هدایت شده از حوزه انقلابی
🏴 فرا رسیدن هفتم صفر، شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد
▪️چشمهای نجیب، یعنی تو
▪️غرق در عطر سیب، یعنی تو
▪️السلام ای کریم آلُ الله
▪️به غمِ دل طبیب، یعنی تو
▪️ای فدای مزار ویرانت
▪️در مدینه غریب، یعنی تو
@howzehenghelabi
⚫️ یا امام حسن مجتبی (ع)
هر که خوانش بیش، مسکین و گدایش بیشتر
هر کسی هم که گدایش بیش، جایش بیشتر
کلّ فرزندان زهرا سفرهدارند و کریم
بینِ اولادِ کریمش؛ مجتبایش بیشتر
رزق دنیا درمیآید از تنور خانهاش
هر که نانش بیش، خیلِ بینوایش بیشتر
تا نفس دارم به عشقِ او نفس خواهم کشید
بعدِ مرگم نیز، میمیرم برایش بیشتر
کیمیای عشقِ او از خاک، میسازد طلا
خاکسارش میشود سهمِ طلایش بیشتر
هر چه دلها بیشتر از داغِ قبرش بشکند
میشود اندازهی صحن و سرایش بیشتر
میکند زهرا برای گریهکنهایش دعا
هر که اشکش بیشتر؛ سهم دعایش بیشتر
روضه میخوانم ولی مستور، در لفافهها
از مدینه دلخور است؛ از کوچههایش بیشتر
هر شبی کابوس داغِ کوچه مهمانش شود
میشود فردای آن شب؛ هایهایش بیشتر
#یا_امام_حسن_مجتبی_ع
#هو_الکریم_ابن_الکریم
#یا_کریم_اهل_بیت_ع
🖌رضا قاسمی
@saghalein1414
m m:
در یکی از مدارس، معلمی دچار مشکل شد و موقتا برای یک ماه معلم جایگزینی بجای او شروع به تدریس کرد. این معلم جایگزین در یکی از کلاسها سوالی از دانش آموزی کرد که او نتوانست جواب دهد، بقیه دانش آموزان شروع به خندیدن و او را مسخره می کردند.
معلّم متوجّه شد که این دانش آموز از اعتماد بنفس پایینی برخوردار است و همواره توسّط هم کلاسی هایش مورد تمسخر قرار می گیرد.
زنگ آخر فرا رسید و وقتی دانش آموزان از کلاس خارج شدند، معلّم آن دانش آموز را فرا خواند و به او برگه ای داد که بیتی شعر روی آن نوشته شده بود و از او خواست همان طور که نام خود را حفظ کرده، آن بیت شعر را حفظ کند و با هیچ کس در مورد این موضوع صحبت نکند.
در روز دوم معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن بیت شعر را پاک کرد و از بچّه ها خواست هر کس در آن زمان کوتاه توانسته شعر را حفظ کند، دستش را بالا ببرد.
هیچ کدام از دانش آموزان نتوانسته بود حفظ کند.
تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز دیروزی بود که مورد تمسخر بچّه ها بود.
بچّه ها از این که او توانسته در این فرصت کوتاه شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.
معلّم خواست برای او کف بزنند و تشویقش کنند.
در طول این یک ماه، معلّم جدید هر روز همین کار را تکرار می کرد و از بچّه ها می خواست تشویقش کنند و او را مورد لطف و محبّت قرار می داد.
کم کم نگاه همکلاسی ها نسبت به آن دانش آموز تغییر کرد.
دیگر کسی او را مسخره نمی کرد.
آن دانش آموز خود نیز دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره معلّم سابقش "خِنگ " می نامید، نیست. پس دانش آموز تمام تلاش خود را می کرد که همواره آن احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن و ارزشمند بودن در نظر دیگران را حفظ کند.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد.
به کلاس های بالاتر رفت.
در کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد.
مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی خود را گرفت و هم اکنون پدر پیوند کبد جهان است.
این قصه را *دکتر ملک حسینی* در کتاب زندگانی خود و برای قدردانی از آن معلّم که با یک حرکت هوشمندانه مسیر زندگی او را عوض نمود، در صفحه اینستاگرامش نوشته؛ انسان ها دو نوعند:
نوع اوّل کلید خیر هستند.دستت را می گیرند و در بهتر شدنت کمک کرده و به تو احساس ارزشمند بودن می دهند
نوع دوم انسان هایی هستند که با دیدن اوّلین شکستِ شخص، حس بی ارزشی و بدشانس بودن را به او منتقل می کنند.
این دانش آموز میتوانست قربانی نوع دوم این انسان ها بشود که بخت با او یار بود.
و آن معلم کسی نبود جز *محمد بهمن بیگی*
روحش جاودان و یادش گرامی.💐💐💐💐
@saghalein1414
هدایت شده از تعلیم و تربیت
✍از امام حسن مجتبی علیه السلام پرسیدند:
«چرا شما هیچ گاه فقیری را مأیوس بر نمی گردانید؟»
امام حسن علیه السلام پاسخ دادند:«من خود ، نیازمند خداوند هستم و به الطافش امید دارم. به همین دلیل شرم دارم که خود، فقیر باشم ولی فقیری را مأیوس کنم. خداوند، مرا عادت داده است که نعمت هایش را به من ارزانی دارد و من هم او را عادت داده ام که نعمت هایش را به مردم ببخشم.
📚طبقات الکبری ، ج ۱ ، ص ۲۳
🌺@talim_tarbiatt
🔶 #حدیث_روز
🌷 امام حسن عليهالسلام:
🔴 صاحِبِ النّاسَ مِثلَ ما تُحِبُّ أن يُصاحِبوكَ بِهِ؛ حديث
🔵 با مردم به گونهاى رفتار كن كه دوست دارى با تو آن گونه رفتار كنند.
📚 أعلام الدّين، ص ۲۹۷
🆔 @saghalein1414
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از روزی بترسید که مردم فاتحهمان را بخوانند!
🆔 @saghalein1414
🔸 #حدیث_روز
🌷 امام على عليه السلام :
🔵تولَّوْا مِن أنفسِكُم تأديبَها ، واعدِلُوا بها عَن ضَراوةِ عاداتِها
🔴به تأديب و تربيت نفسهاى خود بپردازيد و آنها را از شيفتگى به عادتهايشان بازداريد
📚غرر الحكم ، ح۴۵۲۲
🆔 @saghalein1414
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دفاع_مقدس
⭕️ خبرنگار: خوشحالی اخوی؟! عملیات دیشب چطور بود؟
#رزمنده: خیلی خوب شد.
خبرنگار:حالت چطوره؟
#رزمنده: خیلی خوبه، اول شب [دستم] قطع شده از مچ اما با این [دستم] جنگیدم...
#دفاع_مقدس
#ما_ملت_امام_حسینیم
@saghalein1414
هدایت شده از بلاغ | دستیار فرهنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #فیلم
🔸سرنوشت جالب کودکی که در پیادهروی اربعین گم شد.
🎤 حجت الاسلام پناهیان
🆔 @balagh_ir
هدایت شده از مسجد صاحب الزمان (عج)
🔻منتظر واقعی کسی است که تمام حرکات و سکناتش حکایت از انتظار داشته باشد. کسی که انتظار مهمانی را می کشد. به نظافت خانه می پردازد، لباس مرتب می پوشد و همه چیز را فراهم می کند تا به محض ورود مهمان، به بهترین نحو از او پذیرایی کند. انتظار امام زمان (عج) لحظه به لحظه است. باید به گونه ای منتظر بود که هر لحظه خبر ظهور آقا به گوش رسد، آماده باشیم. اهل گناه و دلبسته به دنیا نمی تواند نام خود را منتظر بنامد🔺
@sahebzaman_karaj
🕌 تعداد مادرانی که چند شهید تقدیم اسلام و ایران کردهاند:
دو شهید: ٨١٨٨ مادر
سه شهید: ۶۳۱ مادر
چهار شهید: ۸۲ مادر
پنج شهید: ۲۱ مادر
شش شهید: ۶ مادر
هفت شهید : ١ مادر
هشت شهید: ١ مادر
نه شهید: ٢ مادر
#بمناسبت_هفته_دفاع_مقدس
@saghalein1414
#حدیث_روز 🍃
موفّق ترين كارها، كارى است كه با رازدارىِ كامل انجام شود
أنجَحُ الاُمورِ ما أحاطَ بِه الكِتمانُ
#امام_علی_علیه_السلام
#غررالحكم_حدیث3284
✨اݪݪهم عڄل ݪۅݪیڪ اݪڣڔڄ✨
@saghalein1414
🔸 #حدیث_روز
🌷 امام باقر علیه السلام:
🔵علَيْكَ بِالدُّعَاءِ لِإِخْوَانِكَ بِظَهْرِ الْغَيْبِ فَإِنَّهُ يَهِيلُ الرِّزْقَ يَقُولُهَا ثَلَاثاً
🔴«پشت سر برادران دینی ات دعا کن که این کار رزق و روزی را سرازیر می کند» و حضرت این فرمایش را سه بار تکرار کردند.
📚 وسائل الشیعه، ج 7، ص 108
🆔 @saghalein1414
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
8️⃣ مهر روز بزرگداشت جلال الدین مولوی بلخی
👈داستانی از کتاب مثنوی معنوی
✨تشبیه نزاع روح و بدن با حکایتی شیرین✨
#حکایت_مجنون_عاشق_و_شتر
#نزاع_روح_و_بدن
@saghalein1414
🔸 #حدیث_روز
🌷 امام هادی (علیه السلام) :
🔴منْ اَطاعَ الخالِقَ لَمْ یُبالِ سَخَطَ المَخْلُوقینَ وَ مَنْ اَسْخَطَ الخالِقَ فَلْیَیْقَنْ اَنْ یَحِّلَ بِهِ سَخَطُ المَخْلُوقینَ.
🔵«کسی که از آفریدگار پیروی کند، از خشم آفریده ها باکی ندارد و کسی که خدا را به خشم آورد، باید باور کند که مردم بر او خشم خواهند آورد.
📚 تحف العقول، ص ۴۸۲
🆔 @saghalein1414
داشتم جدول حل می کردم، یکجا گیر کردم: "حَلّٰال مشکلات است؛ سه حرفی"
👨💼پدرم گفت: معلومه، «پول»
گفتم: نه، جور در نمیاد
🧕مادرم گفت: پس بنویس «طلا»
گفتم: نه، بازم نمیشه.
🧖♀تازه عروس مجلس گفت: «عشق»، گفتم : اینم نمیشه.
💁♂دامادمان گفت: «وام»، گفتم: نه.
👮♂داداشم که تازه از سربازی آمده گفت: «کار»، گفتم: نُچ.
👵مادربزرگم گفت: ننه، بنویس «عُمْر»، گفتم: نه، نمیخوره
هر کسی درمانِ دردِ خودش را میگفت، یقین داشتم در جواب این سؤال،
▪️پابرهنه میگوید «کفش»
▪️نابینا می گوید «نور»
▪️ناشنوا میگوید «صدا»
▪️لال میگوید «حرف»
و...
🔺 اما هیچ کدام جواب کاملی نبود
💐 جواب «فَرَج» بود و ما هنوز باورمان نشده: تا نیایی گِره از کارِ بشر وا نشود...
اللهم عجل لولیک الفرج
@saghalein1414
هدایت شده از تعلیم و تربیت
#تربیت_در_زندگی_متاهلی
حاجاسماعیل دولابی
💠 من در خانهای که زن و شوهر باهم دعوا و قهر میکنند نمیخوابم. چون برای من محسوس است که رحمت خدا از آن خانه قطع است.
🌺@talim_tarbiatt
هدایت شده از وقف مهدوی(عجل الله تعالی فرجه)
🏴🏴🚩🍂🚩🏴🏴
⚠️لطفا #بخوانید ودرصورت لذت بردن برای دیگران با#ذکر_نام_کانال بفرستید
#بصیرت_حسینی #اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
شاید #عبرت بگیریم:
#داستان حبه انگور ...!
🏴 آقای قرائتی نقل کرد:
🍃روزی به مسجدی رفتیم امام مسجد، که دوست پدرم بود گفت
داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد:
🍃روزی شخص ثروتمندی یکمن انگور خرید و به خدمتکار خود گفت انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و
خود به سر کاری که داشت رفت.
🍃عصر که به خانه برگشت به اهل و عیالش
گفت لطفا انگور را بیاورید تا با بچه ها انگور بخوریم،
🍃همسرش با خنده گفت:
من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم،
خیلی هم خوش مزه و شیرین بود ...!
🍃مرد، با تعجب گفت تمامش را خوردید!؟
🍃زن لبخند دیگری زد و گفت بله تمامش را!
🍂مرد، ناراحت شد و گفت:
یک من انگور خریدم یک حبۀ اون رو هم برای من نگذاشته اید!!!
😒الان هم داری می خندی، جالب است ...!خیلی ناراحت شد و بعد از اندکی که به فکر فرو رفت ...
ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج شد.
😔همسرش که از رفتار خودش شرمنده شده بود او را صدا زد ولی جوابی نشنید،
🍃مرد، ناراحت اما متفکر رفت سراغ کسی که املاک خوبی در آن شهر داشت.
به او گفت: یک قطعه زمین می خواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آن را نقدا خریداری کرد.
🍃سپس نزد معمار شهر رفته و از او جهت ساخت مسجد دعوت بکار کرد و او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برد و به او گفت:
🔹می خواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلوی چشمانم ساخت آن شروع شود.
➖معمار هم وقتی عجله مرد را دید تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع به کار ساخت و مسجد کرد.
مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن شد به خانه اش برگشت.
😞همسرش به او گفت: کجا رفتی مرد!؟
چرا بی جواب و بی خبر!؟
😊مرد در جواب همسرش گفت:
هیچ ... رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم😍.
🍂همسرش گفت چطور؟ مگر چه شده!؟
اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت می خواهم.
🍂در جواب زن، مرد با ناراحتی😡 گفت:
شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم به یاد من نبودید و فراموشم کردید
البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست!
🍂جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده ام
چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید!؟
و بعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف کرد.
🔹امام جماعت تعریف می کرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر، الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده ...
400 سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد می باشد، چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت.
🏴ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد،
محبوب ترین مردم، تو را فراموش می کنند حتی اگر فرزندانت باشند.
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
از الان بفکر فردای مان باشیم.
#همه_واقف_باشیم
🍂🍃🍃🍂🍂🍃🍃🍂
💠@vaghfemahdavi