🔖 #عطر_شهدا
🌷 سالروز شهادت شهید مهدی تهامی؛ ۲۱ دیماه ۶۵
🔹 میرسیم به اینکه خانم پورحبیبی، چطور خبر شهادت #شهید_تهامی را شنیدند:
🔸 بله. آقای مغفوری در عملیات کربلای ۴ شهید شد، پنجم دی ماه؛ و همسر من در عملیات کربلای ۵، در بیستویک دی. دقیقاً هجده روز پس از #شهید مغفوری. مهدی بعد از شهادت شهید مغفوری، به خانه برنگشت. در جبهه ماند و از آنجا نامهای برایم فرستاد. در نامه نوشته بود که پیش زهرا، همسر شهید مغفوری بروم و او را تنها نگذارم. و به زهرا بگویم فلان نامۀ نهجالبلاغه را بخواند که موضوعش دربارۀ گریۀ همسران شهداست. در حین خواندن نامه اشک میریختم و میگفتم: هِی.. حاج مهدی! این حرفها را به من میگویی یا زهرا؟
🔸 نامه که به دستم رسید، آراموقرارم را از دست دادم. بااینکه تازه پیش زهرا بودم؛ سریع بچهها را آماده کردم که دوباره برویم بهسمت زرند و کرمان، تا بروم و پیش زهرا باشم. از سیرجان که راه افتادیم، زنگ زده بودند سیرجان که خبر شهادت شهید تهامی را به من بدهند، اما من با بچهها در راه زرند بودیم.
📸 تصویر همسر و نوههای شهید تهامی، در جلسات مصاحبه تولید کتاب «کریمانه»
📚 کتاب کریمانه
╭──────
📱 @sahba_nashr
╰────────────
🔖 #عطر_شهدا
🌷 سالروز شهادت شهـید محمدمحسن سماعییکتا
📨 چندبار از منطقه برایمان نامه فرستاد. اما نامۀ آخرش، قبل از شروع عملیات خیبر بود و خیلی مختصر. و امضا کرده بود:
✍️ «مسافر کربلا، شهید محمدمحسن سماعییکتا ـ ۶۲/۱۲/۲»
🥀 آقاجان ششم اسفندِ شصتودو، همان اوایل صبح، در عملیات خیبر شهید شده بود، اما تا چند روز بعدش از شهادت پدرمان خبر نداشتیم. این نامه بعد از شهادتش به دست ما رسید. خبر شهادت آقاجان را سیزدهم رساندند و پانزدهم تشییع بود.
📚 کتاب میزبانی از بهشت
📸 حضور مقام معظّم رهبری در منزل شهید، مشهد مقدس، ۱۳۷۶/۱/۷
╭──────
📱 @sahba_nashr
╰────────────