زمستان بود و دم غروب کنار جاده یک زن و یک مرد با یک بچه ایستاده بودن وسط راه،
من و علی هم از منطقہ بر میگشتیم، تا دیدشون زد رو ترمز
رفت طرفشون، پرسید: ڪجا میرین؟
مرد گفت: ڪرمانشاه،
علی گفت: رانندگی بلدی؟
گفت: بله بلدم،
علی رو کرد به من گفت: سعید بریم عقب، مرد با زن و بچهاش رفتن جلو و ما هم عقب تویوتا، عقب خیلی سرد بود، گفتم: آخه این آدم رو میشناسی که این جوری بهش اعتماد ڪردی؟
اون هم مثل من میلرزید، لبخندی زد و گفت: آره! اینا همون کوخ نشینایی هستن ڪه امام فرمود به تمام کاخنشینها شرف دارن، تمام سختیهای ما توی جبهه به خاطر ایناست.
#شهید_علی_چیتسازیان
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#شهیدانه
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید↓
🌺🍂🌸🍂🌺🍂🌸
🇮🇷 @saghebin 🇮🇷
🌺🍂🌸🍂🌺🍂🌸