✂️ برشی از دیدار حضرت آقا با خانوادۀ شهید عظیمپور
📆 پانزدهم اردیبهشت ۸۴
🔸 حاجقاسم سلیمانی که در تمام دیدارهای امشب همراه حضرت آقا هست، دامادهای خانواده را بهخوبی میشناسد. خم میشود و خطاب به رهبری میگوید:
این دو داماد، هر دو از رزمندههای خیلی خوب دفاع مقدس بودند؛ حالا هم هر دو از کادرهای خیلی خوب لشکر ثارالله هستند. این دو بزرگوار، علیرغم اینکه ابتدای جنگ #جانباز و مجروح شدند، تمام هشت سال را در جبهه ماندند.
ـ خدا انشاءالله این اجرهای انباشتهای که برای شما در نظر گرفته، اینها را همینطور برای شما سالم حفظ کند و روزبهروز اضافه کند. البته این دست خود شماست.
💢 سه حالت ممکن است بشود:
🟢 یکی اینکه اجر شما را همینطور حفظ کند و نگهدارد برای شما تا روز قیامت.
🟢 دوم اینکه حفظ کند و زیاد کند. این هم هست. مثل این بانکها که بهره میدهند، البته بهرههای الهی مثل بهرههای بانک، گدابازی در آن نیست؛ خدا بهرههای حسابی میدهد.
🔴 یکی هم خداینکرده ممکن است کم بشود. این هم شقّ ِسومش است. که میتواند انسان کاری کند که چنین چیزی هم اتفاق بیفتد.
انشاءالله که خداوند اجر شماها را به برکت مجاهدتی که کردید، و امتحانی که دادید، و رنجی که الان دارید تحمل میکنید، زیاد کند. رنج هم از جمله چیزهاییست که اجر را اضافه میکند و بهره میدهد. یکی از چیزهایی که آن بهره را افزایش میدهد، همین رنج جسمانیست که شما دارید. این را شکر کنید و حفظ کنید. انشاءالله جزو آن گروه دوم خواهید بود که سرمایه حفظ میشود و بهره هم روی آن میآید. گاهی هم این بهره چندین برابر سرمایه میشود.
@sahba_nashr
📸 انتشار تصاویری از دیدار مقام معظّم رهبری با خانوادۀ شهید عظیمپور
🎊 به مناسبت میلاد حضرت عباس علیهالسلام و روز جانباز
📆 کرمان، اردیبهشت ۱۳۸۴
@sahba_nashr
📸 انتشار تصاویری از دیدار مقام معظّم رهبری با خانوادۀ شهید عظیمپور
🎊 به مناسبت میلاد حضرت عباس علیهالسلام و روز جانباز
📆 کرمان، اردیبهشت ۱۳۸۴
@sahba_nashr
📸 انتشار تصاویری از دیدار مقام معظّم رهبری با خانوادۀ شهید عظیمپور
🎊 به مناسبت میلاد حضرت عباس علیهالسلام و روز جانباز
📆 کرمان، اردیبهشت ۱۳۸۴
@sahba_nashr
📸 انتشار تصاویری از دیدار مقام معظّم رهبری با خانوادۀ شهید عظیمپور
🎊 به مناسبت میلاد حضرت عباس علیهالسلام و روز جانباز
📆 کرمان، اردیبهشت ۱۳۸۴
@sahba_nashr
✍️ معرفی کتاب «چغک»:
🔰 کتاب چُغُک روایت جذابی از وقایع تاریخی انقلاب اسلامی ایران و نقش آیتالله خامنهای در رهبری مبارزات مردم در شهر مشهد است. داستان براساس رویدادهای روزهای نهم و دهم دیماه ۱۳۵۷ در مشهد شکل میگیرد. ماجراهای این دو روز، از مهمترین اتفاقهای دوران مبارزات مردم ایران علیه رژیم شاهنشاهی است که در کتاب چُغُک بهخوبی تصویر و روایت شده است.
📖 داستان چُغُک یک «سینما رمان» است که در آن بخشهایی از داستان بهطور کامل به کمک نقاشی و تصاویر تمام صفحهای روایت میشود؛ به گونهای که مخاطب، داستان را همچون تصاویر فیلم از نظر میگذراند و هرچه پیشتر میرود، تصاویر و کلمات بیشتر به هم گره میخورند و روایتی تصویری و جذاب را میآفریند.
💫 داستان با تصاویری از کوچه پسکوچههای مشهد آغاز میشود. نیمههای شبی مهتابی و در فضایی ملتهب، پسربچهای در کوچهها پرسه میزند و شاهد رویدادهای بسیار عجیبی است. محمدمهدی نوجوانی است که با سنوسال کم و قدوقوارۀ کوچکش، کارهای انقلابی بزرگی میکند. او در جمع انقلابیون مشهد جایگاه ویژهای دارد، از نزدیک شاهد حضور آیتالله خامنهای در جریان مبارزات مردم است، با ایشان رابطهای صمیمی و نزدیکی دارد و از سوی ایشان «چُغُک» نامیده میشود؛ چُغُک یعنی..
📑 مشخصات ظاهری: رقعی کوچک، ۳۶۰ صفحه
🗞 ترجمهشده به زبانهای عربی، انگلیسی و اسپانیایی
🎧 کتاب صوتی، دارد.
💳 برای تهیۀ کتاب میتوانید به کتابفروشیهای سراسر کشور و نشانیِ www.sahba.ir مراجعه فرمایید. نسخۀ پیدیاف کتاب، بهصورت رایگان منتشر شده است.
@sahba_nashr
✂️ بریدههای منتخب شما
با موضوع نقش امام سجاد علیهالسلام در زندگی انسان ۲۵۰ساله
📚 کتاب حلقۀ دوم انسان ۲۵۰ساله
#انسان۲۵۰ساله #علیبنالحسین
@sahba_nashr
✂️ بریدههای منتخب شما
با موضوع نقش امام سجاد علیهالسلام در زندگی انسان ۲۵۰ساله
📚 کتاب حلقۀ دوم انسان ۲۵۰ساله
#انسان۲۵۰ساله #علیبنالحسین
@sahba_nashr
✂️ بریدههای منتخب شما
با موضوع نقش امام سجاد علیهالسلام در زندگی انسان ۲۵۰ساله
📚 کتاب حلقۀ دوم انسان ۲۵۰ساله
#انسان۲۵۰ساله #علیبنالحسین
@sahba_nashr
🔸 آقای خامنهای بارها دربارۀ من گفتهاند: این محمدمهدی بچۀ عجیبیست! از اعلامیههای خیلی محرمانه، در عرض یک ساعت، پنجاه تا تکثیر میکند و میآورد! اعلامیههایی که هرکسی جرأت چاپ کردنش را ندارد.
💢 از وقتی که مطمئن شدم ساواکیها و مأموران شهربانی، من را بهخاطر ریزهمیزه بودنم، آدم حساب نمیکنند و فکر میکنند کارهای انقلابی و مبارزه و اینجور چیزها، از بچههایی مثل من برنمیآید؛ به فکر راه انداختن یک گروه مبارزاتی کوچک افتادم.
یک گروه کوچک، با سه نفر از بهترین و قابل اعتمادترین دوستانم، یعنی با سعید و احمد و جواد. اولین کاری که کردیم، با کمک حاجآقا، یک چاپخانۀ خیلی کوچک درست کردیم؛ یک چاپخانه با دو دستگاه پلیکپی و یک ماشینتایپ. کجا؟ در زیرزمین خانۀ مادربزرگم!
🖨 با وجودِ این چاپخانه، حالا هم میتوانیم خودمان اعلامیه تایپ و چاپ کنیم، هم میتوانیم اعلامیههای چاپشدۀ دیگران را تکثیر کنیم. این، کار خیلی بزرگی است. کمتر کسی جرأتِ نگهداشتنِ دستگاه پلیکپی و ماشینتایپ را در خانهاش دارد. چون جُرمش خیلی سنگین است و اگر ساواکیها بفهمند کسی از این دستگاهها دارد، معلوم نیست چه بلایی سر خودش و خانوادهاش بیاورند. اما من و رفقایم، با پولی که از حاجآقا گرفتیم، توانستیم این کار را بکنیم؛ و چون ساواکیها به چشمِ بچه به ما نگاه میکنند، تابهحال به ما شک نکردهاند.
📚 کتاب چُغُک/ ۳. گروه کوچک
@sahba_nashr