eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
5.8هزار ویدیو
172 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
💠فرشتگان یاری دهنده حضرت 🔸امام صادق علیه السلام : سیزده هزار و سیصد و سیزده فرشته به هنگام قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای کمک فرود می آیند. همان فرشتگانی که با نوح علیه السلام در کشتی، با ابراهیم علیه السلام هنگام انداختن در آتش، با موسی علیه السلام و بنی اسرائیل هنگام عبور از رود نیل و همراه عیسی علیه السلام هنگام بالارفتن به آسمان بوده اند. 📚 کمال الدین/ج2/ص671 @SAGHEBIN
😭قصه ما به سر رسید😭
هفت شهر عشق قسمت یازدهم.mp3
3.5M
📚کتاب صوتی هفت شهر عشق ✍مهدی خدامیان 🎙امین اخگر قسمت یازدهم1⃣1⃣ @SAGHEBIN
🗓تاریخ به افق کربلا روز یازدهم محرم @SAGHEBIN
به نام خدای نیکو کاران سلام (نکات این آیه بسیار ارزش خواندن را دارد لطفا از دست ندهید) خداوند عزت بخش در قرآن روح بخش فرمودند وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّی أَرانِی أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْوِیلِهِ إِنّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ و با یوسف، دو جوان دیگر وارد زندان شدند. یکی از آن دو نزد یوسف آمد و گفت: من در خواب خود را دیدم که انگور را برای شراب می فشارم و دیگری گفت: من خود را در خواب دیدم که بر سرم نانی می برم و پرندگان از آن می خورند، ما را از تعبیر خوابمان آگاه ساز! همانا ما تو را از نیکوکاران می بینیم. نکته ها: در حدیث می خوانیم:دلیل آنکه زندانیان،یوسف را نیکوکار نامیدند، این بود که به افراد مریض در زندان رسیدگی می کرد و به نیازمندان کمک و برای دیگران، جا باز می کرد. سوره یوسف آیه 36 این آیه زیبا ما را به نکات زیر رهنمون می شود. 1-زندان یوسف، عمومی بوده است. 2-خواب ها را ساده نگیریم، در بعضی از آنها اسراری نهفته است. (ممکن است انسان های عادّی نیز خواب های مهمی ببینند.) 3-انسان همه جا می تواند مثمر ثمر باشد، حتّی در زندان. 4-نیکوکاران با صفای دل چیزهایی درک می کنند که دیگران آن را نمی یابند. 5-اگر مردم اعتماد به کسی پیدا کنند، تمام رازهای خود را با او در میان می گذارند. (زندانیان وقتی احساس کردند به یوسف اعتماد دارند ماجرایشان را تعریف کردند) 6-انسان های وارسته، در زندان نیز روی افراد تأثیر می گذارند. 7-حتّی مجرمان و گناهکاران نیز برای نیکوکاران، جایگاه شایسته ای قایلند. 8-نیکوکاران همه جا حتّی در زندان مورد احترام و پناهگاه مردم هستند. 9-نیکوکاری یوسف علیه السلام قدم اوّل او در جذب و تبلیغ بود. (احسان و خدمت رسانی به زندانیان، سبب جذب قلوب و دریافت لقب محسن از زندانیان شد) 10-بدون تمکن مالی و آزادی هم می توان محسن بود.(یوسف در زندان نه ثروت داشت، نه آزادی) 11-اوّل نیکوکاری خود را اثبات کنید، سپس به تبلیغ دین بپردازید. (یوسف که در نظر مردم نیکوکار شناخته شد، قبل از تعبیر خواب دوستان زندانی، به تبلیغ و ارشاد آنان پرداخته و به یکتاپرستی دعوت نمود و قبل از دعوت دلسوزی خود و خدمت گزاری خود را به آنان ثابت کرده بود) 12-دادن آگاهی های صحیح از مصادیق احسان است.(ما را از اسرار خوابی که دیده ایم آگاه ساز) @SAGHEBIN
❌یکی از سست‌ترین شبهات هیئت و عزاداری بر حضرت (علیه السلام) این است که میگویند هیئت را سیاسی نکنید! 🔹برای رد این حرف باطل تنها کافیست به یک ذکر پرتکرار در همه‌ی هیئت‌ها توجه کنیم؛ ذکر اللهم عجل لولیک الفرج! 🔹خدایا ما را برسان... امام زمان را برساند که بروند سلاطین متکبر جهان و دشمنان اسلام و انسانیت را موعظه کنند و از آنها خواهش نمایند که انسان باشند و بر اساس عدالت حکومت کنند؟ ⛔️خیر... ایشان را برساند تا ایشان با بهره‌گیری از قدرت منطق و مناظره برای حق جویان و قدرت جنگ و مبارزه برای مفسدان حق ستیز، جامعه‌ی جهانی را آماده‌‌ نمایند برای تشکیل یک حکومت الهی و عدالت محور،که در آن حکومت انسان را به بالاترین درجات انسانیت برسانند! 🔹اگر میخواهید هیئت را سیاسی نکنید، برای ظهور هم دعا نکنید چون کار ظهور حضرت با سیاست و حکومتداری گره خورده است! 🔹اگر میخواهید هیئت را سیاسی نکنید حتی از حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) هم دم نزنید چون ایشان با حکومت ظالم زمان خود به مخالفت پرداختند و این کار از بزرگترین فعالیت های سیاسی محسوب میشود! ✍میلاد خورسندی
هفت شهر عشق قسمت دوازدهم.mp3
4.76M
📚کتاب صوتی هفت شهر عشق ✍مهدی خدامیان 🎙امین اخگر قسمت دوازدهم2⃣1⃣ @SAGHEBIN
🗓تاریخ به افق کربلا روز دوازدهم محرم @SAGHEBIN
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ ⚫ مودت فی القربی ✖️ یکی از اشکالاتی که وهابی‌‌ها به شیعه می‌گیرند این است که می‌گویند هر کس گفت یا حسین شرک است، گفت یا ابالفضل شرک است، شما باید یا الله بگویید، به جای یا الله هر کسی را صدا کنید شرک است. می‌گوییم به چه دلیل؟ می‌گویند به دلیل این آیه قرآن «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدا» (جن/۱۸) با خدا کس دیگری را صدا نزنید، یا حسین نباید بگوئید، باید یا الله بگوئید، وهابی‌های ملعون نفهمیده‌اند منظور قرآن را، آیه دیگری می‌فرماید «فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَر» (شعرا/۲۱) با خدا کسی دیگر را نخوان، یعنی کسی را کنار خدا نگذار به عنوان اینکه این هم خداست، ما امام حسین را خدا نمی‌‌دانیم، حضرت ابالفضل را خدا نمی‌‌دانیم، اینها بندگان خدا هستند، اولیاء الله هستند، اگر قرآن می‌‌گوید با خدا احدی را صدا نزن، یعنی اینکه هیچ کسی را با خدا شریک نکن، که اگر این کار را کردی مشرک شدی، شیعه یکتا پرست است، به جز الله خدای دیگری نمی‌شناسد، محبت و وفاداری شیعه به اهل بیت دستور خداوند است «قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» (شوری/۲۳) ای پیامبر ﺑﮕﻮ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺑﻠﺎﻍ ﺭﺳﺎﻟﺘﻢ ﻫﻴﭻ ﭘﺎﺩﺍﺷﻰ ﺟﺰ ﻣﻮﺩﺕ ﻧﺰﺩﻳﻜﺎنم ﺭﺍ (ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ) ﻧﻤﻰﺧﻮﺍﻫﻢ... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ✍️ حبیب‌الله یوسفی @SAGHEBIN.
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت نوزدهم یک نفرشان که از همه لاغرتر و قدبلندتر
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ قسمت بیستم او که همیشه عادت داشت بحرانی ترین شرایط را عادی نشان بدهد،حتماً می‌خواست دل ما را قرص کند که اتفاقی برایش نمی افتد و ضریب هوشیاری ما را بالا ببرد. بعد از رفتن حسین، امین به من و دخترانم گفت: باید برای سلامتی حاج آقا صدقه کنار بذاریم و براشون دعا کنیم. با شناختی که طی این چند سال زندگی مشترک او با دخترم داشتم، فهمیدم که این درخواستش بی دلیل نبوده است، پرسیدم: امین آقا! برای حسین اتفاقی افتاده بود؟ هراسان گفت: نه، چه اتفاقی؟ اصلاً چرا باید اتفاقی افتاده باشه؟! زهرا که شوهرش را بهتر از ما می‌شناخت ادامه داد: بگو، حتماً اتفاقی افتاده که تو این جوری نگرانی. امین که می‌دید ما از مسئله بو برده ایم و راهی جز گفتن دلیل حرفش ندارد، گفت: حدود پنج روز پیش که شما هنوز بیروت بودید، سه روز کامل هیچ خبری از حاج آقا نبود، یعنی هیچ کس خبر نداشت که حاج آقا کجاست و چکار میکنه، حتی بعضی احتمال می‌دادن که مسلحین دزدیدنشون. بعد از سه روز ابوحاتم رو دیدم که مثل سایه همیشه با حاج آقا بود، برام تعریف کرد که ایشون برای شناسایی و کسب اطلاعات به کِفِریا رفته بودن. کفریا یکی از شهرک‌های بین حَلَب و اِدلِبه که توی محاصره کامل تکفیری هاست. حاجی هم دقیقاً وقتی رفته بودن اونجا که تکفیریها سرهای عده ای رو بریده بودن و دم ورودی شهر آویزون کرده بودن. ابوحاتم می‌گفت حاج آقا طی این سه روز به صورت ناشناس رفته بودن بین تکفیری‌ها و اطلاعاتشون رو جمع آوری کرده بودن. البته ابوحاتم چیزی بیشتر از این به من هم نگفتن، اما همین تک و تنها راه افتادن و رفتن بین یه عده آدم گرگ صفت که بویی از انسانیت نبردن و به صغیر و کبیر رحم نمی‌کنن، خودش اون قدر نگران کننده هست که باعث بشه از شما بخوام که براشون صدقه کنار بذارید و دعاشون کنید! پرسیدم: مگه برای شناسایی مواضع تکفیری‌ها، از نیروهای اطلاعات عملیات استفاده نمی‌شه؟! گفت: نه. ارتش سوریه به ارتش کلاسیکه و مثل ما، از نیروی انسانی برای شناسایی استفاده نمی‌کنه. شما هم که بهتر از من حاج آقا رو می‌شناسید کار بدون شناسایی تو کتشون نمی‌ره. شنیدم توی سال‌های دفاع مقدس، خودشون می‌رفتن شناسایی و تا از جزئیات زمین و شرایط دشمن مطمئن نمیشدن، به خط دشمن نمیزدن و ... زهرا پرسید: مگه بابا برای کار مستشاری نیومده سوریه؟ امین تبسمی معنادار کرد و گفت: بابای شماست از من می‌پرسید؟! ساکت شدیم، داشت صدای اذان می‌آمد. از پشت پنجره نگاهی به سمت زینبیه انداختم و کبوتر خیالم را تا کنار گنبد طلایی حرم پرواز دادم. آسمان مهتابی بود و گنبد طلایی حرم توی آن تاریکی، مثل خورشید می‌درخشید و چشم نوازی می‌کرد. محو پرچم سرخی که روی گنبد برافراشته بود شدم. دقایقی به پرچم و گنبد خیره ماندم تا صدای حسین در گوشم تکرار شد که شما و دخترانم را به شام آورده ام که با حضرت زینب همراهی کنید. صبح زود آفتاب نزده، منتظر بودیم که حسین بیاید سراغمان و به زیارت خانم زینب برويم. اما ابوحاتم آمد. از نگاهم فهمید که دنبال حسینم. گفت: ابووهب رفت سر پروژه. نپرسیدم پروژه چیه یا کجاست. هوای رفتن به حرم آن قدر سرحالمان کرده بود که زودتر از همیشه، قبراق و آماده شده بودیم، امین جلو نشست، ما عقب و حرکت کردیم. خیابان‌ها خلوت تر و سروصدای تیراندازی بیشتر از بار قبلی بود که به حرم رفته بودیم. ابوحاتم گفت: تک تیراندازاشون، صبح تا شب، پشت تفنگ‌های دوربین دار، توی ساختمان‌های اطراف خیابونا کمین کردن و منتظرن تا هرکسی رو که از اینجا عبور کنه، بزنن. به زینبیه نزدیک شدیم توی خیابان اصلی منتهی به حرم، با فاصله هر بیست متر، یک دیوار بتونی پیش ساخته را طوری گذاشته بودند که ماشین‌ها نتوانند با سرعت از بین آنها عبور کنند. پشت دیوارها هم چند جوان یا نوجوان سوری با آر پی جی و تیربار نشسته بودند تا مبادا، تکفیریها با عمیات انتحاری خودشان را به حرم برسانند. ابوحاتم ماشین را به حالت زیگزاگ و آهسته از بین دیوارهای بتونی عبور می‌داد و برای جوانان سوری که غالبا قیافه‌های محجوب و مهربانی داشتند و مرا یاد بسیجی های خودمان می‌انداختند دست تکان می‌داد. ابوحاتم گفت: این‌ها، اولین نیروهای داوطلب مردمی‌ان که ابووهب سازماندهی کرده، بهشون می‌گن دفاع وطنی و قراره ، صدها گردان از سرتاسر سوریه به این شکل سازماندهی بشن. از ماشین پیاده شدیم. ابوحاتم جلو افتاد، امین پشت سر او و ما کمی عقب تر، شروع به حرکت کردیم. توی کوچه ای که از روی تل آجرها و سیمان‌های فروریخته و شیشه های خرد و لب تیز، نمی‌شد به راحتی راه رفت. چاره ای جز عبور از میان این همه خرابی نداشتیم. پاورچین پاورچین از میانشان رد شدیم. زیر پایمان گاهی می‌سرید و صدا می‌کرد. ❤️ 🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️🍃❤️
🗓تاریخ به افق کربلا روز سیزدهم محرم @SAGHEBIN
هفت شهر عشق قسمت سیزدهم.mp3
2.92M
📚کتاب صوتی هفت شهر عشق ✍مهدی خدامیان 🎙امین اخگر قسمت سیزدهم 3⃣1⃣ @SAGHEBIN