#مولا_علی علیه السلام:
« ... اِسْتِصْلاَحُ اَلْأَخْيَارِ بِإِكْرَامِهِمْ وَ اَلْأَشْرَارِ بِتَأْدِيبِهِمْ ... »
(بحارالأنوار، ج75، ص82)
راهنمائى آدمهاى خوب با احترام به آنها است. ولى اشرار را بايد تاديب کرد.
📚 ترجمه خسروی،ج 2، ص ۷۵
✍ نکته:
1⃣ حساب کسانی که در سطح جامعه شر و فساد ایجاد میکنند با افراد دیگر جداست. با رحمتهای من درآوردی، همه افراد جامعه را یک کاسه نکنیم!
2⃣ #تأدیب هم مانند کار فرهنگی، وسیله ای برای اصلاح جامعه است.
#حدیث
#نشر_خوبی_ها
#حدیث_اخلاقی
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
عضو شوید 👇🏻
@safirenoor1400
۱۷ روز انتظار تا عید بزرگ #غدیر_خم
هر روز یک فضیلت از امیرالمؤمنین #مولا_علی علیهالسلام
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
عضو شوید 👇🏻
@safirenoor1400
۱۳ روز انتظار تا عید بزرگ #غدیر_خم
هر روز یک فضیلت از امیرالمؤمنین #مولا_علی علیهالسلام
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
عضو شوید 👇🏻
@safirenoor1400
۱۲ روز انتظار تا عید بزرگ #غدیر_خم
هر روز یک فضیلت از امیرالمؤمنین #مولا_علی علیهالسلام
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
عضو شوید 👇🏻
@safirenoor1400
۱۱ روز انتظار تا عید بزرگ #غدیر_خم
هر روز یک #فضیلت #امیرالمؤمنین #مولا_علی علیهالسلام
#نشر_خوبی_ها
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
عضو شوید 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2330656961Cf7018e8e8d
۱۰ روز انتظار تا عید بزرگ #غدیر_خم
هر روز یک فضیلت ،
#فضیلت #امیرالمؤمنین #مولا_علی علیهالسلام
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
عضو شوید 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2330656961Cf7018e8e8d
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوربین مخفی/ نامه متفاوت آقای پستچی که باعث حیرت مردم شد
🔹شما هم این نامه را بخوانید...
#غدیر_خم
#جشن
#مولا_علی
#شیعه
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
عضو شوید 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2330656961Cf7018e8e8d
41.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدح غوغایی امیر المومنین
قال امام شافعي:
عليٌ حُبهُ جُنَّه
امامُ الاِنسِ وَاْلجِنَّه
رسولٌ مصطفى حَقّاً
قَسيمٌ النّارِ وَاْلجَنَّه
🔸🔸
#غدیر_خم
#نشر_خوبی_ها
#مدح_امیرالمؤمنین
#مولا_علی
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
عضو شوید 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2330656961Cf7018e8e8d
#مولا_علی علیه السلام :مَنِ اهتَمَّ برِزقِ غَدٍ لم یُفلِحْ أبَدا .
امام على علیه السلام : کسى که غم روزى فردا را بخورد، هرگز رستگار نشود.
میزان الحکمه جلد نهم
محمّد محمّدی ری شهری
صفحه ۲۳۸
غرر الحکم حدیث ۹۱۱۳٫
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
عضو شوید 👇🏻
@safirenoor1400
#مولا_على عليه السلام:
مَن ضَنَّ بعِرضِهِ فَلْيَدَعِ المِراءَ
هر كه آبروى خود را مى خواهد، بايد مجادله را رها كند
ن📚هج البلاغه حکمت ۳۶۲
#حدیث_روز
#مجادله
#آبرو
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
عضو شوید 👇🏻
@safirenoor1400
#مولا_علی علیه السلام:
دوبهم زنی و سخن چینی را دروغ شمار؛ نادرست باشد یا درست.
#گروه_تبلیغی_جهادی_سفیرنور
عضو شوید 👇🏻
@safirenoor1400
در مدح حضرت علی(علیه السلام)
#مولا_علی
چو به آب زندگی از قدم گل ممکنات سرشته شد
همه را ز کلک منیع حق رقم ممات نوشته شد
احدی ز موت نشد رها به حیات اگرچه فرشته شد
ز اجل مقام تو شد اجل که اجل به تیغ تو کشته شد
تویی آنکه مرگ نبرده جان ز صف قتال تو یا علی
تو چه بندهای که خدائیت ، ز خداست منصب و مرتبت
رسدت ز مایهی بندگی ، که رسی به پایهی سلطنت
احدی نیافت ز اولیا ، چو تو این شرافت و منزلت
همه خاندانِ تو در صفت، چو توأند مشرقِ معرفت
شده ختم دورهی عِلم و دین ، به کمالِ آل تو یا علی
تو همان مَلیکِ مُهیمنی ، که بهشت و جنّت و نه فلک
شده ذکرِ نام مقدّست ، همه وِردِ اَلسنهی مَلَک
پیِ جستجوی تو سالکان ، به طریقت آمد یک به یک
به خدا که احمدِ مصطفی ، به فلک قدم نزد از سَمَک
مگر آنکه داشت در این سفر طلبِ وصالِ تو یا علی
تویی آن¬که تکیهیِ سلطنت ، زدهای به تخت مؤبّدی
به فرازِ فرقِ مبارکت ، شده نصب تاج مُخلّدی
ز شکوه شأن تو بر مَلا ، جَلَواتِ عِزِّ ممجّدی
متصرّف آمده در یَدَت ملکوتِ دولتِ سرمدی
تو نه آن شهی که ز سلطنت ، بود اعتزالِ تو یا علی
تویی آنکه هستی ما خلق شده بر عطای تو مستدل
ز محیط جود تو منتشر قطرات جان رشحات دل
به دل تو چون دل عالمی دل عالمی شده متصل
نه همین منم ز تو مشتعل نه همین منم به تو مشتغل
دل هر که می نگرم در او بود اشتغال تو یاعلی
به می خُمِ تو سِرشته شد ، گِل کاس جانِ سبوکشان
ز رَحیقِ جام تو سرگران، سِر سرخوشان،دل بیهُشان به
پیالهی دلِ عارفان ، شده ترکِ چشمِ تو میفشان
نه منم ز بادهی عشق تو ، هله مست و بیدل و بینشان
همه کس چشیده به قدرِ خود، ز میِ زُلالِ تو یا علی
ز بقای ملک و زوال او نرسد به جاه تو منقصت
که بس است همت بنده را چو رسد به دولت معرفت
بلی آنچه بنده طلب کند دهدش خدای ز مَكْرُمَت
نشد از خدای تو موهبت به تو گر خلافت و سلطنت
ز خدا نبوده بجز خدا طلب و سوال تو یاعلی
تویی آنکه سِدرهی مُنتهی ، بُودَت بلندیِ آشیان
رسد استغاثهی قدسیان ، به درت ز لانهی بینشان
به مکان نیائی و جلوهات ، به مکان ز مشرقِ لامکان
چو به اوج خویش رسیدهای ، ز عُلُوّ ِ قدر و سُمُوّ ِ شان
همه هفت کرسی و نُه طبق، شده پایمال تو یا علی
نه همین بس است که گویمت ، به وجودِ جود مکرّمی
نه همین بس است که خوانمت ، به ظهورِ فیض مقدّمی
تو مُنزّهی ز ثنای من ، که در اوجِ قُدس قدم همی
به کمال خویش معرّفی ، به جلالِ خویش مُسلّمی
نه مراست قدرت آنکه دم ، زنم از جلال تو یا علی
تویی آن که میم مشیّتت ، زده نقشِ صورتِ کاف و نون
فلک و زمین به ارادهات ، شده بی سکون شده با سکون
به کتابِ عِلم تو مُندرج ، بُوَد آنچه کان و مایکون
تویی آن مُصوّرِ ماخَلَق ، که من الظّواهرِ والبُطون
بُوَد این عوالم کُن فکان، اثرِ فِعال تو یا علی
تویی آن که ذات کسی قرین ، نشده است با احدیتّت
تویی آن که بر احدیّتت ، شده مُستدل صمدیّتت
نرسیده فردی و جوهری ، به مقام مُنفردیتت
نشناخت غیر تو هیچکس ، ازّلیتت ابدّیتت
تو چه مبدأیی که خبر نشد ، كسی از مآلِ تو یا علی
ز بروق طلعت انورت شده خلق، آتش موقده
که بود طلوع و بروز او همه از مشارق اَفئده
نه همین شرارهء عشق تو زده بر قلوب مجرَّده
ز جبل علم زده بر شجر ز محل دیر به بتکده
تو چه مشعلی که ز نور حق بود اِشتعال تو یا علی
ز کمند کید بلیس دون دل هر کسی نشود رها
مگر آن که بسته فؤاد خود به خدا و رسته ز ماسوا
چو کشیده خصم کمند خود همه جا نهفته و برملا
ز جهات ستّه بود مرا به محال کوی تو التجا
که محال دشمن دین بود گذر از محال تو یا علی
نه فرشته یافته در بشر چو تو ذوالکرم چو تو ذوالعفا
نه بشر شنیده فرشته را به چنین صفت به چنین صفا
به خدا ظهور عجایبی چو تو نیست در بشر از خدا
که تعجّب است به حقّ ِ حق، ز تو آن قناعت و این سخا
به طراز سورهء هل اتی‘ چه نکوست فال تو یا علی
تو که از علایق جان و تن ، به کمالِ قُدس مُجرّدی
تو که بر سرائرِ معرفت ، به جمالِ اُنس مُخلّدی
تو که فانی از خود و مُتّصف ، به صفاتِ ذاتِ محمّدی
به شؤنِ فانیِ این جهان ، نه مُعطّلی نه مقیّدی
بود این ریاست دنیوی ، غم و اِبتهالِ تو یا علی
تو همان تجلّیِ ایزدی ، که فراز عرشی و لا مکان
دهد آن فؤاد و لسان تو ، ز فروغ لوح و قلم نشان
خبری ز گردش چشم تو ، حرکات گردش آسمان
تو که ردّ شمس کُنی عیان ، به یکی اشارهی ابروان
دو مُسخّر آمده مِهر و مَه ، هله بر هلالِ تو یا علی
هله ای موحّدِ ذاتِ حق، که به ذات ، معنی وحدتی
هله ای ظهورِ صفاتِ حق، که جهان فیضی و رحمتی
به تو گشت خِلقتِ کُن فکان ، که ظهورِ نورِ مشیّتی
چو تو در مداینِ علمِ حق ، زشرف مدینهی حکمتی
سَیَلانِ رحمت حق بُوَد ، همه از جِبال تو یا علی
نه عجب که خیل کروبیان همه خادم آمده بر درت