🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
☀️خطبه غدیرخم⁷☀️ 🔰بخش هفتم: قسمت دوم پیروان اهل بیت علیهم السلام و دشمنان ایشان 🔸بدانید که دشمنان
☀️خطبه غدیرخم⁸☀️
🔰بخش هشتم: حضرت مهدی عجَّل الله فرجه الشریف
🔸آگاه باشید! همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست.🦋
❌هشدار!
او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود.
⚠️هشدار! که اوست انتقام گیرنده از ستمکاران.
❌هشدار! که اوست فاتح دژها و منهدم کننده آنها.
⚠️هشدار! که اوست چیره بر تمامی قبایل مشرکان و راهنمای آنان.
❌هشدار! که او خونخواه تمام اولیای خداست.
⚠️هشدار! اوست یاور دین خدا.
❌هشدار! که اوست استفاده کننده از دریایى عمیق.
🔹اوست که هر صاحب فضیلتى را به قدر فضلش و هر صاحب جهالتى را به قدر جهلش نشانه می دهد.✨
⚠️هشدار! اوست انتخاب شده و اختیار شده ی خداوند.
❌هشدار! اوست وارث هر علمى و احاطه دارنده به هر فهمى.
⚠️هشدار! که اوست خبر دهنده از پروردگارش، و بالا برنده یِ آیات الهى.
❌هشدار! همانا اوست بالیده و استوار.
⚠️هشدار! هموست که اختیار امور جهانیان و آیین آنان به او واگذار شده است.
❌هشدار! که تمامی گذشتگان ظهور او را پیشگویی کرده اند.
⚠️هشدار که اوست حجّت پایدار و پس از او حجّتی نخواهد بود، هیچ حقى نیست، مگر همراه او و هیچ نورى نیست مگر نزد او.
❌هشدار کسی بر او پیروز نخواهد شد و ستیزنده او یاری نخواهد گشت
⚠️هشدار که او ولیِّ خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانتدار امور آشکار و نهان است.
#خطبه_غدیر
#غدیریام
@Saghebin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🔰اصل چهل و سوم 3⃣4⃣ (قسمت آخر) 🔘۶. منع اسراف و تبذیر در همه شئون مربوط به اقتصاد، اعم از مصرف، سر
🔰اصل چهل و چهارم4⃣4⃣ (قسمت اول )
🔘نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سهبخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکههای بزرگ آب رسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راهآهن و مانند این ها است که بهصورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است.
#نشر_حداکثری
#جهاد_تبیین
@saghebin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یهویی
رزقی چای عراقی
اربعین....
پارسال نشد ..!
گفتم سالِ دیگه ..
ولی امسال اگه نشه
نمیتونم بگم سالِ دیگه ..💔
باشه ؟! :)
+شرححال :بیحرمیست ..!
#اربابـــــــــ♥️
#لاتنسانیفییومالاربعین
🍃گنج خدا
عاشق صادق تو رنج را برای رسیدن به تو گنج ذیقیمتی میداند که باید به استقبالش رفت و آن را به جان خرید. هر چه قدر رنج، بیشتر، چون وصال را سرعت میبخشد، قیمتش هم بیشتر. در قاموس عاشقان تو، رنج، کشیدنی نیست؛ خریدنی است. مرا هم طوری عاشق کن که خریدار رنجهای در مسیرت باشم.
شبت بخیر گنج خدا!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
بابام مریض شده بود کلی واسه عیادت کمپوت و آبمیوه اوردن،خیلی حال داد
قراره این آبمیوه ها که تموم شد ایندفعه پای دادشمو بشکونیم😂😂
خب چیه اینم ی جور کاره با درآمده دیگه😂😂😂
به نام روزی رسان بی منت
سلام
انس بن مالک می گوید: روزی که رسول خدا از غزوه تبوک باز می گشت، سعد انصاری به استقبال آن حضرت شتافت و با پیامبر دست داد. حضرت فرمود: چه باعث شده که دست هایت این گونه سفت و پینه بسته باشد؟ جواب داد: با بیل برای کسب نفقه خانواده ام کار می کنم. حضرت دست وی را بوسید و فرمود: این دست هرگز آتش جهنّم را حس نمی کند.
تاریخ بغداد، ج7، ص342
بنابراین با اینکه طبق آیه 58 در سوره ذاریات روزی رسان خداوند متعال است: إنَّ الله هُوَ الرَّزّاق امّا همه موظفند منبع درآمدی حلال داشته باشند؛ زیرا خداوند به وسیله اسباب روزی می دهد. بندگان خدا باید به دنبال کسب حلال باشند و شغلی را پیشه خود سازد.
امام صادق علیه السلام نیز می فرماید: به دنبال روزی حلال رفتن را رها نکن؛ زیرا این در تقویت دینت مؤثر است. بحارالانوار، ج71، ص128 و 137.
✍مشاور
#قرآن
@saghebin
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ
🔴 خواب یکی از سادات که در آن خواب حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله درخواست گردن زدن محمدرضا شاه پهلوی را نموده است.
❌ آیتالله حاج آقا مرتضی تهرانی، در قسمتی از گفتگوئی که در ماهنامه "پاسدار اسلام" (سال۱۳۹۴) به چاپ رسیده، خواب یکی از سادات در مورد امام خمینی(ره) را اینچنین بازگو کرده:
❌ بزرگواری نزدیک به ۸۰ سال سن داشت، ایشان در منزل یکی از منسوبین ما که خوزستانی است حضور داشت.
روز چهل و یکم [رحلت] مرحوم آیتالله بروجردی بود.
وارد شدم که آن منسوبمان را ببینم و بعد هم به قم مشرف شوم.
صاحبخانه بنده را معرفی کرد که پسر فلانی و شاگرد فلانی است.
این اولاد پیغمبر که از شاگردان مرحوم آیتالله حائری بود گفت من ۳۰، ۳۵ سال پیش خوابی دیدم.
آن زمان حاج آقای روح الله خمینی در حوزه آیتالله حائری میآمد برای درس، از نظر من خیلی تلخ و نچسب بود.
میدانستیم فاضل است، ولی جوری بود که با او ارتباط برقرار نکردم. در همان ایام یک شب خواب دیدم که بیابانی است و جمعیت کثیری، مثلاً یک میلیون نفر دایرهوار ایستادهاند و در مرکز این دایره هم کارهایی انجام میشود که من از دور نمیبینم. جمعیت را شکافتم و تا مرکز دایره پیش رفتم.
در مرکز دایره دیدم به اندازه ده دوازده متر جا هست.
در یک طرف حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله تشریف دارند و شمشیری در دستشان است.
مقابل ایشان هم محمدرضا پهلوی ایستاده است. حضرت رسول چند بار فرمودند آیا کسی هست که بیاید و این شمشیر را از من بگیرد و حد خدا را بر این مجرم جاری کند؟
هیچ کسی نیامد.
حضرت دو سه مرتبه فرمودند و کسی نیامد. یک وقت دیدم جمعیت دارد شکافته میشود و کسی دارد جلو میآید. از دور نمیدیدم. نزدیک که آمد متوجه شدم حاج آقا روحالله است.
جلو آمد و به حضرت سلام و عرض کرد: «یا رسولالله! من آماده هستم.» بعد هم شمشیر را گرفت.
حاج آقا روح الله شمشیر را بلند کرد و با یک ضربت سر شاه را پراند، اما تن بیسر جلو آمد و یقه ضارب را گرفت و مقداری با هم دست به یقه بودند تا سرانجام حاج آقا روحالله که دید این تن بی سر نمیافتد، لذا دست راستش را انداخت و امحا و احشای او را بیرون کشید. از خواب بیدار شدم.
🔸 اطلاعیهها، بیانیهها و مطالبی که امام مینوشت با دست راست بود و به وسیله آنها امحا و احشای شاه را از داخل این مملکت بیرون کشید. این را چون امام مرحوم شدهاند عرض کردم.
📚 ماهنامه پاسدار اسلام، ۱۳۹۴
@saghebin
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ
♦️ ده ویژگی حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله در یک آیه
«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي
يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ
الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ
الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ
الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ
الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ
وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (اعراف/۱۵۷)
❌ حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله در این آیه با ۱۰ صفت ستوده شدهاند:
🔸۱- رسول است «الرَّسُولَ»
🔹۲- نبی هست «النَّبِيَّ»
🔸۳- امی است «الْأُمِّيَّ»
🔹۴و۵- سند کتبی رسول، نبی و امی در تورات و انجیل هست «الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ»
🔸۶و۷- امر به معروف و نهى از منكر، در
رأس برنامههاى بعثت پيامبران است:
«يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ»
🔹۸و۹- چیزهای پاک را حلال کرد و چیزها
ناپاک را حرام کرد.
«وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ»
🔸۱۰- عادات و رسوم جاهلیت را از دست و پای بشریت آزاد کرد «وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ»
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
✍️ رجبعلی بازیاد
@saghebin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی ها خیال میکن امید آفرینی ؛ پنهان کردن ضعف ها است، خود فریبی است والعاقبه للمتقین
#امام_خامنه_ای
@saghebin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️🎞 خطاب جسورانه یک جوان نخبهی ناامید به رهبر معظم انقلاب
📍جناب آقا؛ من آمدم که بگویم...
📍حیف نیست شما ناامید بشی...
✍این استدلال و کلام نورانی رهبری، باطلالسحری است بر سناریوی تزریق ناامیدی، که نقطه مرکزی سیبل #جنگ_شناختی است؛ ای کاش این کلیپ را همه جوانان ما ببینند...
🖋محمد جوانی
@saghebin
🔴 دینداریِ عصر غیبت، همانند خار تراشیدن با دست!
يمان تمار گويد: محضر حضرت امام صادق عليه السلام نشسته بوديم، به ما فرمود: همانا برای صاحب الأمر غيبتی است، هر كه در آن زمان دينش را نگه دارد مانند كسی است كه درخت خار مغیلان را با دست بتراشد. سپس فرمود:
اين چنين! -و با اشاره دست مجسم فرمود- كداميك از شما میتواند خار آن درخت را با دست نگهدارد؟
سپس لحظهای سر به زير انداخت و باز فرمود:
🔹 «إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللهَ عَبْدٌ وَ لْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ»
🔸 همانا برای صاحب الأمر غيبتی است، هر بنده خدایی بايد از خدا پروا کند و به دين خود بچسبد.
📚 کافی، ج1، ص335، ح1
#امام_زمان
#أَللّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیکَٔالْفَرَج
@saghebin
recording-20230613-224357.mp3
2.77M
#یک_انتخاب_عاقلانه 4
بخش چهارم:
⭕️ راحت طلبی یک خانم بی حجاب قطعا موجب میشه که طبق سنت های الهی چوب سنگینی بخوره...
🔹حاج آقا حسینی
@saghebin
❌روحالله زم فهمید ولی علیمی نفهمید!
⛔️روح الله زم یک بار در فعالیت خرابکارانهی خود علیه جمهوری اسلامی حس نااُمیدی پیدا کرد ، آنجایی که با خودش گفت حالا جمهوری اسلامی برود ، چه کسانی جایگزین آنها شوند که بهتر باشند؟
⛔️امثال علیمی هنوز نفهمیدهاند این جمهوری اسلامی که به آن لگد میزنند اگر برود آنها بجای مجالس عزای چند هزار نفری محرم ، باید بروند و در پستوی منازلشان مجلس هیئت خصوصی و بی سر و صدا برگزار کنند!
⛔️امثال علیمی هنوز نفهمیدهاند اگر جمهوری اسلامی برود در بهترین حالت ، ایران همانند آذربایجان میشود که با حدود ۸۰% جمعیت شیعه ، کسی حق زدن یک پرچم امام حسین بر سر در منزلش را ندارد!
⛔️امثال علیمی هنوز نفهمیدهاند که همین حکومت اسلامی خون مسلمانان و شیعیان بسیاری را از ریخته شدن نجات داده است. همان جان ارزشمندی که در منابع دینی روی حفظ آن بسیار تاکید شده است!
😏نفهمیدهاند و شاید سودشان در نفهمیدن است!
✍میلاد خورسندی
مـا مــورِ کوچک و تـو سلیمان عالمی
جــان امــام هشتـم و جانــان عالمی
مدفون به کاظمینی وسلطان عالمی
مـــاه رضـــا و مهــر فـــروزان عـالمی
در هـر قـدم نثـار رهـت جان عالمی
جان چیست تا کنند خلایق فدای تو
#یاجوادالائمه(ع)☀️
#شهادت_امام_جواد(ع)🥀
#تسلیت_باد.🥀
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸 حضرت امام خمینی رحمت الله علیه:
🔴 عبرت تاریخی
❌ ما باید از تاریخ عبرت ببریم، در زمان مشروطه آنهایی که میخواستند ایران را نگذارند به یک سامانی برسد و چماق استبداد تا آخر باقی بماند، بین افراد، دستجات، احزاب اختلاف انداختند، بعد هم این اختلافات موجب شد که یک دسته از آن غربزدهها بریزند و به اسم مشروطه بگیرند مقامات را و استبداد به صورت مشروطه بر این ملت تحمیل کنند و دیدید که چه شد.
📚 صحیفه امام؛ ج۱۸؛ ص۴۱۱
@saghebin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کربلا در سوگ جوادالائمه(ع) سیاهپوش شد.
@saghebin
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
☀️خطبه غدیرخم⁸☀️ 🔰بخش هشتم: حضرت مهدی عجَّل الله فرجه الشریف 🔸آگاه باشید! همانا آخرین امام، قائم م
☀️خطبه غدیرخم⁹☀️
🔰بخش نهم: مطرح کردن بیعت
🔸اى مردم، من برایتان روشن کردم و به شما فهمانیدم و این على است که بعد از من به شما می فهماند.🦋
🔹بدانید که من بعد از پایان خطابه ام شما را به دست دادن با من به عنوان بیعـت با او و اقرار به او و بعـد از من به دست دادن با خود او فرا می خوانم.✨
🔸بدانید که من با خدا بیعت کرده ام و على با من بیعت کرده است و من از جانب خداوند براى او از شما بیعت می گیرم.🦋
🔹کسانى که با تو بیعت می کنند در واقع با خدا بیعت می کنند✨
🔸دست خداوند بر روى دست آنان است، پس هر کس بیعت را بشکند بر ضرر خود اوست و هر کس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظیمى عنایت خواهد کرد.🦋
#خطبه_غدیر
#غدیریام
@Saghebin
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ 💠#خداحافظ_سالار قسمت دوازدهم شکر خدا تو این اوضاع نابسامان و قاراش میش هم حس دخ
🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️
❤️
💠#خداحافظ_سالار
قسمت سیزدهم
آن قدر خسته بودم که بعد از نماز صبح خوابیدم اما با صدای دعوای گربه ها بیدار شدم. زهرا و سارا پتوها را از رویشان کنار زدند و به صدای گربه ها گوش تیز کردند. خندیدند، پلکشان گرم شد و دوباره خوابیدند. تا صبحانه را حاضر کنم حسین رسید. دخترها هم بیدار شدند. بی هیچ صحبتی؟ از سر و وضع ژولیده و درهم و غباری که روی صورتش نشسته بود، فهمیدم از منطقه ای که درگیری بوده، برگشته است. وقتی دست به سر و صورتش نمیکشید و موهای جوگندمیاش در هم میشد، آشفتگی قشنگی پیدا میکرد که به دلم میچسبید. شاید که این آشفتگی و این چهره به گذشتههای تلخ و شیرین دوران جنگ خودمان برمیگشت و مرا به یاد آن روزها که از جبهه میآمد، میانداخت و میدیدم که آن روزها با همه سختیاش گذشت. پس حالا هم هر چقدر سخت باشد، مثل آن روزها میگذرد.
تا بچه ها بیایند و سفره صبحانه پهن شود، حسین دوش گرفت و لباس نو پوشید. سر سفره که نشست، انگار نه انگار که این همان مردی است که چند لحظه پیش، از صحنه نبرد بازگشته بود، شیک و مرتب، با رویی گشاده کنارمان نشست. صبحانه را که خوردیم به شوق زیارت حضرت زینب، ساکهایمان را تند و سریع بردیم دم در خانه. توی کوچه دو تا ماشین ایستاده بودند، یکی همان ماشین دیروزی بود و دیگری یک تویوتای به نظرم مدل بالا که پشتش دوشکا بسته بودند و دو نفر که شلوار معمولی و پیراهن نظامی به تن کرده بودند و علی رغم کلاه لبهداری که روی سر گذاشته بودند صورت آفتاب سوخته ای داشتند، خیلی جدی و با حالت کاملاً آماده نظامی، کنار آن دوشکا ایستاده بودند و حواسشان به طور محسوسی به اطراف بود.
حسین آمد و پشت فرمان نشست. ابوحاتم هم اسلحه به دست در کنارش. من و سارا و زهرا هم رفتیم و روی صندلیهای عقب ماشین نشستیم. هم ماشین ما و هم آن تویوتا، هر دو روشن بودند و بلافاصله پس از سوار شدن ما، باشتاب راه افتادند. خیابانها در عین اینکه نیمه ویران بودند اما کاملاً خلوت و آرام به نظر می آمدند، هیچ اثری از جنگ و درگیری به جز خرابیها وجود نداشت و همین تعجب سارا را برمی انگیخت که چرا در این اوضاع آرام، پدرش آن قدر باشتاب میراند؟! کیلومتر ماشین که روی ۱۸۰ رسید، با دست عقربه را نشانم داد. من و زهرا هم خیلی تعجب کرده بودیم چرا که نوع رانندگی حسین و حالت ابوحاتم که اسلحه اش را مسلح کرده بود و به چپ و راست جاده نگاه میکرد هیچ همخوانیای با شرایط آرام و خلوت محیط نداشت. سارا دستش را توی دست حلقه کرده بود. متعجب بود، آهسته و درگوشی بهم گفت: مامان! کیلومتر رو ببین!
باز هم به حکم وظیفه مادری، با آنکه خودم هم، پر از تعجب و پرسش بودم، طوری که شاید آرام تر شود گفتم: چیزی نگو!
حسین توی آینه ما را دید و نمیدانم با غریزه پدرانه اش یا با تیزبینی و فراست همیشگی اش، حال ما را به خوبی فهمید و بدون اینکه پایش را حتی ذره ای از روی پدال گاز شل کند، گفت: اینجا خیلی ناامنه.
فکر کنم حرفش ادامه داشت اما صدای شلیک چند گلوله، لحظه ای ما را کاملاً مشغول اطراف و البته او را متمرکز در رانندگی اش کرد، لحظه ای بعد خطاب به ما، اما انگار که با خودش حرف بزند، شاد و سرحال گفت: اینم شاهد خدا! هم زمان با بیان این کلمات، در حالی که هیچ اثری از ترس یا اضطراب در چهره و حرکاتش ظاهر نبود، با چند حرکت سریع، ماشین را از شعاع دید تک تیراندازهایی که معلوم بود توی یکی از آپارتمانهای اطراف خیابان کمین کرده بودند، دور کرد و آرام آرام گاز ماشین را کم کرد. از توی آینه نگاهی به ما انداخت و درحالی که به سمت چپمان اشاره میکرد گفت: ساختمانهای این سمت، دست مسلحینه و تک تیراندازاشون توی این ساختمونا مستقرن.
موضوع این گفت و شنودها و سر نترس دخترها، آن قدر برای ابوحاتم جذاب بود که به حرف آمد. او که تا آن لحظه، از ورود به بحث ما خجالت میکشید، رو به ما کرد و پرسید: میدونید اینا کی ان؟ منتظر بودیم که بگوید تک تیراندازهای جيش الحُر یا یک گروه مسلح دیگر هستند اما به جای این اسمها گفت: اینا باقی موندههای لشکر عمر سعد و شمرن! امروز قناصه دستشون گرفتن و میخوان خودشون رو برسونن به حرم! حتی اسم گردان تک تیراندازشون رو هم گذاشتن، گردان حرمله.
زهرا سمت چپ ماشین، یعنی آن طرفی که به تکفیری ها نزدیک تر بود نشسته و نگاههای سنگین و حسرت بار سارا را تحمل میکرد، سارا دوست داشت همان سمت چپ که خطرناک تر بود بنشیند. خواست سر به سر زهرا بگذارد و با اشاره به سمت چپ، گفت: همین حالا، تکتیراندازای گردان حرمله، توی اون ساختمونا نشستن و چشم روی عدسی دوربین اسلحه قناصه گذاشتن. تو الآن وسط علامت بعلاوه دوربینی. اگه نرمی انگشت تک تیرانداز، ماشه رو آهسته به سمت خودش بکشه، مغزت از هم میپاشه و یه وری میافتی رو مامان.
حالا میای این ور بشینی یا نه؟
زهرا یک کلام گفت: نه.
❤️
🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️