
*شاه نجف علی است*
*سرور دین علی است*
*شیر خدا علی است*
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
*یا رب به حق زهرا*
*شفیع روز جزا*
*یعنی که خیر النساء*
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
*بعد از علی حسن بود*
*چون غنچه در چمن بود*
*نور دو چشم من بود*
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
*بوی حسین شنیدیم*
*چون گل شکفته دیدیم*
*به مدعا رسیدیم*
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
*زین العباد دانا*
*سجاد است و بینا*
*می گفت وقت دعا*
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
*باقر امام دین است*
*نور خدا یقین است*
*فرزند عابدین است*
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
*جعفر صبح صادق*
*هم نور و هم موافق*
*تاج سر خلایق*
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
*موسای با سعادت*
*با ذکر و با عبادت*
*می گفت در اسارت*
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
*هشتم رضا امام است*
*از ضامنی تمام است*
*شاه غریب بنام است*
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
*ما شیعه تقی ایم*
*خاک ره نقی ایم*
*محتاج عسکری ایم*
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
*مهدی به تاج و نورش*
*با پرچم رسولش*
*نزدیک شد ظهورش*
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
*یارب به حق زهرا*
*شفیع روز جزا*
*بخشا گناه ما را*
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
*ای مردمان بدانید،*
*این ذکر را بخوانید*
*تا در بلا نمانید*
*صل علی محمد*
*صلوات بر محمد*
*اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ*
*آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهم*
*لطفا این صلوات نامه را منتشر کنید ؛ ثواب را به روح مطهره حضرت صدیقه فاطمه زهرا سلام الله علیها تقدیم کنید*
34.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تحلیل آیت الله حسینی قزوینی از ماجرای درمانگاه قم...
#حجاب
@khabarnews 👈«اخبار مهم در «ایتا
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
افطاری در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
#امام_صادق
تیره ای از تبار تاریکی
آبروی مدینه را بردند.
پا برهنه بدون عمامه
دست بسته...تو را کجا بردند!؟
باز تکرار می شود در شهر
قصه ی کوچه... خانه... آتش... در
وسط شعله پور ابراهیم
روضه می خواند ؛ روضه ی مادر
خواب دیدم که پشت پنجره ها
و به روی بقیع گریانم
پا به پای کبوتران غریب
در پی آن مزار پنهانم
گریه در گریه با خودم گفتم
جان افلاک پشت پنجره هاست
آی مردم تمام هستی ما
در همین خاک پشت پنجره هاست
فصل غم آمده زمان عزاست
کنج سینه شراره ها دارم
رخت ماتم به تن نمودم و باز
بین چشمم ستاره ها دارم
آسمان نگاه غم بارم
رنگ و بوی مدینه را دارد
هر چه قدر آه هم اگر بکشم
از تب سینه باز جا دارد
آن که یک عمر پای مکتب خود
روضه می خواند و عاشقانه گریست
گریه هایش شبیه باران بود
آن امامی که صادقانه گریست
ظلم تاریخ باز جلوه نمود
وقت تکرار قصه شومی ست
با تبانی آتش و هیزم
جاری از چشم ، اشک مظلومی ست
آتش دشمنان به پا شده در
خانه ای در میان یک کوچه
می رود بی عمامه مردی در
غربت بی امان یک کوچه
داغیِ سینه می کند باور
با نفس هاش آه سردی را
خاک این کوچه ها نمی فهمند
غربت اشک پیر مردی را
پیر مردی که سوز آتش را
ساکت و بی کلام حس می کرد
پیرمردی که درد غربت را
مثل جدّش مدام حس می کرد
پیرمردی که تا زمین می خورد
نفسش در شماره می افتاد
دست خود می کشید بر روی خاک
یاد آن گوش واره می افتاد
یاد یک گوش واره ی خونین
یاد اشک نگاه طفلی بود
یاد آن مادری که زود گرفت
دست خود را به روی چشم کبود
نیمه شب تا که دشمن آقا را
می کشید او به ناله می افتاد
یاد یک کاروان و یک کودک
یاد اشک سه ساله می افتاد
یاد آن کودکی که حس می کرد
زخمِ زنجیرِ داغِ قافله را
شوری اشک او چه می سوزاند
زخم صورت... و جای آبله را
#امام_صادق
ما بی وجود لطف تو مذهب نداشتیم
در دین و علم این همه منصب نداشتیم
نورت اگر نبود به جز شب نداشتیم
ذکر حسین جان به روی لب نداشتیم
آری اگر که شیعه به پا هست و عاشق است
از قال باقر است از اين قال صادق است
با گوشه نگاه تو زائر درست شد
با روضه خوانی تو شعائر درست شد
از ذوق توست این همه شاعر درست شد
از قطره ای ز علم تو جابر درست شد
هرکس بدون توست به محشر معطل است
توحید ما طفیلی درس مفضل است
شاگرد تو اگرچه که چندین هزار بود
از آنهمه چقدر برای تو یار بود؟
دردت یکی نبود، غمت بیشمار بود
مثل علی همیشه به چشم تو خار بود
پس چاره ای به غیر صبوری نداشتی
بیش از سه چار شیعه تنوری نداشتی
خفاش هاي نمیه شب تار آمدند
تو در نماز، در پی پیکار آمدند
مانند دزد از سر دیوار آمدند
اینگونه در مدینه همه بار آمدند
بر روی خاک از نفس افتاده می کشند
اینها ز زیر پای تو سجاده می کشند
در کوچه نیست پوشش و عمامه بر سرت
آتش گرفته است دري در برابرت
اما نبود پشت در خانه همسرت
پیچیده است ناله "ای وای مادر"ت
این حال و روز و صحنه برای تو آشناست
در کوچه پابرهنه... برای تو آشناست
در کوچه دست بسته... علی بود و فاطمه
تنها ، غریب، خسته... علی بود و فاطمه
در بین خون نشسته... علی بود و فاطمه
با پهلویی شکسته... علی بود و فاطمه
آنكه فرشته بود پي هم نشيني اش
آمد به گوش ناله فضه خذینی اش
شاعر: محمد رسولي
#امام_کاظم
از طعنه هاي دشمن نادان چه ميکشيد
بين کوير، حضرت باران چه ميکشيد
در بند ظلم و کينهی قوم ستمگري
تنها پناه عالم امکان چه ميکشيد
خورشيد عشق و رحمت و نور و سخا و جود
در بين اين قبيلهی عصيان چه ميکشيد
با پيکرش چه کرده تب تازيانه ها
با حال خسته گوشهی زندان چه ميکشيد
شکر خدا که دختر مظلومه اش نديد
باباي بي شکيب و پريشان چه ميکشيد
اما دلم گرفته ز اندوه ديگري
طفل سه ساله گوشهی ويران چه ميکشيد
با ديدن سر پدرش در ميان طشت
هنگام بوسه بر لب عطشان چه ميکشيد
وقتي که ديد چشم کبودش در آن ميان
خونين شده تلاوت قرآن چه ميکشيد
مي گفت با لب پر از آهي که جان نداشت:
اي کاش هيچ سنگدلي خيزران نداشت
شاعر: یوسف رحیمی