هدایت شده از جمهوری/ محمد صادق شهبازی
#تجربیات_انتخابات
ب.
منو و همسرم هر دو اصالتا آذری هستیم منتها متولد و ساکن تهرانیم. غروب دوشنبه یازدهم تیرماه بود ک همسرم گفت:" اینطوری نمی شود، ما نباید دست روی دست بگذاریم ک دوباره رای جلیلی در آذربایجان پائین باشد، بالاخره ما ترکیم و غیرت داریم، باید بریم میدانی کار کنیم".
اولین کاری ک کرد، ده پونزده تا بنر از جلیلی سفارش داد. وقتی رفته بود بگیره اول ب بنریه گفته بود سر ماه پولشو میدم ولی بعدش ب من ز زد گفتم پولشو بده شاید رفتیم تو سفر اتفاقی برامون افتاد. وقتی برگشته بود و گفته بود حاجی همین الان پولشو میدم، طرف گفته بود: ها؟ چی شد؟ از بالا براتون پول ریختن؟!😀
بعد ک رسید خونه همزمان ک داشت مناظره پخش میشد تو ی گروهی در ایتا دیدیم ی نفر زده اگه اقلام تبلیغاتی خواستید بیاید پی وی.سریع پیام دادیم و حدود ۱.۳۰ شب رفت از شهرری از ی شهروند معمولی، اقلام گرفت.
القصه صبح با دوتا بچه و ی کوییک راهی آذربایجان شدیم. ب بعضی ستادها بنر دادیم. بعضی هاشون می گفتن هزینه داربست نداریم و کلی هم بدهی داریم. ی مبلغ های کوچیکی بهشون کمک کردیم. در دیدار از ستاد یکی از شهرستانها، شیرینی خریدیم دادیم، موضوع ناظر رو در یکی دیگه از شهرستانها پی گیری کردیم و روستا ب روستا و شهرستان ب شهرستان راه افتادیم. اونها ما رو نماینده جلیلی از تهران می دونستن و ما هم همینطور.😄
نهایت پنجشنبه شب رسیدیم تهران.
بچه هامون آنقدر تو صبح تا شب تو ماشین بودن ک صورتشون مثل همون بچه های روستا شده بود😊
با ی بسته پنیر و نون و ی قابلمه ماکارونی از تهران راه افتادیم و چند تا شهر و روستا رو گشتیم و برگشتیم تهران.
...وقتی نتیجه اعلام شد، غصه خوردیم خیلی زیاد. مخصوصا ک رای آذربایجان تعیین کننده بوده اما درسته جلیلی رئیس جمهور نشد، بچه هامون اذیت شدن، تا سر ماه پول شیر و پوشک بچه رو نداریم و ماشینم خراب شده ولی خوشحالیم ک ی قدم کوچیک برای تحقق دولت عدالتخواه برداشتیم و مهمتر از همه با چندین نفر تورک مومن و انقلابی در سطح آذربایجان آشنا شدیم ک بدون تعصب غلط روی قومیت و زبان روی حق و حقیقت غیرت دارند.
آذربایجان اویاخدی
انقلابا دایاخدی✊