فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓ماجرای هاون لقمان که ایران از آن علیه اسرائیل استفاده کرده چیه؟
❓شنیدی میگن مقامات و مردم اسرائیل دارن از استرس میمیرن؟
@saghebin
🌹پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله:
هر کس ریاست و مسئولیتی را بپذیرد و بداند که اهلیت و شایستگی آن را ندارد، در قبر و قیامت جایگاه او پر از آتش خواهد شد.
📗أمالی طوسی ج۲ ص۱۴۲
📗بحارالانوار ج۷۴ ص۸۰
✍🏼 برای به عهده گرفتن یک مسئولیت، هم تخصص لازم است و هم تعهد.
اگر هر کدام از این دو نباشد، باعث ناکارامدی و فساد میشود.
@saghebin
4_6012347232441862193.mp3
4.18M
✅ شناخت #امام_زمان
👈 قسمت نوزدهم (پایانی)
@saghebin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید باورتون نشه اما هنوز خیلیها نمیدونن حجاب دستور خداست و در قرآن آیه در موردش وجود داره و به اشتباه تحت تاثیر رسانههای دشمن فکر میکنن آخوندها از خودشون اختراع کردن.
@saghebin
❗️ضرر های موسیقی در روایات اهل بیت علیهم السلام
(بخش اول)
1️⃣ مرگ ناگهانی و قبول نشدن دعا
امام صادق (ع) می فرمایند:
خانه ای که در آن غنا و موسیقی باشد از مرگ و مصیبت دردناک در امان نیست ودعا در آن به اجابت نمی رسد و فرشتگان وارد آن نمیشوند.(1)
2️⃣ سبب نفاق
امام صادق (ع) می فرمایند: نواختن موسیقی نفاق را در دل می رویاند همانطور که آب سبزه را میرویاند.(2)
3️⃣ موسیقی سبب رفتن برکت از زندگی
پیامبر می فرمایند: فرشتگان به خانه ای که قمار، شراب و وسایل موسیقی در آن باشد وارد نمی شود دعای اهل خانه مستجاب نمی گردد. خیر و برکت هم از آنجا میرود.(3)
4️⃣ عامل زنا
رسول خدا (ص) می فرمایند: غنا و موسیقی کاری است که انسان را به زنا میکشاند.(4)
در حدیثی دیگرآمده است که : از غنا و موسیقی دوری کنید زیرا موسیقی حیا را از بین می برد و سبب زیاد شدن غریزه جنسی می شود . مردانگی مرد را نابود می سازد و هر کاری که شراب می کند موسیقی هم انجام میدهد. و اگر مبتلا به موسیقی شدید از زنان بپرهیزید برای آنکه موسیقی و زنان انسان را به زنا می کشاند.(5)
@saghebin
❗️ضرر های موسیقی در روایات اهل بیت(علیهم السلام)
(بخش دوم)
5️⃣ عذاب اخروی
رسول خدا (ص) می فرمایند: کسی که به لهو(محتوای بیهوده) گوش دهد در روز قیامت در گوشش سرب داغ ریخته میشود.(6)
6️⃣ سوء عاقبت
مردی به امام صادق(ع) عرض کرد: همسایگان من کنیزانی دارند که آواز می خوانند و با عود (یکی از آلات موسیقی) مینوازند. چه بسا به هنگام قضای حاجت نشستنم را طول میدهم، تا صدای آنها را بیشتر بشنوم.امام فرمودند: « این کار را نکن. در روز قیامت در برابر خداوند هیچ عذری نداری؛ مگر سخن حق را نخواندی که میفرماید : گوش، چشم و دل مسئولند و در برابر کارهایی که کرده اند، مورد سؤال واقع میشوند. » مرد عرض کرد: به خدا سوگند گویا این آیه را تاکنون نخوانده و نشنیده بودم. دیگر به خدا این کارها را انجام نمی دهم و از اوآمرزش می طلبم. امام سپس فرمودند: «برخیز و غسل کن و آن چه می توانی نماز بخوان، چون تا کنون به گناه بزرگی مشغول بودی و چه بد حال وتیره بخت بودی اگر بدون توبه و بر این حال از دنیا میرفتی.»(7)
7️⃣ قساوت قلب
رسول خدا (ص) خطاب به امام علی(ع):
« يا على؛ سه كار دل را سخت كند: گوش دادن به آواز و موسيقى، شكارکردن و به دربار سلاطين رفتن.(8)
8️⃣ بی حیایی و بی تفاوت شدن
امام صادق علیه السلام فرمودند: كسي كه در خانه اش چهل روز بربط(نوعي تار) نواخته شود، خداوند متعال شيطانی را به نام قفندر بر او مسلّط مي كند كه عضوی از اعضای وی باقی نمی ماند مگر اينكه او را در برمیگيرد و هنگامی كه اين گونه شد حيا از او گرفته مي شود به گونه ای كه نسبت به آنچه به او گفته میشود بیتفاوت میگردد».(9)
📚منابع:
1-کافی جلد 6 ص 433
2-کافی جلد 6 ص 434
3-وسائل الشیعه ج12 ص 235
4- الدر المنثور ج5 ص 305
5-الدر المنثور ج5 ص 305
6-مستدرک الرسائل ج 13 ص 222
7- کافی،ج6،،ص1655،ح10
8- نصایح، ترجمه احمدجنّتی ،ص134
9- کافی،ج6،،ص1655،ح17
@saghebin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍#منتشر_شد😍
♨️ویـــژه بــرنــامــه ی جـــدیـــدِ
«#فـــــــانـــوس»👌
💡پــاسـخ بــه سـوالـات پـرتـکـرار ارسال شده توسط مــردم
🔑#قسمت_1
🔻پاسخ به این سوال کـــــه👇
👀 آیــــــا بـــرای نـهـی از منکر می تــوانیم خــودمون مــرتـکـب یـک مـنـکـر دیــگــری بشویم⁉️
👈این قسمت را باکیفیت اصلی ببینید👉
#امر_به_معروف_نهی_از_منکر
@SAGHEBIN
فانوس (1).mp3
3.35M
♨️ویـژه برنامه جدید«#فـــانــوس»👌
🔑#قسمت_1
🔻پاسخ به این سوال کـــــه👇
👀 آیــــــا بـــرای نـهـی از منکر میتــوانیم خــودمـون مــرتـکـب یـک مـنـکـر دیــگــری بشویم⁉️
#امر_به_معروف_نهی_از_منکر
@SAGHEBIN
شنونده حرف ها و نظرات شما مخاطبین همراه و عزیز هستیم.📥
https://eitaayar.ir/anonymous/aC13.WB6bV
#پیام_ناشناس
سلام ممنونم کانالتون عالیه ،اجرتون با سید الشهدا
فقط داستان شهید بسیار جسته و گریخته نوشته شده مطالب قسمت جدید اصلا با قسمت قبل همخوانی ندارد دو قسمت آخر هم که برا من خالی آمد متاسفانه هیچ متن نداشت
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨
سلام علیکم
ممنونم از نظرتون
در رابطه با داستان خداحافظ سالار کوتاهی از بنده بوده که دیر و زود شده اما هیچ بخشی رو بنده حذف نکردم و طبق کتاب نوشتم و ارسال کردم میتونید با #خداحافظ_سالار همهی قسمت های که نوشته شده رو بخونید✨
💠#دروغ_منفعتی
#برداشت_های_نادرست_از_احکام
💬بعضی از مردم برای این که کارشون راه بیفته مدام دروغ میگن و فکر میکنن اینا «دروغ مصلحتی» هست و اشکال نداره.
📛 در حالی که این طوری نیست.
✍️ طبق نظر همه مراجع، «دروغ مصلحتى» که الان بین مردم رایج شده در واقع «دروغ منفعتى» هست و حرام.
👌دروغ مصلحتى دروغیه که مصلحت مهمترى از راست گفتن داشته باشه؛ مثل دروغ گفتن براى نجات جون دیگران، حفظ مال و آبروی مردم، آشتی دادن دو نفر و امثال اون...
🔸 تازه این جاها هم اگر میشه بهتره یا باید توریه کنه، یعنی جوری حرف بزنه که دروغ نگفته باشه اما طرف چیز دیگهای بفهمه.
📚 امام، استفتاءات، ج ۲، گناهان كبيره، س ۴؛ دفتر همه مراجع.
#احکام
@SAGHEBIN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 شستشوی حرم، ضریح و صحن مطهر آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام پس از دو ماه حزن و اندوه.....
💚اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يااَباعَبدِالله الْحُسَيْن عَلَيْهِ السَّلام
https://eitaa.com/saghebin
🔄 تکرار تاریخ
🔸 سری به دل تاریخ بزنیم... زمانی، کسانی بودند که میخواستند امامشان را یاری کنند؛ پس با امامشان بیعت کردند.
🔸 بیعت آن ها از صمیم قلب بود، بیعت آن ها به زبان آورده شد و نوشته شد؛ اما...
🔸 به مرحله ی عمل که رسیدند، تهی بودنشان اثبات شد... نام آنها در تاریخ ثبت شد: "توابین"
🔸 در مورد امام مهدی شرایط فرق میکند. این همه حدیث آمده که زمان قیام او، قبول توبه در کار نیست...
🔸 بیعتت را از مرحله قلبی و زبانی بالاتر ببر و با عمل کردن و پایبند بودن به عهدت، رضایت خداوند و امام زمان را جلب کن...
✅ ظهور در دستان من و توست...
❗️نکند تاریخ تکرار شود...
@saghebin
ثاقبین
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت نود و سوم که اینجا کجاست که ما را آوردی؟! حسی
🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️
❤️
#داستان_شهدا
#خداحافظ_سالار
قسمت نود و چهارم
پرسیدم مگه ماشین نیاوردی؟ گفت نه، این جوری راحت ترم.
با اصرار سوارش کردم که با هم به تهران بریم. توی راه فهمیدم که از مشهد تا اصفهان، تیکه تیکه، آمده بود. این خاطره رو گفتم که بدونی من به گرد امثال نورعلی شوشتری نمیرسم. قراره سپاه جدید رو ما درست کنیم نه اینکه با اسم و اعتبارمون، مشکلات خودمون رو حل کنیم.» وهب خواست که بگوید با پدرش هم رأی و هم نظر است با لبخندی که نشانه رضایتش بود، گفت:« آقای همدانی، درخواست مامانو نشنیده بگیرین. از فردا بازم میرم ورامین.» حسین پیشانی و هب را بوسید و گفت:« بسیجیها از زمان جنگ مظلومترن، بسیاریشون از هیچ سازمانی حقوق نمیگیرن. با این حال وفادارترین نیروها به نظام و رهبری هستند و ما باید شبانه روز براشون کار کنیم. برام دعا کنین بتونم خدمتگذار صدیقی
براشون باشم.»
آقای جعفری فرمانده سپاه، با حفظ سمت، فرمانده بسیج کشور هم بود ولی تمام اختیارات را در بسیج به حسین واگذار کرده بود. حسین هر هفته به یک استان میرفت و مثل یک جوان بیست ساله جنب و جوش داشت و از کارش راضی بود. من هم سعی میکردم جای خالی او را میان بچه ها پرکنم. زندگی روال آرام و خوبی پیدا کرده بود که موسم انتخابات ریاست جمهوری رسید. پس از یک مناظره تلویزیونی، زمینه برای اعتراض باز شد. اعتراضی که به اغتشاش انجامید و حسین به جای رفتن به استانها، تمام وقتش را روی تهران گذاشت. دیگر نیاز نبود حوادث و درگیریها را از طریق رسانه ها و جراید دنبال کنم یا از طریق این و آن بشنوم. شعله های درگیری به خیابانهای اصلی تهران کشیده شده بود و بیم میرفت که هزینه های انسانی سنگینی روی دست نظام بماند. در بحبوحه درگیریها، حسین سراسیمه آمد. ساعتی توی اتاق با خودش خلوت کرد. از این آمدن ناگهانی و مکث طولانی شستم خبر داد که اتفاقی افتاده و ذهن حسین درگیر این اتفاق است و شک نداشتم که این خلوت با خود، بی ارتباط با حوادث و درگیری های خیابانی نیست. وقتی بیرون آمد. از این رو به آن رو شده بود. انگار نه انگار حسین ساعت پیش است. خودش سر صحبت را باز کرد و گفت:« خوب اومد.» «پرسیدم:« چی؟» گفت:« استخاره.» و ادامه داد: آقا عزیز ازم خواست که مسئولیت سپاه تهران بزرگ رو در این وضعیت نابسامان بپذیرم. گفتم، استخاره
میکنم. آیه ای آمد که دستمو گرفت و راهو نشونم داد.» آیه را خواند و رفت.
وهب و مهدی و امین هر کدام اخباری را از بیرون می آوردند که حاکی از گسترش درگیریها بود. موبایلها قطع بودند. اما حسین یک موبایل مخصوص داشت که گاهی تماس میگرفت و تأکید میکرد که به مراکز درگیری نزدیک نشوید. روز عاشورا رسید و دخترها اصرار داشتند که حداقل برای زیارت به امامزاده صالح برویم. مردم توی پیاده روها و خیابانها توی هم وول میخوردند و خبری از ترافیک همیشگی تهران نبود. بوی سوختن سطلهای پلاستیکی زباله، دماغ را می آزرد و شیشه های بعضی از ادارات بانکها، شکسته شده بودند.
از میدان ونک به سمت بالا که رد شدیم، زن و مرد قاطی هم شعار میدادند:« نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران.» و عده زیادی که نقاب به صورت زده بودند با سنگ و چوب هر چه را که دستشان میرسید، میشکستند و با بنزین، همه چیز را آتش می زدند، حتی بیرقهای سرخ و سیاه عزاداری روز عاشورا را.
بغض کردم و غمی به حجم یک کوه بزرگ بر روح و جانم سنگینی کرد. به امامزاده صالح که رسیدیم، پای روضه ظهر عاشورای سیدالشهدا نشستم و از غصه، خالی شدم. و برای سلامتی همه مردم و موفقیت حسین در بازگردان آرامش به تهران، دعا کردم و زیارت عاشورا خواندم.
روز سوم عاشورا شد. همان روزی که حسین پابرهنه میشد، لباس بلندِ سیاه هیئت عزاداری ثارالله سپاه را میپوشید و میرفت داخل بسيجي ها. حالا حتم داشتم که اگر او هم مثل ما، صحنه آتش زدن بیرقهای حسینی را ببیند، غیرتش
به جوش می آید.
مهدی و امین به عنوان نیروی بسیجی نزدیک تر از من به او بودند. روز چهارم به خانه آمدند. امین گفت:« حاج آقا، مصوبه شورای امنیت ملی رو گرفت که نیروهای نظامی و انتظامی و مردمی از سلاح گرم استفاده نکنن. وقتی که درگیریها اوج میگرفت و بسیجیها کارد به استخوانشون میرسید، باز حاج آقا اجازه شلیک نداد. اگه کسی غیر از حاج اقا بود، کم می آورد یا از کوره در می رفت و حکم تیر می داد.» مهدی هم که وقت ورود حسین برای مدیریت بحران تهران به باباش گفته بود که این کار ترکش زیادی داره، از ورود پدرش اظهار خرسندی میکرد و میگفت:« کنار بابا بودم که به جوان که صورتش رو پوشونده بود، سنگ برداشت و به طرف ما پرتاب کرد و خورد روی سربابا. بلافاصله چند تا بسیجی رفتند و اونو از بین دوستاش بیرون کشیدن. به حضرت آقا، فحش داد. یکی از بسیجی ها، گرفتش زیر مشت و لگد بابا با صدای بلند نهیب زد که:« نزنش، نزنش.»
❤️
🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سردار حاجیزاده: موشک فتاح هیچ ضد موشکی ندارد...
ثاقبین
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت نود و چهارم پرسیدم مگه ماشین نیاوردی؟ گفت نه،
🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️
❤️
#داستان_شهدا
#خداحافظ_سالار
قسمت نود و پنجم
اما بسیجی که حسابی غیرتش به جوش اومده بود، طرف رو کت بسته آورد پیش بابا.
بابا با ترش رویی به بسیجی گفت:« مگه نگفتم ولش کن؟»
بسیجی گفت:» همین بود که با سنگ زد توی سرشما.» بابا گفت: «نه این نبود،
بذار بره.»
طرف خجالت زده سرش رو پایین انداخت. وقتی داشت میرفت رو کرد به بابا و گفت:« میدونستی که کار من بود، اما آزادم کردی! هیچ وقت این کارت رو فراموش نمیکنم، حاج آقا.»
وقتی رفت بابا رو کرد به جمع متعجب ما و گفت:« جوونه! خدا جوونا رو دوست
داره.»
غبار فتنه خوابید و حسین پس از چند شبانه روز بی خوابی، باقیافه ای خسته به خانه آمد. یک آلبوم بزرگ عکس زیر بغلش بود. عکسهای جوانهای آش ولاش با سرو صورتهای خونین، چشمان از حدقه درآمده و بدنههای چاقو خورده، چند
تا رو که دیدم. حالم خراب شد. گفت:« این بسیجیها، دستشون تفنگ نبود. قمه و چاقوهم نبود. جرمشون دفاع از نظام و رهبری بوده که اینجوری شدن.»
گفتم:« حالا این عکسا رو برا چی آوردی خونه؟» گفت:« میخوام به هر کس که گفت جمهوری اسلامی جواب اعتراض مردم رو با گلوله داد، نشون بدم که برخورد ما با این ماجرا، در اوج رعایت و رأفت بود که بچه هامون اینجوری شدن.» و یک خاطره گفت:« توی اتاق کنترل بحران، از
طریق دوربینهای سرچار راه، تصویر یکی از این جونهای بسیجی رو دیدم که چند نفر با چاقو و قمه دوره اش کردن و یه عکس از حضرت آقا دادن دستش و گفتن، پاره اش کن. بسیجی عکس رو به سینه چسبوند. اول زدنش و بعد یکی با قمه گذاشت وسط کمرش و قطع نخاع شد.»
هر چه از ماجرای فتنه، فاصله گرفتیم. به نقش هوشمندانه با صبر و خویشتن داری حسین واقف تر شدیم. رسانه های بیگانه طرح پنهان براندازیشان، آشکار شده بود. حسین را عامل سرکوب مردم تهران معرفی میکردند. مسئولین عالی رتبه کشوری و نظامی به ویژه فرمانده کل سپاه در مصاحبه هایشان اذعان میکردند که اگر کسی جز حسین، بالای سر این کار بود، نظام هزینه های جانی سنگینی از دو طرف میپرداخت. حسین مرز مردم معترض را با کسانی که در زمین دشمن، نقش آفرینی میکردند، جدا میکرد و هجوم تبلیغاتی رسانه های غربی و صهیونیستی را نشانه درستی راه خود میدانست.
بعد از این ماجرا، گفتم:« حساب کردم شما دو ساله که از زمان بازنشستگیتون گذشته، همکارات اکثراً بازنشسته شدن. شما نمیخوای بازنشسته بشی؟»
گفت:« از خدا خواستم که یه اربعین خدمت کنم یعنی چهل سال، میدونی که چهل عدد کماله.»
اسم اربعین، حس خوبی را در من زنده کرد. حسی مثل گرفتن کارنامه قبولی پس از آزمایش و امتحانات سخت. مثل امتحانی که حضرت زینب داد و با پیامش حماسه عاشورا را جاودانه کرد یا مثل رسیدن یک میوه و افتادن از درخت.
گفتم:« این روزها مردم برا پیاده روی اربعین آماده میشن. کمتر از یه ماه تا اربعین مونده، دست بچه ها رو بگیر بریم کربلا.»
گفت:« به روی چشم سالار، فکر میکنم یه سفر خانوادگی دیگه باید بریم و بعد خودمون رو برا اربعین سال آینده آماده کنیم.»
پرسیدم:« دوباره راهیان نور.»
گفت:« حج عمره.»
دید که از شادی بال در آوردهام گفت:« البته چند ماه دیگه.»
آن قدر خبر خوشحال کننده بود که صبر برای رسیدنش هم لذت داشت. من و حسین هر کدام جداگانه به حج رفته بودیم و حج خانوادگی، آرزوی شب های قدرم از خدا بود.
رفتیم توی هواپیمایی که چند نماینده مجلس و تعدادی از مسئولین بودند. ته هواپیما نشستیم. میهماندارها حسین را شناختند و گفتند، جای مناسبی را پشت کابین خلبان برای او خالی کرده اند. حسین تشکر کرد و گفت:« اینجا پیش خونواده ام، راحتم.» هواپیما بلند شد، دقایقی بعد تیم امنیت پرواز آمدند و گفتند:« خلبان اصرار داره که شما برید جلو.»
حسین چند دقیقه پیش خلبان رفت و خوش و بشی کرد اما نماند و برگشت. حتی اگر تنها هم بود، جلو نمیرفت. برای این حج خانوادگی و زمان سفر برنامه ریزی کرده بود و میگفت:« منتظر رسیدن ماههای رجب و شعبان بودم که بهترین اوقات برای حج عمره س. آرزو داشتم سوم شعبان، تولد آقا امام حسین، همه باهم تو سفر حج باشیم که خداروشکر برآورده شد.»
مدیر کاروان یک پیرمرد به اصطلاح اهل کاروان «داش مشتی تهرونی» بود که برای نظم دادن و انجام به موقع و صحیح اعمال حج، با هیچکس تعارف نداشت و گاهی با تحكّم و حتی تشر با زائران حرف میزد. همه زائران سعی میکردند، خودشان را با جدول برنامه ریزی مدیر هماهنگ کنند الّا یک پیرزن ایرانی الاصل مقیم آمریکا که با هفتاد سال سن، تک و تنها توی کاروان ما که بیشتر جوانان فرز و چابک بودند، برخورده بود. مکث های طولانی او یک طرف، ظاهر و سر و شکل کاملاً متفاوت با موهای رنگ کرده و ناخنهای لاک زده اش یک طرف. مدیر را کلافه کرده بود. عده ای از خانمها هم به نگاه انکار به او مینگریستند.
❤️
🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️
﷽ ان شاء الله تصمیم داریم ختم صلواتی که هر #شب_جمعه قرار داده میشود را به توفیق الهی و همت شما عزیزان تا زمان ظهور #امام_زمان (عج) که بسیار نزدیک است ادامه دهیم تا ان شاء الله بتوانیم با فرستادن این صلوات ها با نیتی که در ادامه خواهیم گفت به سهم خودمون باعث تعجیل در فرج و همچنین عاقبت به خیری خودمان شویم و بتوانیم به توفیق تبعیت و اطاعت کامل از حضرت برسیم و هر چه زودتر به توفیق حضور و بهره مندی از دوران فوق العاده بعد از ظهور نائل شویم.
هفته پیش الحمدلله به همت شما عزیزان بر اساس گزینه ای که انتخاب کردید از بین چندین کانال و گروه در تلگرام و ایتا که ختم در آن قرار داده شده بود، مجموعا حدود ۵۵۶ نفر شرکت کردند و حدود ۲۰۷ هزار صلوات فرستاده شد.
طبق بیانات بزرگان دین ، #صلوات برترین ذکر است و در رسیدن به حاجات بسیار سودمند و موثر است و این ذکر در تقرب پیدا کردن به خدا ، آمرزش گناهان، توشه آخرت و صفای باطن تاثیر بسیار زیادی دارد.
ان شاء الله همگی بتوانیم در این سُنت حسنه و پُر خیر و برکت ختم صلوات هر هفته شرکت کنیم و ان شاء الله خدا ما را از تمام ثوابها و آثار و برکات فوق العاده این صلوات ها بهرهمند فرماید و تک تک این صلوات ها را به عدد ما احاط به علمک(به تعداد بالاترین عددی که در احاطه ی علم خداست) از ما قبول فرماید. سعی کنیم صلوات ها را با آرامش و با توجه فرستیم.
برای شرکت در این ختم صلوات، روی لینک زیر کلیک کرده و گزینه ثبت را بزنید سپس تعداد صلواتی که تمایل دارید بفرستید را وارد کنید و سپس روی ثبت کلیک کنید تا ثبت شود.
https://EitaaBot.ir/counter/w6mgds
@saghebin