🔖 #روایت_آخر
📄 ماجرای شکلگیری کتاب روایت آخر در صهبا
🍃 بشاگرد را پیش از آنکه با حاجعبدالله والی آشنا شویم، با نام سید مرتضی آوینی میشناختیم؛ از «گمگشتان دیار فراموشی». همانطورکه بلوچستان را و همانطور که دفاع مقدس را با «روایت فتح».
✳️ اصلاً برای نسل ما، نماد و الگوی فعالیت فرهنگی و هنری، شهید آوینی بود که متنهای اشراقیاش با آن صدای ملکوتی، چشمها را به ماورایِ آسمانیِ وقایع باز میکرد.
✳️ گذشت تا در اوایل دهۀ هشتاد، مؤسسۀ جهادی با سفارش حاجعبدالله والی شکل گرفت. و خود آن بزرگوار هم مرتب ذکر خیر میکرد از #شهید_آوینی که نام بشاگرد را در اوایل انقلاب، بر زبانها انداخت. جلو آمدیم و صهبا هم شکل گرفت، اما حسرتی در دل داشتیم که ایکاش یک روز بتوانیم برای خودِ شهید آوینی هم اثری داشته باشیم.
✳️ در ابتدایِ تعریف پروژۀ کتاب «مقاومت زینبیه» و اعتماد «بنیاد رسانهای بیان» برای سپردن آن کار به مؤسسه، آنکه بیش از همه با او در ارتباط بودیم و ما را یاری کرد؛ استاد «مرتضی شعبانی» بود.
💫 «روایت آخر»، ناگفتههاییست از شروع مجدد روایت فتح تا شهادت سید مرتضی آوینی؛ به قلم آقای مرتضی شعبانی.
╭──────
📱 @sahba_nashr
╰────────────
🔖 #روایت_آخر
🎞️ بریدهای از کتاب
📘 بچهها جایی نشسته بودند که دورُوبَرشان پر بود از گل و سبزه. دوربین عکاسی را برداشتم و چند عکس یادگاری و دستهجمعی از #آقامرتضی و بچهها گرفتم.
🔹 لنز دوربین را عوض کردم. فضا و نور برای عکاسی بسیار عالی بود. دلم میخواست از #آقامرتضی یک عکس تکی خوب بگیرم. چندباری اقدام کردم، اما یا دستش را به علامت پیروزی بالا میآورد یا شکلک درمیآورد و عکس را خراب میکرد.
اینبار دلم را به دریا زدم و گفتم: آقامرتضی! اجازه میدهید از شما عکس تکی بگیرم؟
خودش را کمی جابهجا کرد، اُورکت خاکیاش را روی شانه مرتب کرد، دستبهسینه ایستاد و گفت: بگیر! به شرطی که عکس حجلهای بگیری.
دو فریم عکاسی کردم، یکی عمودی و یکی افقی.
🔹 هرگز نمیدانستم دو هفته بعد، این عکس معروفترین عکسی خواهد شد که تا آن زمان گرفته بودم.
📚 کتاب روایت آخر
🗓️ ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
📍راهرو ۱۴، غرفۀ ۲۷۰
╭──────
📱 @sahba_nashr
╰────────────
🔖 #روایت_آخر
🎞️ بریدهای از کتاب
📘 در روزگاری که تصوّر افکار عمومی ایرانیان از جنگ، از اخبار و گزارشهای خبریِ خشک و بیروح صداوسیما ساخته میشد، سیدمرتضی آوینی تلاش کرد تا حقیقتِ جنگ را ثبت کند و به نمایش بگذارد.
در این زمان، مسئولان جهاد اعتقاد داشتند که اولویت این گروه باید همچنان پوشش فعالیتهای جهادسازندگی باشد، اما او باور داشت که باید برای «جنگ» کاری کرد.
اصطلاح خودش این بود که «باید برای جنگ روضهخوانی کرد».
📚 کتاب روایت آخر
🗓️ ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
📍راهرو ۱۴، غرفۀ ۲۷۰
╭──────
📱 @sahba_nashr
╰────────────
🔖 #روایت_آخر
🌹 سالروز شهادت سید مرتضی آوینی
🎥 در روزگاری که تصوّر افکار عمومی ایرانیان از جنگ، از اخبار و گزارشهای خبریِ خشک و بیروح صداوسیما ساخته میشد، سیدمرتضی آوینی تلاش کرد تا حقیقتِ جنگ را ثبت کند و به نمایش بگذارد.
🔹 در این زمان، مسئولان جهاد اعتقاد داشتند که اولویت این گروه باید همچنان پوشش فعالیتهای جهادسازندگی باشد، اما او باور داشت که باید برای «جنگ» کاری کرد.
🔹 اصطلاح خودش این بود که «باید برای جنگ روضهخوانی کرد».
📚 بریدهای از کتاب روایت آخر
╭──────
📱 @sahba_nashr
╰────────────
🔖 #روایت_آخر
🌹 سالروز شهادت سید مرتضی آوینی
💬 مرتضی شعبانی:
🔹 صبحگاه جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۷۲، وقتی پای سیدمرتضی آوینی روی مینی لغزید که ارتش عراق نُه سال قبلتر در ریگزار فکّه کار گذاشته بود، من یکی از اعضای گروه کوچکی بودم که به عنوان تصویربردار، او را همراهی میکردم.
در این سالها بارها از سوی دوستان و آشنایان و کسانی که از رابطۀ من و او خبر داشتند، مورد سؤال واقع شدهام:
❓ از من دربارۀ اخلاق و منش و روش آوینی پرسیدهاند.
❓ از اینکه چطور و کجا با او آشنا شدم
❓ یا از او چه یاد گرفتهام.
🔹 در طول این سالها، هم خودم دوست داشتم و هم رفقای عزیزی خواهش کردند تا خاطراتم از او را بنویسم، اما کارهای اجرایی هیچوقت اجازه نداد خاطرات بهترین روزهای زندگیام را بنویسم.
🔹 بدون شک همکاری با روایت فتح و سیدمرتضی آوینی قلۀ زندگی من بود. حالا که از قید آن کارها رها شدهام؛ آلبوم عکسهایم را ورق میزنم، یادداشتهایم را زیرورو میکنم و از حافظۀ فیلمها کمک میگیرم؛ به امید اینکه بتوانم ذرهای از دِینی را که آقامرتضی به گردنم دارد ادا کنم. این یادگارها، امروز برایم حکم گنج پیدا کردهاند!
🔹 در این نوشتار تلاش کردهام صادقانه و بهاجمال، چیزهایی را که دیده و شنیدهام، آیینهوار منعکس کنم. از لحظهای که برای اولینبار در نمازخانۀ روایت فتح او را دیدم، تا لحظۀ آخر و شهادتش در قتلگاه فکّه.
گفتن و نوشتن از اندیشه و رفتار او را هم به دیگران وامیگذارم؛ چون بیرودربایستی از توان من خارج است.
📚 کتاب روایت آخر
╭──────
📱 @sahba_nashr
╰────────────