فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نمایی از پرتابه بازوکا در سریال گاندو و شباهتش به یکی گمانیزنیها در ترور شهید هنیه
@saghebin
الان برخی مردم سوالاتی دارند که ما تبیین گران میتوانیم با حضور بموقع، گره های ذهنی مردم را باز کنیم ؟
سوالات مردم اینهاست:
۱_ جناب آقای هنیئه در تهران چه میکرد؟
۲_ چرا در تهران او را به شهادت رساندند؟
۳_ چطور به شهادت رسیدند؟
۴_ چرا در قطر پیکرشان به خاک سپرده میشود؟
۵_ پاسخ سخت چگونه خواهد بود؟
۶_ چرا شهید هنیئه در فلسطین نبودند؟
و...
هر کدام از سوالات ساده بستر مناسبی برای گفتگو ست تا تبیین انجام شود.
@SAGHEBIN
هر کدام از سوالات ساده بستر مناسبی برای گفتگو ست تا تبیین انجام شود.
لازم است مردم بدانند 🛑🛑🛑
۱_ مردم باید بدانند که ما در جنگ هستیم، یک جنگ تمام عیار که هرچند ایران مستقیم در آن حضور ندارد، اما دشمن خونریز مقابل ایران یعنی آمریکا و اسرائیل ، ایران را دشمن خود میدانند و دشمنی را هم ابتدا آنان شروع کردند، آنها ابتدا کودتا کردند، آنها ابتدا ترور کردند، آنها خون زنان و کودکان غزه را ریختند، آنها دانشمندان مارا ترور کردند، آنها سردار ما را شهید کردند و در طول تاریخ آنها شروع کننده جنگ و دشمنی بوده اند .مردم باید بدانند که دشمنی دشمن تغییر پذیر نیست ، ساکت باشی میزند. شجاع و محکم باشی عقب می نشیند .
۲_ آقای هنیئه ، با پاسپورت دیپلماتیک برای تبریک ریاست جمهوری آقای پزشکیان وارد ایران شدندمانند نمایندگان ۸۶ کشور دیگر که وارد ایران شدند، مهمان ما بودند، رژیم صهیونیستی در خاک ایران، آقای هنیئه را شهید نمودند این چند وجه دارد ۱_تعرض به خاک ایران ۲_ تعرض به مهمان ما ۳_ شهادت رهبر مردم فلسطین ولذا سه پاسخ درخور خواهد داشت . که خونخواهی خواهیم کرد.
3_ مردم باید بدانند که این اقدامات اسراییل، نشان از عجز و ناتوانی اسرائیل است، اسرائیل امروز به آخر خط رسیده برای حفظ بقای خود از رادیکال ترین و تندترین راهها برای بقای خود بهره میگیرد، جانور در حال غرق شدن که به هرچیزی دست می آویزد تا مدت زنده ماندنش را طولانی کند اما نمیتواند. فروپاشی ساختار اسراییل در درون ، عدم حمایت مردم و نمایندگان اسراییل از نتانیاهو، خیزش جهانی آزادیخواهان در سراسر ملتها و کشورها علیه جنایات اسراییل ، شکست امنیتی نظامی دفاعی با همه ی کمکهایی که اسراییل از دولتهای همسو با خود دریافت کرده مقابل دستهای خالی مردم غزه و... نشان از شکست قطعی اسراییل دارد.
@SAGHEBIN
﷽ ان شاء الله تصمیم داریم ختم صلواتی که هر #شب_جمعه قرار داده میشود را به توفیق الهی و همت شما عزیزان تا زمان ظهور #امام_زمان (عج) که بسیار نزدیک است ادامه دهیم تا ان شاء الله بتوانیم با فرستادن این صلوات ها با نیتی که در ادامه خواهیم گفت به سهم خودمون باعث تعجیل در فرج و همچنین عاقبت به خیری خودمان شویم و بتوانیم به توفیق تبعیت و اطاعت کامل از حضرت برسیم و هر چه زودتر به توفیق حضور و بهره مندی از دوران فوق العاده بعد از ظهور نائل شویم.
هفته پیش الحمدلله به همت شما عزیزان بر اساس گزینه ای که انتخاب کردید از بین چندین کانال و گروه در تلگرام و ایتا که ختم در آن قرار داده شده بود، مجموعا حدود ۳۵۲ نفر شرکت کردند و حدود ۲۴۳ هزار صلوات فرستاده شد.
طبق بیانات بزرگان دین ، #صلوات برترین ذکر است و در رسیدن به حاجات بسیار سودمند و موثر است و این ذکر در تقرب پیدا کردن به خدا ، آمرزش گناهان، توشه آخرت و صفای باطن تاثیر بسیار زیادی دارد.
ان شاء الله همگی بتوانیم در این سُنت حسنه و پُر خیر و برکت ختم صلوات هر هفته شرکت کنیم و ان شاء الله خدا ما را از تمام ثوابها و آثار و برکات فوق العاده این صلوات ها بهرهمند فرماید و تک تک این صلوات ها را به عدد ما احاط به علمک(به تعداد بالاترین عددی که در احاطه ی علم خداست) از ما قبول فرماید. سعی کنیم صلوات ها را با آرامش و با توجه فرستیم.
برای شرکت در این ختم صلوات، روی لینک زیر کلیک کرده و گزینه ثبت را بزنید سپس تعداد صلواتی که تمایل دارید بفرستید را وارد کنید و سپس روی ثبت کلیک کنید تا ثبت شود.
https://EitaaBot.ir/counter/h4az
📍لیست مباحث صهیونیسم👇
✦ مجموعه سخنرانی های صهیونیسم ✦
● قوانین تلمود ۱
● قوانین تلمود ۲
● اسرائیل دوم
● اسطوره های صهیونیسم ۱
● اسطوره های صهیونیسم ۲
● اسطوره های صهیونیسم ۳
● اسطوره های صهیونیسم ۴
● اسطوره های صهیونیسم ۵
● اسطوره های صهیونیسم ۶
این لیست به روز رسانی میشود...
┏━━━
✅@Faraghlit_ir 📖🎙
┗━━━━━━━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷امام صادق عليه السلام:
هر كه خشم خود را نگه دارد، خداوند عيب او را بپوشاند.
📗ميزان الحكمه ج۸ ص۴۵۱
@saghebin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓آیا میشه ما هم مثل حضرت موسی علیهالسلام، صدای خدا رو بشنویم؟
@saghebin
♦️لغو ۱۸ پرواز به فرودگاه بنگوریون در روز پنجشنبه
روزنامه نیویورکتایمز گزارش داده روز پنجشنبه ۱۸ پرواز به فرودگاه بینالمللی بنگوریون در تلآویو لغو شده است.
♦️سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا: باید حرف ایران دربارۀ انتقام از اسرائیل را جدی بگیریم
ایران تا همین حالا ثابت کرده که توانایی و اراده برای حمله به اسرائیل را دارد.
♦️دلار خریدار ندارد
در پی شهادت اسماعیل هنیه در تهران، بازار ارز نوسانات اندکی رو تجربه کرد؛ با این حال گزارش میدانی ایسنا از بازار غیر رسمی ارز، حاکی از آن است بازار ارز نسبت به روزهای گذشته کم تقاضاتر است و دلالها نیز فروشنده هستند
@saghebin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تصاویری از شلیک دهها موشک از لبنان به شمال فلسطین اشغالی
🔹طبق گفتههای دبیرکل حزبالله لبنان، عملیات امشب مقاومت در چارچوب جبهه حمایت از غزه و پاسخ به حمله رژیم صهیونیستی به شهروندان لبنانی در روستای شمع در جنوب لبنان میباشد و ارتباطی به انتقام ترور شهید شکر و شهید هنیه ندارد.
@saghebin
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت هفتاد و نهم سارا قبول کرد اما گفت:« به جای این
🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️
❤️
#داستان_شهدا
#خداحافظ_سالار
قسمت هشتاد
هیچ انتظار شنیدن چنین مسأله ای را نداشتم چه نسبتی میان حسین و سپاه و آفریقا میتوانست باشد؟! نمیدانستم اما توان پرسیدن هم نداشتم. مات و مبهوت و البته پر از کلافگی بودم که حسین حالم را به خوبی درک کرد و بی آنکه بپرسم، توضیح داد:« حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه شده، یکی از مأموریتهای این نیرو توی آفریقاس، رئیس جمهور یکی از کشورهای آفریقایی از ایران کمک خواسته تا چیزی مثل بسیج برای مقابله با نفوذ گسترده اسرائیلیها تو کشورش درست بشه. قراره که من این کار مستشاری رو
انجام بدم.»
سعی کردم خودم را کنترل کنم و طوری که کلافگی و سردرگمیام معلوم نشود، گفتم:« خدا پشت و پناهت.» و دیگر هیچ نگفتم که من و این چهار تا بچه را به کی میسپاری. نپرسیدم که تا کی آنجا هستی و کی بر میگردی.
يقين قلبی داشتم که خدا، قدرت باز کردن گره های خیلی بزرگ را در دست حسین قرار داده است و لذا سکوت کردم، تا با خیال آسوده و فارغ از دغدغه های زندگی، وظیفه اش را به خوبی انجام بدهد.
یکی دو روز قبل از رفتنش، یک بنده خدایی برایم تعریف کرد که اقارحیم - فرمانده کل سپاه - خودش مراسم تودیع حسین را انجام داده و گفته:« از روزهای اول انقلاب و آغاز بحران در کردستان، هرجایی که لازم بوده آقای همدانی میونداری کرده و حاضر بوده. حالا هم جایی میره که به یه مرد، یه مدیر په میوندار مثل او
نیازه.»
حسین رفت، بعد از ده روز که خبری از او نداشتیم زنگ زد و گفت: «اومدم کشور کنگو و معلوم نیس کی برگردم.»
بیشتر از این چیزی نگفت و من هم میدانستم اگر چیزی بپرسم، تلفنی جوابی نمیدهد. بچه ها هم که از اوضاع و احوال پدرشان پرسیدند، همین نقل را برای بچه ها گفتم که:« پدرتون رفته آفریقا برای کار مستشاری و معلوم نیست کی برگرده، فقط براش دعا کنید.»
بچه ها هر چه کوچک تر بودند، دلتنگیشان برای بابا بیشتر بود. سارا خیلی بهانه میگرفت زهرا از زمان آمدن بابا میپرسید. مهدی کنجکاو بود که بداند با با آنجا چه میکند و وهب اصرار میکرد که اگر شما هم نیایید. من میروم پیش بابا. وهب در تماس بعدی همین را به پدرش گفت اما حسین مشکل زبان را بهانه کرد و گفت:« وهب جان! تو باید درست رو بخونی و اینجا نمیتونی این کار رو بکنی.» اما وهب اصرار میکرد که یاد میگیرم.
باید بپرسم
ماه ها از پی هم میگذشت و ما به تلفنهای حسین و شنیدن صدای او از آن سوی مرزها، دل خوش کرده بودیم. پس از چند ماه یک دفعه برای مدتی تماسهای منظم، ۱۵ روز یک بار او قطع شد. دستم به هیچ جا بند نبود. نمیدانستم از کی که برای حسین چه اتفاقی افتاده. تا اینکه بالاخره بعد از مدتی به ایران برگشت.گفت:« پشه مالاریا، لگدم زد و افتادم و رفتم تا مرز مردن، اما توسل به خانم فاطمه زهرا، زنده ام کرد.» دیدن او پس از ماهها همه را هیجان زده کرد. بچه ها قیافه اش را فراموش کرده بودند پرسیدم:« اگه پشه نیشت نمیزد حالا حالاها اونجا بودی، نه؟» گفت:« پروانه اگه بدونی، چقدر این مردم سیاه، دل روشن دارن! و چقدر مظلومن! اول که رفتم، از رئیس جمهورشون آقای کابیلا پرسیدم:« شما از ما چی میخواید؟» گفت:« یه چیزی مثل بسیج خودتون، که مردم رو بیاره پای کار و مثل حزب الله لبنان، دست بذاره روی حلقوم اسرائیلی ها که دارن موذیانه اینجا، گسترش پیدا میکنن.»
پرسیدم:« خب، موفق شدی؟»
جواب داد:« اونا مشکلاتشون به اندازه ی ثروت خدادادی و منابع غنی جنگلی و کشاورزیشون خیلی زیاده. من قبل از هر چیزی بحثهای حفاظتی رو برای رئیس جمهور کنگو، جا انداختم. ایشون متأسفانه بیش از حد به آدمهای دوروبرش اعتماد داره، نگرانم مبادا از همین جا ضربه بخوره، با این حال کارهای خوبی توی این مدت انجام شد. تا اینکه نیش پشه منو تا محضر حضرت عزرائیل برد. اما عمرم به دنیا بود و خانم فاطمه زهرا، کمکم کرد.»
و رو کرد به دخترم زهرا گفت:« وقتی گره های بزرگ به کارتون افتاد، از خانم فاطمه زهرا کمک بخواید. گره های کوچیک رو هم، از شهدا بخواید براتون باز کنن.» و توضیح داد:« مالاریا که نیشم زد، مدتی توی بیمارستان بستری بودم. اونجا مشکلات استفاده از سرنگ برای چند تا مریض خیلی متداوله و از طرفی، مریضی ایدز هم خیلی زیاده و من همش نگران بودم که مبادا یکی از این سرنگها، منو آلوده کنه. به دور و بری ها میگفتم که مواظب سرنگها باشن اما خیلی میترسیدم. فشارم مرتب میافتاد روزی پنج تا سرم میزدم اما چشمام سیاهی میرفت چیزی مثل حالت کما داشتم بین هوش و بی هوشی و مرگ. یک بار فکر کردم که روح از تنم داره خارج میشه. شهادتینم رو گفتم. اما دلم نمیخواست اونجا بمیرم. نگران سرنگها بودم.لحظه جون دادن، توسل به خانم فاطمه زهرا پیدا کردم چند دقیقه بعد، از این رو به اون رو شدم. دو، سه ساعت بعد دیگه. هیچ وقت فشارم نیفتاد.
❤️
🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت هشتاد هیچ انتظار شنیدن چنین مسأله ای را نداشت
🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️
❤️
#داستان_شهدا
#خداحافظ_سالار
قسمت هشتاد و یکم
دکترها درمانده بودن که چه اتفاقی افتاده و من زبان گفتن نداشتم. همون جا نذر کردم که تا زنده ام هر سال ایام فاطمیه، نذر روضه حضرت زهرا داشته باشم.»
به شکرانه سلامتی حسین، منتظر ایام فاطمیه نشدم و سنگ بنای روضه حضرت زهرا را از همان وقت گرفتم. هنوز یک ماه از آمدن حسین به ایران نگذشته بود، که سر ظهر، اخبار سراسری تلویزیون خبری را گفت که اشک را توی چشمان حسین نشاند. خبر این بود:« کابیلا، رئیس جمهوری کشور آفریقایی کنگو توسط یکی از نزدیکانش کشته شد.» وهب وقتی گریه بابا را دید، متعجب شد و پرسید:« بابا برای یه آدم کمونیست اینجوری ناراحت شدی؟!»
حسين
گفت:« کابیلا و کنگو، ظرفیت خوبی برای انقلاب اسلامی بودن. از همان کسی که خیلی بهش اعتماد داشت، ضربه خورد. حالا ببین بعداً چه اتفاقی تو کنگو می افته.»
چند روز بعد، حسین حرف ناتمامش را برای وهب و ما کامل کرد و گفت:« کابیلا رو کشتن و پسرش ژوزف رو جاش گذاشتن و ژوزف هم رفت آمریکا و کنگو پایگاه اسرائیلی ها شد. من برای اینکه این اتفاق نیفته، خیلی خون دل خوردم.»
جسم حسین میان ما بود اما گویی روحش را میان محرومین سیاه آفریقا جا گذاشته است.
فرمانده کل سپاه، یکی دو کار به او پیشنهاد داد، یکی از آنها فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله بود. فرمانده سپاه با شناختی که از روحیه حسین داشت، این پیشنهاد را داده بود. اما برای حسین مهم بود که به جای چه کسی منصوب میشود و فرمانده قبلی پس از تحویل کار به کجا می رود. آیا شأن و جایگاه او حفظ میشود یا نه؟ اتفاقاً فرمانده قبلی او همرزم سابق و دیرینش، حاج احمد سوداگر بود. حسین او را نابغهٔ ناشناخته و بنیانگذار اطلاعات در جنگ میدانست. تصویری که حسین از احمد سوداگر در ذهنم ترسیم کرده بود، سیمای یک جوان پرکار، متواضع، با اخلاص، باهوش و خستگی ناپذیر بود. که یک پایش را در آغاز جنگ در جبهه جا گذاشته بود و پای مصنوعی داشت. حسین اینگونه از استقامت و بزرگی او یاد میکرد:« اواخر جنگ، من و احمد سوداگر معاونین فرمانده قرارگاه قدس بودیم. من معاون عملیات بودم و او معاون اطلاعات _ عملیات، وقتی از شناسایی ارتفاعات سربه فلک کشیده کردستان عراق برگشتیم، احمد پای مصنوعی اش را درآورد. به حجم یه کاسه داخل پای مصنوعی اش خون جمع شده بود. استخوان پای بریده توی گوشت نشسته بود. اما خم به ابرو نمی آورد. پای مصنوعی رو از خون خالی کرد و پوشید. این یه گوشه از گمنامی حاج احمد توی جنگ بود، بعد از جنگ هم ناشناخته موند و من نمیخوام برم جای این مرد
شده
بزرگ.»
گفتم:« شما میری، جای اون ایشونم میره جای یکی دیگه.»
- احمد میخواد بره دنبال کار بیرون از سپاه، اصرار داره که برم جاش اما نمی خوام
برم.
حسین بلاتکلیف مانده بود. میرفت و پای درد دلهای احمد سوداگر می نشست و سر دو راهی تصمیم گیری قرار گرفته بود. تا یک اتفاق که نه، یک خواب، تردیدش را به یقین، تبدیل کرد. توی خواب با خودش حرف میزد، حتی گریه میکرد با صدای او من هم از خواب پریدم، بالشش خیس آب بود. چراغ را روشن کردم و یک لیوان آب و بیدمشک بهش دادم. هنوز گرم خواب بود و باور نمیکرد که بیدار شده، مثل کسی که از دنیای دیگری آمده ،باشد غریبه وار، دور و بر را نگاه می کرد.»
پرسیدم:« حسین جان، چی شده، چی توی خواب دیدی؟»
گفت:« خیلی سخت بود.»
پرسیدم:« مگه کجا بودی؟»
با صدایی که هنوز صاف و روان نبود گفت:« پل صراط.»
و بریده بریده خوابش را گفت:« روز قیامت شده بود. باید از پلی باریک عبور میکردم. من این طرف پل صراط بودم. اون طرف پل غبارآلود بود و خوب دیده نمیشد جرئت رفتن نداشتم. پاهام به زمین چسبیده بود. به خدا التماس کردم. تمام اعمالم یک آن جلوی چشمم آمد. گریه ام گرفت. که یه دفعه از اون طرف، غبارها کم شدن و چند نفر اومدن لب پل. غبارها که کنار رفتن، دوستان شهیدم رو دیدم؛ احمد متوسلیان، محمود شهبازی و ابراهیم همت. جلوتر از بقیه بودند و اشاره میکردند که نترس بیا. راه افتادم به طرف احمد، محمود و همت. وقتی رسیدم با هم برای سیدالشهدا عزاداری کردیم و سینه زدیم که بیدار شدم.»
خواب حسین، کار خودش را کرد. به فرمانده کل سپاه - آقارحیم- پیغام داد که مسئوليت لشكر ۲۷ محمد رسول الله را میپذیرم.
حسین این خواب را دلیل و حجتی بر خودش میدانست که باید زندگی اش را به شهدا گره بزند تا عاقبت بخیر شود قبل از شروع کار در لشکر، به همدان رفت و ساختمانی را برای ستاد کنگرۀ سرداران و فرماندهان ۸۰۰۰ هزار شهید استان همدان، تهیه کرد برای خودش هم یک قبر در نزدیک ترین جا به شهدا خرید. وقتی از همدان برگشت، خیلی سرحال بود. گفت:« یه خونه به قد خودم توی باغ بهشت خریدم که باید با شهدا چراغونیش کنم.»
❤️
🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️
jehad tabiin 31 selebriti.mp3
4.16M
🟢برنامه جهاد تبیین
🔸قسمت۴
با حضور #دکتر_علی_تقوی
🔺پاسخ به #شبهه👇🏻
بنظر من شما اول برید سلبریتی ها و مسئولین رو درست کنین، مردم خودشون درست میشن😏🤦🏻♂
#محرم
#امام_حسین
#امر_به_معروف_نهی_از_منکر
@SAGHEBIN
✅ بالاترین مومنان، مومنان زمان غیبتند، که غیبت امامشان با حضور امامشان فرقی ندارد. روحشان به ارتباط خصوصی با امام و انتظار برای فرج امام رسیده است.
@saghebin
🔴 اگر اخبارت را از ماهواره و شبکه های معاند مثل اینترنشنال و منوتو و بی بی سی میگیری از خودت بترس مبادا به مرور زمان سماعون للکذب شوی
🔹سماعون للکذب بر اساس قرآن، شخصی است که به جهت کثرت شنیدن دروغ، قلبش عادت به شنیدن دروغ پیدا می کند و شنیدن روایت دروغ را دوست دارد و از شنیدن حرف راست متنفر می شود.
🔹تعجب نکنید اگر شنیدید یک عده زمان امیرالمومنین(ع) میگفتند حضرت نماز نمیخواند و خیلی ها باور می کردند به حدی که وقتی حضرت در مسجد شهید شد، با تعجب می پرسیدند علی در مسجد چکار می کرد، علی و مسجد!
🔹این افراد اگر کربلا بودند در بریدن سر امام حسین ع تردید نمی کردند چون او را خروج کننده، حساب می کردند.
🔹پس اگر اخبارت را از شبکه های معاند میگیری به خودت رحم کن و قبل از اینکه قلبت معکوس شود، به دادِ خودت و خانواده ات برس.
🔹طبق آیه ۱۴۰ سوره نساء، دیدن کانالها و رسانه های دشمن گناه کبیره است و باعث میشه با همون کفار و منافقین در جهنم محشور بشی. تا دیر نشده توبه کنه و دست از این کار بردار.
@saghebin
همه با هم برای سلامتی و پیروزی رزمندگان اسلام و نابودی سپاه کفر و استکبار، دعا کنیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا
ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﺁﺷﻜﺎﺭﻱ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ(۱)
لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا
ﺗﺎ ﺧﺪﺍ [ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﺁﺷﻜﺎﺭ ] ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻣﻮﺍﻧﻊ ﻭ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺩﻋﻮﺗﺖ ﺑﻪ ﺍﺳﻠﺎم ] ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﭘﻴﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ ، ﻭ ﻧﻌﻤﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻛﺎﻣﻞ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻲ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﺍﺕ ﻧﻤﺎﻳﺪ ;(٢)
وَيَنصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا
ﻭ ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺼﺮﺗﻲ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﻭ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻳﺎﺭﻱ ﺩﻫﺪ .(٣)
هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا
ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ ، ﺗﺎ ﺍﻳﻤﺎﻧﻲ ﺑﺮ ﺍﻳﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻴﻔﺰﺍﻳﺪ . ﻭ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻥ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﻣﺎﻟﻜﻴّﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﺧﺪﺍﺳﺖ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺍﻧﺎ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ .(٤)
لِّيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَيُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَكَانَ ذَٰلِكَ عِندَ اللَّهِ فَوْزًا عَظِيمًا
ﺗﺎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺆﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮِ [ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥِ ]ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ ، ﻭ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺤﻮ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺍﻳﻦ [ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﻧﻴﻚ ] ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﻛﺎﻣﻴﺎﺑﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ .(٥)
وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا
ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﻨﺎﻓﻖ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺸﺮﻙ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﻤﺎﻥ ﺑﺪ ﻣﻰ ﺑﺮﻧﺪ ﻋﺬﺍﺏ ﻛﻨﺪ ; ﭘﻴﺸﺎﻣﺪ ﺑﺪ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﺎﺩ . ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﺸﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ، ﻭ ﻟﻌﻨﺘﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻭﺯﺥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﮔﺎﻫﻲ ﺍﺳﺖ .(٦)
وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا
ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻥ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﻣﺎﻟﻜﻴّﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﺧﺪﺍﺳﺖ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ .(٧)
https://eitaa.com/saghebin
28.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گروه جهادی شهدای رسانه برگزار میکند:🥳
🔻مسابقه بزرگ استفتائات امر به معروف
با جوایز نفیس و ارزنده:
۳ کمک هزینه سفر به کربلای معلی
۵ کمک هزینه سفر به مشهد مقدس
۲۰ سهمیه شرکت در اردوی یکروزه آموزشی
۳۰ عدد کارت هدیه بانکی
۴۰ نگین انگشتری متبرک حرم امیرالمؤمنین
۵۰ قاب فرش متبرک حرم امام رضا(ع)
مهلت ثبت نام: ۱۲ مرداد ماه ۱۴۰۳
زمان آزمون تستی آنلاین: ۱۸ مرداد ماه
قرعه کشی و اهدای جوایز: ۲۰ مرداد ماه
https://survey.porsline.ir/s/S0aAx2we
برای ثبتنام در مسابقه، همین حالا وارد بشید👆
@SAGHEBIN
♦️مستقیم تا تل آویو
🔸پهپاد های رزمی نیرو های مسلح ایران که میتوانند تمامی نقاط در اراضی اشغالی را هدف قرار دهند.
@saghebin
♦️هشدار فرمانده کل ارتش به آمریکایی ها
امیر موسوی: اگر اینبار آمریکا در عملیات ایران دخالت کند تمام پایگاه های امریکا را در منطقه هدف قرار خواهیم داد.
♦️ایران رسماً سازمان ملل را از قصد خود برای انجام یک اقدام تلافی جویانه دفاع از خود علیه اسرائیل مطابق با ماده 51 منشور سازمان ملل مطلع کرده است.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد در تماسی تلفنی با سرپرست امور خارجه ایران تأیید کرد که ایران «حق ذاتی دفاع از خود» در برابر نقض امنیت ملی و تمامیت ارضی خود را دارد.
♦️ایران درخواست تمام میانجیها مبنی بر عدم پاسخگویی به اسرائیل را رد کرده است
♦️ترکیه اینستاگرام را مسدود کرد
وزارت ارتباطات ترکیه پس از حذف میلیونها پست مرتبط با #اسماعیل_هنیه، اپلیکیشن اینستاگرام را مسدود کرد.
#شهید_اسماعیل_هنیه
#خونخواهی_هنیه_عزیز
@saghebin
🚨 هموطنان عزیز
در برهه حساس کنونی از شما خواهشمند است از گرفتن عکس یا ویدئو از تجهیزات نظامی در خیابان ها و سراسر کشور و انتشار پست های مربوط به تصاویر تجهیزات نظامی، خودداری کنید.
https://eitaa.com/saghebin
هرچه فریاد دارید بر سر یهود صهیونیسم بکشید (۲)
جالب است بدانید یهود صهیونیسم با تمام قدرت با رسانه هایش به حضرت عیسی (ع) و حضرت مریم (س) بدترین اهانت ها را می کند ولی هیچ گاه این عمل او مورد اعتراض بزرگان مسیحیت قرار نمیگیرد به راستی علت آن چیست ؟
در پاسخ باید گفت برادران و خواهران عزیز مسیحی ما باید بدانند در صدها سال گذشته بعضی از یهودیان به ظاهر قصد مسیحی شدن کردند (در حالی که در باطن مومن به یهود بودند ) و از این طریق به کلیساها راه پیدا کردند و به بالاترین مقامات کلیسا دست پیدا کرده و سپس با مماشات با یهودیان و موضع گیری هایی که جایگاه یهودیان را در جوامع محکم تر می کرد به حمایت باطنی از یهود پرداختند و این عمل آن ها باعث شد که انحراف بزرگی در مسیحیت ایجاد شد و باعث شد که امروز یهودیان به بزرگان مسیحیت توهین می کنند و آن ها (مسیحیان) در جواب این توهین می گویند : یهودیان برگزیده خدا هستند و مخالفت با آن ها (یهودیان) مخالفت با خدا است .
#نشر_حداکثری
https://eitaa.com/saghebin
jehad tabiin 33 harim.mp3
3.92M
🟢برنامه جهاد تبیین
🔸قسمت۵
با حضور #دکتر_علی_تقوی
🔺پاسخ به #شبهه👇🏻
به نظر من لباس هرکسی جزو حریم شخصیشه😠 چرا در امور شخصیه افراد دخالت میکنید⁉️😒🙎🏻♂
#محرم
#امام_حسین
#امر_به_معروف_نهی_از_منکر
@SAGHEBIN
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت هشتاد و یکم دکترها درمانده بودن که چه اتفاقی
🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️
❤️
#داستان_شهدا
#خداحافظ_سالار
قسمت هشتاد و دوم
از ماجرای خرید قبر، خبر داشتم و به شوخی گفتم:« تا حالا که میگفتی، پروانه فامیلی تو چراغ نوروزیه، و چراغ خونه منو تو روشن کردی.»
جدی و قرص گفت:« حالا هم میگم. همیشه دلم به حمایت تو خوش بوده. الآنم اگه ازم راضی نباشی، خدا ازم راضی نمیشه.»
گفتم:« بازم شروع کردی حسین، حالا که نه جنگی هست و نه تیر و ترکشی، داری از این حرفا میزنی.»
لحنش نرم شد:« موندن و رفتن دست خداست. من از چراغ و روشنایی گفتم، که اگه خدا تو زندگی کسی روشن کنه، راه رو گم نمیکنه.»
و ادامه داد:« حالا که نوروز داره میرسه شما باید مثل همیشه، چراغ خونه باشی. مامان هم که قراره بیاد تهران.»
چند روز بعد عمه میهمان ما شد. از حسین چیزی خواست که خواسته و آرزوی یک عمر من بود. عمه گفت:« ننه جان تو که از بچگی با نبود آقات، برای من پدری کردی، حالا بیا و یه بزرگی کن و منو ببر کربلا، من آفتاب لب بومم و میترسم حسرت به دل برم زیرخاک.»
حالا حسین به فکر افتاد، اصلاً مانده بود چه جوابی بدهد. عمه نمی دانست که سکوت او برای چیست و حسین نمیخواست که به او بگوید که باوجود صدام، اعتقادی به زیارت کربلا ندارد. اما به خاطر دل عمه ساکت مانده بود. عمه که سكوت طولانی حسین را دید، با التماس گفت:« اگه مشکل پول سفره، چند تا
النگو دارم میفروشم.»
حسین به غیرتش برخورد. اگرچه خودش هم چیزی جز یک پیکان قدیمی نداشت. به دلداری عمه، دستش را بوسید. با خوشرویی گفت:« وقتش که شد میذارمت روی سرم و میبرمت حرم.»
عمه با سؤالی که رنگ التماس داشت پرسید:« بگو وقتش کیه؟»
حسین گفت:« حالا ساکت رو بذار توی خونه، ما سال رو کنار دختر برادرت تحویل کن. تا من برم دنبال کار سفر.»
عمه آرام شد اما حسین باز هم در تردید بود. بهش گفتم:« حکومت صدام چه ربطی به زیارت عمه و ما داره، مگه یه عمر برای این زیارت له له نمیزدی و اشک
نمی ریختی؟!»
ابروهایش را درهم کشید:« با بودن صدام نه.»
فردا سراغ یک عالم روحانی رفت که خیلی قبولش داشت. روحانی گفته بود که:« به خاطر مادرت حتی با بودن صدام، به کربلا برو.»
بلافاصله پیکان را برای هزینه سفر فروخت. قرار شد من و او و عمه و پدرم قبل از رسیدن نوروز با هم راهی کربلا شویم.
تاریخ سفر مشخص شد و ساکمان را بستیم. باور نمیکردیم که تا چند روز دیگر چشمانمان به گنبد و گلدسته های حرمین نجف و کربلا، سامرا و کاظمین، روشن شود. هیجان رفتن به مراتب بیشتر از سفر قبلی ام به حج تتمع بود. به خصوص اینکه برخلاف آن سفر غریبانه، حسین کنارم بود.
یک روز مانده به سفر، حسین حرفی را زد که کاخ آرزوهایم فرو ریخت. گفت:« شما بريد من باید برای کاری بمونم.»
نگفت که کارش چیست و قرار هست که رهبر انقلاب اسلامی برای عید نوروز به دوکوهه و شلمچه برود و او در مقام میزبانی باید خدمت حضرت آقا باشد. من بی خبر از این موضوع، دادو قالم بلند شد که:« این مأموریت تو چیه که اهمیتش بیشتر از زیارت کربلاست؟! مگه فقط شما هستی؟ بگن یکی دیگه بره این کار رو انجام بده. حالا که زمان جنگ نیست که میگفتی، اگه وقت عملیات جبهه رو رها کنی و بیای حج، خون شهدا می آد گردنت. حالا که وضعیت آرومه، دیگه بهانه ت چیه؟! اصلا جواب عمه رو چی میخوای بدی؟! اون همه اشک و آرزو برای دیدن کربلا چی میشه؟!»
من یک ریز میگفتم گاهی، هق هق گریه، طوفان شکوائیه ام را می برید. حسین فقط نگاهم میکرد و سکوت معنادارش، لَجَم را در آورد و برای اینکه به حرف
بیارمش گفتم:« اصلاً ما هم نمیریم، خودت جواب عمه رو بده.»
یک لبخند حواله ام کرد و آرام گفت:« شما برید. قبل از اینکه به کربلا برسید،
خودمو میرسونم.»
باز نگاهم کرد و نگاه نجیبش، شرم را مثل باران به جانم ریخت و دیگر حرفی
نزدم.
ساکمان را دوباره مرتب کردیم و حسین به عمه همان را گفت که به من قول داده بود:« شما برید منم خودمو میرسونم. عمه مثل من یکی به دو نکرد و حسین را به خاطر رسیدن به آرزویش دعا کرد.
سوار اتوبوس شدیم به طرف مرز قصرشیرین حرکت کردیم. همه جا حسین را کنار خودم میدیدم. اصلاً صدایش را میشنیدم. حسین جنگ را از جبهه های غرب و از مسیری که ما از آن میگذشتیم، آغاز کرده بود. برای من پایان جنگ و به دام افتادن منافقین در تنگه چارزبر، در حد شنیدههایی جسته گریخته از حسین بود که حالا راهنمای کاروان آن را با نشان دادن محل درگیری، کامل میکرد. به سرپلذهاب رسیدیم و از کنار تابلویی که در ورودی شهر نوشته بود، عبور کردیم. روی تابلو نوشته بود:« به شهر مظلومان فاتح، خوش آمدید.» کمی جلوتر از سرپل ذهاب، راهنما ارتفاع قراویز را در سمت راست جاده نشان داد. تصویر حسین زنده تر از قبل در ذهنم جان گرفت. حسین همیشه میگفت:« غربت ظهر عاشورا را تو عملیات شهریور ماه سال ۱۳۶۰ روی قراویز فهمیدم.»
❤️
🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️