🔸 عکس بزرگی ساخته شده بود از حضرت امام، که خیلی عکس عظیمی بود. این را همیشه جلوی راهپیماییها حرکت میدادند و میبردند. که عکسهایی که از راهپیماییهای آنوقتِ مشهد هست، این عکس را نشان میدهد. همیشه جلو بود.
دوستان ما میگفتند که این، مثل آن علامت مخصوص بنیاسرائیل است که در هر جنگی که این را با خودشان میبردند، پیروز میشدند. آن روز هم یادم هست که این عکس بزرگ را با خودمان داشتیم حمل میکردیم.
بااینکه داشتیم کار خطرناکی انجام میدادیم، دلها قرص بود که امروز هم حادثهای پیش نمیآید. و حقیتقش هم همینطور بود.
اگرچه آن روز ضربۀ سختی ازطرفِ مزدوران دشمن وارد شد، اما واقعاً در آن حرکت یک پیروزی بزرگی نهفته بود. ۱۳۶۶/۱۰/۰۸
📚 گفتار دیماه خونینِ مشهد
@sahba_nashr
📲 نسخۀ مناسب استوری
📸 تصویری از حضرت امام که در راهپیماییهای سال ۵۷، همراه جمعیت برده میشد.
📚 دیماه خونین مشهد
@sahba_nashr
مسیح در شب قدر.pdf
2.68M
🔰 انتشار اخباری از ترجمههای مختلف کتاب «مسیح در شب قدر»، همزمان با ایام میلاد حضرت عیسیبنمریم و شروع سال جدیدِ هموطنان مسیحی
📔 کتاب «مسیح در شب قدر»، روایت حضور رهبر ایران، آیتالله سید علی خامنهای در منازل شهدای مسیحی از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۹۳، که در سال ۹۳ توسط مؤسسۀ فرهنگی ایمان جهادی (صهبا)، تولید و منتشر شده.
📖 آنچه در این کتاب آمده، ازطرفی نشاندهندۀ احساس تعلق هموطنان مسیحی به کشور و ایثارگری آنها در راه عزت ایران است، و ازطرفی، اوج قدرشناسی و احترام و تکریم جمهوری اسلامی نسبت به این هموطنان عزیز؛ تا جایی که عالیرتبهترین مقام کشور، سالهای متوالی، در ایام میلاد حضرت مسیح، به منزل این خانوادۀ شهدای مسیحی رفتهاند و صمیمانه و بدون تشریفات، با آنها گفتوگو کردهاند. لحظات و گفتوگوهای بسیار زیبایی در این دیدارها خلق شده که همه در این کتاب منعکس شدهاند.
🌟 در شرایط امروزی و با ظهور نسخههای تقلبی و خشن از اسلام، معرفی این نمونه از رابطۀ زیبا و صمیمی مسلمانان حقیقی و پیروان حضرت مسیح، میتواند چهرۀ زیبای نظام اسلامی را به جهانیان نشان بدهد.
@sahba_nashr
🔸 جواد میگوید: جمع انقلابیها منزل حاجی غنیان جمع بود. من هم با پدرم آنجا بودم. همه از جنایتهایی که از نزدیک دیده بودند، حرف میزدند و ناامیدی در چهرۀ اکثرِ مبارزان دیده میشد. فضای اتاق پوشیده از خستگی و غم بود.
با خودم میگویم حق هم داشتند ناامید باشند. مشهدیها تابهحال، در هیچ تظاهراتی، بیشتر از ده شهید نداده بودند. و اصلاً توی کشور معروف بود که «مشهدیها طوری مبارزه میکنند که با کمترین تلفات ممکن، بهترین نتیجه را میگیرند.» اما دیروز و امروز، مردم مشهد به اندازۀ چندین سال مبارزه، شهید دادند.
جواد ادامه میدهد: همه دلسرد شده بودند و با این کشتار وحشتناک فکر میکردند شکست سنگینی خوردهاند؛ اما صحبتهای آقای خامنهای مجلس را از اینرو به آنرو کرد. حاجآقا گفتند:
«اين ده دى و نه دى که حالا همينطور دارد بهصورت عادى مىگذرد، يک روزى، روزهاى بهيادماندنى و برجستۀ تاريخ خواهند بود؛ حقيقتاً روزهای فراموشنشدنى و تاريخى در تاريخ ما خواهند بود.»
باورت نمیشود مهدی! بعد از صحبتهای حاجآقا، امید در قلب مبارزان زنده شد و ترس و غم و خستگی، از روحشان فرار کرد! و همه تصمیم گرفتیم برای اینکه نشان بدهیم نهضتِ انقلابیمان زنده است، به پشتبام برویم و فریاد «الله اکبر» سر بدهیم. و بهفاصلۀ چند دقیقه، صدای الله اکبر تمام شهر را برداشت..
📚 کتاب چُغُک
@sahba_nashr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 کتاب چغک را صوتی بشنوید
⏳ مدت زمان: ۱۷۴ دقیقه
🌐 لینک دانلود کتاب:
yun.ir/kmhca8
@sahba_nashr
🔰 روایت بغضآلود
روایتی که روز گذشته از حضرتآقا در مورد رسیدگی حاجقاسم به خانوادۀ شهدا نقل شد، مربوط به خانم «فاطمه مغفوری»، دختر شهید مغفوری، دوست و همرزم حاجقاسم سلیمانی بود. خانوادۀ بزرگوار شهیدی که در جریان تولید کتاب «کریمانه» خدمتشان رسیدیم.
📖 ابتدا روایتی که حضرت آقا به آن اشاره داشتند را بخوانید:
«عبدالمهدی مغفوری از رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بود و در کربلای۴ پرکشید. از او سه فرزند به یادگار ماند؛ زهرا، فاطمه و مصطفی. فاطمه، با علی تهامی (فرزند شهید مهدی تهامی) ازدواج میکند و صاحب دو فرزند میشوند؛ زینب و حسین.
پدر در مأموریت است و زینب نیاز به عمل جراحی پیدا میکند. خبر به حاجقاسم میرسد و او سریع خود را به بیمارستان میرساند. عمل با موفقیت به پایان میرسد و مادر از حاجقاسم تشکر میکند. حاجقاسم میگوید: «من بابات را بهجای خودم فرستادم و حالا بهجای او اینجا هستم.»
میماند تا دخترک به هوش بیاید و خیالش راحت شود. برای فاطمه خانم پدری میکند و برای زینب پدربزرگی.» (۱)
✨ در جریان تحقیقاتی که برای کتاب کریمانه داشتیم، توفیق شد تا مصاحبهای با خانوادۀ شهدای کرمانی که حضرتآقا با آنها دیدار کرده بودند داشته باشیم، بهاینواسطه خانوادۀ شهید مغفوری را میشناختیم. خانوادهای که دیدارشان با حضرت آقا سرشار از لحظات خاص و بهیادماندنی بود. صمیمیت حضرتآقا، حضور حاجقاسم در دیدار، وساطت برای ازدواج فاطمهخانم مغفوری، و... دست به دست هم دادند تا دیدار حضرتآقا با خانوادۀ شهید مغفوری، یکی از جذابترین روایتهای کتاب «کریمانه» را به خود اختصاص بدهد. به بهانۀ روایت حضرتآقا بعضی از این خاطرات را در مطالب بعدی منتشر خواهیم کرد..
(۱): کتاب حاجقاسمی که من میشناسم؛ خاطرات حجةالاسلام و المسلمین علی شیرازی، مسئول سابق نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس سپاه؛ انتشارات «خط مقدم»
@sahba_nashr
🍃 یادداشت مقام معظّم رهبری بر قرآن اهدایی به خانوادۀ شهید مغفوری، در جریان سفر کرمان، سال ۱۳۸۴
📚 کتاب کریمانه
@sahba_nashr
🔰 الگوی مکتبساز
حضرتآقا با بغض خاطرهای نقل میکنند از رسیدگی و توجه شهید حاجقاسم سلیمانی به خانوادۀ شهدا. خاطرهای که مربوط است به دختر شهید عبدالمهدی مغفوری. و ذهن ما پرواز میکند به سال ۹۵ که در منزل این خانوادۀ شهید مهمان بودیم و بعد به سال ۸۴ و سفر دهروزۀ حضرتآقا به کرمان و آن شب بهیادماندنی که ایشان مهمان خانوادۀ شهدا میشوند. دیدارهایی که یکییکی، و همراه با خاطراتی از این شهدای بزرگوار، در کتاب «کریمانه» روایت شدهاند.
🔹 در تمام این دیدارها، فرماندۀ آن شهدا همراه حضرتآقاست. حاجقاسمی که برای این خانوادهها غریبه نیست و از حال و روز آنها غافل نبوده؛ از زمان شهادت فرزند یا همسر یا پدرشان، برای پدر و مادر شهدا، فرزندی مهربان بوده و برای فرزندانشان، پدری دلسوز و نگران.
🍃 در آن شب بهاری سال ۸۴، در دیدار با خانوادۀ شهدا، چشم حاجقاسم تمام حرکات حضرتآقا را دنبال میکند، همانطورکه از جوانی، چشمش مدام به امام بوده و بعد از آن به آقا. عظمت و عزت خاص خانوادۀ شهدا در نگاه آیتالله خامنهای، نکتۀ برجستهایست که مسیر و روش حرکت را کامل برای حاجقاسم روشن میکند.
در همین دیدار با خانوادۀ شهید مغفوری، آقا چنان باحوصله یکییکی با چهار خانوادۀ شهید حاضر در دیدار صحبت میکنند، گویا پدربزرگ در جمع فرزندان و نوههایش نشسته و با آنان گفتگو میکند. و با وساطت حاجقاسم، دختر شهید مغفوری را به عقد پسر شهید تهامی درمیآورند. و دیدار با خانوادۀ شهدا تبدیل میشود به جلسۀ عقد؛ در نهایت سادگی و زیبایی و صمیمیت.
❇️ حاجقاسم نشسته و شاهد است که پسر و دختر دو نفر از عزیزترین دوستان شهیدش توسط رهبر و مقتدایش به عقد هم درمیآیند. و حالا وقتی سالها بعد، فرزند آن عروس و داماد به اتاق عمل میرود، حاجقاسم ثمرۀ آن پیوند شیرین، و گویا نوۀ خودش را زیر تیغ جراحی میبیند و بیتاب است تا او به هوش بیاید..
📚 ماجرای کاملِ این دیدار را میتوانید در کتاب «کریمانه» بخوانید
@sahba_nashr
انتشارات صهبا - موسسه جهادی
برشی از کتاب کریمانه.pdf
17.63M
📖 برشی از کتاب کریمانه
بخشِ مربوط به روایت خواندن خطبۀ عقد فرزندان شهیدان مغفوری و تهامی توسط مقام معظّم رهبری
@sahba_nashr
🔰 آه ای آیۀ صریح و نترس
آه ای باوفاترین سوره
این قرائت شروع یک جنگ است
السلام علیک اسطوره…
#حاج_قاسم #مکتب_سلیمانی
@sahba_nashr