eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
5.6هزار ویدیو
166 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات فردوست 🔻قسمت پانزدهم 🔸بی عرضگی در امورات نظامی : لشکر گیلان به فرماندهی سرتیپ قدر، چند گلوله توپ به روی روس ها شلیک کرد و قدر به خاطر همین و بعدها به عنوان افسر شجاع شهرت یافت. هنگی که در مرزن آباد مستقر بود چون جزء واحدهای لشکر یک فرماندهی بوذر جمهری بود. در مقابل روس ها به کوه فرار کردند و خودشان را به لشکر یک رساندند. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۴ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
✍خاطرات فردوست 🔻قسمت شانزدهم 🔸از مقاومت خبری نبود ۴: لشکر مشهد وضع نمونه‌ای از نظر افتضاح داشت. آنها با وسایل موتوری که داشتند فرار کردند و بدون هیچ نظم و ترتیبی خود را کویر زدند. سرعت فرار آنها به نحوی بود که واحدهای جلودارشان حتی به بندرعباس رسیدند و ما مطلع شدیم که تعدادی از لشکر خراسان در بندرعباس پیدا شده اند. این علاوه بر ترس فرماندهان آنها، ناشی از ترس و وحشتی بود که در واحدهای نظامی نسبت به روس ها پیدا شده بود. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۴ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
✍خاطرات فردوست 🔻قسمت هفدهم 🔸از مقاومت خبری نبود ۵: در مقابل انگلیسی ها هم مقاومتی نشد. تنها در یکی از گردنه های منطقه چند توپ به روی واحد های زرهی انگلیس شلیک شد و انگلیسی ها بعد از دو سه ساعت توقف مجددا پیشروی کردند. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۴ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت هجدهم 🔸از مقاومت خبری نبود ۶: لشکر کردستان به فرماندهی سرلشکر مقدم همه فرار کرده بودند تنها یک آتشبار در محل مانده بود. آنها به ابتکار خود تیراندازی کردند و وقتی دیدند و وضع وخیم است، آتشبار را رها کردند و فرار کردند. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۴ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
✍خاطرات فردوست 🔻قسمت نوزدهم 🔸التماس رضاخان به فروغی ۱: بعد از ورود متفقین به ایران رضاخان که دستش از همه جا کوتاه بود چاره کار را در محمدعلی فروغی دید که رابطه خوبی با انگلیسی ها داشت. روز ۴ شهریور رضاخان بدون اسکورت در حالی که فقط راننده اش عبود به منزل فروغی میرود. این نخستین بار در طول حکومت رضاخان بود که او چنین ترسان و درمانده حاضر شده بود به خانه کسی برود. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۵ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت بیستم 🔸 التماس رضاخان به فروغی ۲: رضاخان در این ملاقات ملتمسانه به فروغی میگوید که من از شنا راه نجات می خواهم. فروغی پاسخ می دهد که خودت راه نجاتی نداری، ولی اگر میخواهی بیشتر غرق نشویم باید این کارها را انجام بدهی: اول باید ولی دستور آتش بس بدهی که روسها وارد تهران نشوند و اگر و مقاومت کنی مسلما روس ها تهران را اشغال می کنند و توسط آنها اسیر خواهی شد... 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۶ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت بیست و یکم 🔸 التماس رضاخان به فروغی ۳: دوم اینکه هیچ راهی به جز ترک ایران نداری. رضاخان پاسخ می دهد که امر شما را اطاعت می کنم، فقط خواهشی دارم و آن اینکه تداوم سلسله پهلوی توسط ولیعصر را تضمین کنید. فروغی پاسخ می دهد من تلاش می کنم معنی مطمئن نیستم. رضاخان میگوید لااقل یک اطمینان نسبی بدهید که پس از من محمدرضا شاه خواهد شد. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۶ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت بیست و دوم 🔸 تسلیم شدن رضا خان: روز ۵ شهریور رضاخان به تمام واحدها دستور عدم مقاومت در برابر نیروهای متفقین را داد. (فقط ۴۸ ساعت بعد از جمله) در این روز رضا خان به حدی لاغر شده بود که کاملا نمایان بود. پشتش خم شده بود و بدون عصا نمی توانست حرکت بکند. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۷ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت بیست و سوم 🔸 تسلیم شدن رضا خان: روز ۵ شهریور رضاخان به تمام واحدها دستور عدم مقاومت در برابر نیروهای متفقین را داد. (فقط ۴۸ ساعت بعد از جمله) در این روز رضا خان به حدی لاغر شده بود که کاملا نمایان بود. پشتش خم شده بود و بدون عصا نمی توانست حرکت بکند. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۷ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت بیست و چهارم 🔸 اوج ذلت رضاخان: روز ششم شهریور، منصور الملک آمد. انگلیسی ها توسط او پیغام فرستاده بودند که روس ها گفته اند اگر این دو لشکر تهران مرخص نشوند و سربازها به دهاتشان نروند ما تهران را تصرف خواهیم کرد. به نظر می‌رسید که عمدا مسئله را از قول روس ها گفته بودند تا رضاخان بیشتر بترسد!! 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۸ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت بیست و پنجم 🔸 بی نظمی در پادگان ها: رضاخان بعد از این قضیه دستور داد اتومبیلش را بیاورند و شخصا به طرف پادگان ها رفت. دستور داد که همه مرخص هستند و به خانه هایشان بروند. بعد از این دستور هرج و مرجی شد و افسره و سربازها اسلحه هلی سبک و سنگین را رها کردند و رفتند. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۹ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت بیست و ششم 🔸 اوج بی نظمی نظامی: اسلحه ها را در جوی آب انداخته بودند تا غیر قابل استفاده شود. در خیابان درهم و برهم تفنگ افتاده بود و خلاصه منظره غریبی بود. جاده ها پر بود از سربازهایی که بدون پول و گرسنه، پیاده به سوی روستاهایشان می رفتند. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۹۹ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت بیست و هفتم 🔸 امید محمدرضا به انگلیسی ها برای رسیدن به سلطنت ۱: بعد از ظهر روز نهم یا دهم شهریور، محمد رضا به من گفت همین امروز به سفارت انگلستان مراجعه کن و با مستر تران که رئیس اطلاعات انگلیس در ایران و نفر دوم سفارت است ملاقات کن و درباره وضعیت من با او صحبت کن. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۱۰۰ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت بیست و هشتم 🔸امید محمدرضا به انگلیسی ها برای رسیدن به سلطنت۲: فردوست: با مستر تران تماس گرفتم و او گفت راس ساعت ۸ به قلهک بیا. وقتی رفتم به فارسی روان صحبت می کرد، خودم را معرفی کردم و به او گفتم که ولیعهد من را فرستاده تا از شما بپرسم وضع او چگونه خواهد شد؟ ترات مقداری صحبت کرد و گفت که محمدرضا طرفدار شدید آلمان هاست و ما از درون کاخ اطلاعات دقیق داریک که او اخبار آلمان ها را پیروی می کند. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۱۰۱ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت بیست و نهم 🔸 اوج ذلت محمدرضاپهلوی در برابرانگلستان: من به سعدآباد برگشتم و جریان دیدار با ترات را به محمدرضا گفتم. او شدیدا برخورد کرد و گفت او از کجا می داند من به راديو گوش می دهم یا نقشه دارم و حرکت آلمان‌ها را دنبال می کنم. گفتم خب، اگر اینها را نداند فایده شان چیست؟ محمدرضا گفت حتما کار این پیشخدمت هاست. گفت فردا اول وقت با ترات تماس بگیر و بگو که نقشه ها. ا از بین می برم و راديو هم گوش نمیکنم. مگر رادیویی که خود انگلستان اجازه بدهد آنها را بشنوم. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۱۰۱ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت سی 🔸اوج ذلت محمدرضاپهلوی در برابرانگلستان ۲: شب بعد به همان ترتیب ترات را در همان محل دیدم. به ترات گفتن که محمدرضا گفته که نقشه ها را پاره می کنم و راديوی بیگانه هم گوش نمی دهم مگر آن رادیوهایی که با اجازه شما باشد. تراب گفت خب ببینیم که آیا او در این بیانش صداقت داره یا نه؟ 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۱۰۲ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت سی و یکم 🔸اوج ذلت محمدرضاپهلوی در برابرانگلستان ۳: همین شب من جریان ملاقات دوم را به محمدرضا گفتم. او بلافاصله رادیو را کنار گذاشت و دستور داد که نقشه و ریسمان و سنجاق را جمع آوری کنم و گفت که دیگر در اتاق از این چیزها نباشد. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۱۰۲ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت سی و دوم 🔸وقتی کشورهای دیگر برای نوع حکومت ما نقشه می کشیدند: مستر ترات به من گفت که روس ها مخالف حکومت سلطنت هستند و می خواهند جمهوری باشد. آمریکایی ها برایشان فرقی نداشت، اما ما انگلیسی ها عاشق سلطنت بوده ایم، حال باید ببینیم برای شما چه می شود. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۱۰۲ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت سی و سوم 🔸وقتی کشورهای دیگر برای نوع حکومت ما نقشه می کشیدند: مستر ترات به من گفت که روس ها مخالف حکومت سلطنت هستند و می خواهند جمهوری باشد. آمریکایی ها برایشان فرقی نداشت، اما ما انگلیسی ها عاشق سلطنت بوده ایم، حال باید ببینیم برای شما چه می شود. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۱۰۲ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت سی و چهارم 🔸وقتی انگلیس اجازه پادشاهی محمدرضا را داد: بالاخره ۲۴ شهریور بود که ترات به من گفت با عجله همین امشب ترتیب کار را بده و هرچه زودتر محمدرضا به مجلس برود و سوگند بخورد و تاخیری در کار نباشد. کن به محمدرضا اطلاع دادم، او هم مقامات مربوطه را احضار کرد. توسط فروغی استعفانامه رضاخان نوشته شد و مقدمات رفتن رضاخان و انتصاب محمدرضا به سلطنت تدارک دیده شد. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۱۰۴ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت سی و پنجم 🔸وقتی کشورهای دیگر برای نوع حکومت ما نقشه می کشیدند: رضاخان و ولیعهد و فروغی از کاخ بیروت آمدند. رضاخان سوار ماشین شد و موقعی که می خواست سوار بشود من را دید و گفت حسین از تو خداحافظی می کنم. من هم به او احترام نظامی گذاشتم. او به سرعت سوار شد و تنها با راننده اش رفت. خانواده اش قبلا به اصفهان فرار کرده بودند و رضاخان هم عجله زیادی داشت که سریع تر تهران را ترک کند تا به دست سربازان روسی که هرلحظه ممکن بود از کرج به تهران برسند نیفتد. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۱۰۸ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت سی و ششم 🔸رضاخان در حال فرار اموال دزدی خود را به وارثان می بخشد: رضاخان شب به اصفهان رسید و در خانه آقای کازرونی اقامت کرد. آن سب ابراهیم قوام به رضاخان می گوید که شما ایران را ترک می کنید تکلیف مایملکتان چه نی شود؟ رضاخان با قوام الملک شیرازی صحبت می کند و می گوید که بنویسید. محضرداری را خبر می کنند و رضاخان دیکته نی کند که آنچه دارم، اعم از منقول و غیر منقول را به ولیعهد(محمدرضا) واگذار می کنم. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۱۱۱ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت سی و هفتم 🔸دزدیهای رضاخان از مردم: رضاخان در طول سلطنتش تمام املاک مرغوب شمال را به زور سرنیزه به نام خود کرد. پس از سقوط او تا مدتها روزنامه ها و مجلات کشور پر بود از نمونه هایی از غصب انواع مردم توسط رضاخان. البته گاهی پول مختصری هم به عنوان بهای آنها می داد. املاک را به منطقه های مختلف تقسیم کرد و در هر منطقه یک افسر گماردتا محافظت بکنند‌. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۱۱۱ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت سی و هشتم 🔸اموال مردم را که دزدیده بودند بین خود تقسیم می کردند: در سال ۱۳۱۹(یک سال قبل از رفتن رضاخان) صورتحساب عایدی خالص سالیانه املاک پهلوی ۶۲ میلیون تومان بود، که همه اینها را به محمدرضا منتقل کرد و سایر اولاد او بی نصیب ماندند. بعدها آنها به رضاخان گله کردند و او نیز به محمدرضا نوشت که کاخ های فرزندان را به آنها انتقال بدهد و علاوه بر آن به هر کدام یک میلیون تومان بپردازد، که سریعا انجام شد. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۱۱۱ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸
خاطرات فردوست 🔻قسمت سی و نهم(پایان) 🔸وقتی BBC هم اعتراف به زمین خواری رضاخان می کند: در روزهای اشغال ایران توسط منتفقین، که انگلیسی ها رضا را به عنوان يک مهره بی ارزش و مدفون می دانستند‌. رادیویBBC سه روز متوالی درباره املاک رضاخان سخن گفت و می گفت که بزرگترین خدمتی که رضاخان به مملکتش کرده غصب کلیه اموال مردم شمال است. 📚ظهور و سقوط پهلوی، ج ۱، ص ۱۱۲ ↓ 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺❄️🌸❄️🌺❄️🌸