eitaa logo
حضرت صاحب الامر عج
103 دنبال‌کننده
975 عکس
209 ویدیو
97 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 استاد محمدحسین ایام شهادت مولی الموحدین علیه‌السلام 🚦پس از ضربت چه شد... 📍... امیرالمومنین سلام‌الله‌علیه توسط لعنه الله در محراب عبادت هنگامی که در رکعت اول به سجده دوم می رفتند، ضربت خورد. آن حضرت سر مبارک خود را با عمامه خویش بست و به طور نشسته نماز را ادامه داد و علیه‌السلام به دستور پدر نماز جماعت را با مردم اقامه فرمود اما علیه‌السلام در هنگام اقامه نماز با این که نشسته بود در اثر درد و رنج ضربتی که به سر مطهرش وارد شده بود، به سمت راست و چپ متمایل می‌شد و همین که سلام نماز را داد بر زمین افتاد. 📍امام مجتبی علیه السلام سر مقدس پدر را در آغوش گرفت و جای جراحت را محکم بست. سپس حضرت را از محراب به میان مسجد آوردند و مردم هم گرد آن وجود مقدس جمع شدند با این که امام مجتبی علیه‌السلام جای ضربه را محکم بسته بود اما از آن خون می‌ریخت و رنگ رخسار علیه‌السلام از زردی به سفیدی مایل گردیده بود. 📍آن حضرت به آسمان نظر می افکند و تسبیح و تقدیس الهی را می‌گفت و می‌فرمود: الهی اسئلک مراقفه الانبیاء و الاوصیاء و الی درجات جنة المأوا... سپس بی‌هوش شد و در همان حال امام مجتبی علیه‌السلام گریه می‌کرد. امیرالمومنین علیه‌السلام از قطرات اشک فرزند که بر گونه مبارکش ریخت به هوش آمد، چشم گشود و فرمود: ای فرزند! چرا گریه و بی تابی میکنید؟ بدان که تو پس از من به زهر و برادرت حسین به تیغ ستم شهید خواهید شد و هر دو به جد و پدر و مادر خویش ملحق خواهید شد. 📍پس از این امیرمومنان علیه‌السلام به منزل آوردند و طبیبی برای معاینه و معالجه به خانه حضرت آمد. او حضرت را به این ترتیب معاینه کرد که شُش گوسفندی تازه ذبح شده را خواست و آن را در جای ضربتی که بر سر مطهر وارد شده بود فرو کرد و در آن دمید و بیرون آورد و دید که ذرات مغز مطهر امیرالمومنین به این شش چسپیده و آثار زهر در آن نمایان است. 📍وقتی طبیب چنین دید شهادت حضرت را قطعی دانست و اعلام کرد که هر وصیتی را که دارید انجام دهید. لذا امیرالمومنین علیه‌السلام وصیت معروف خود را نسبت به علیه‌السلام بیان داشتند. 📍در روز بیستم ماه رمضان حال امیرالمومنین علیه‌السلام به وخامت گذاشت و همان موقع حضرت فرزندان خود را فراخواند و آخرین نصیحت ها و سفارشات خود را فرمود و امامان بعد از خود را معرفی کرد و سپس بی‌هوش شد. چون به هوش آمد فرمود هم‌اینک پیغمبر خدا، عمویم و برادرم نزد من آمدند و گفتند زود بشتاب که ما مشتاق و منتظر تو هستیم. 📍آنگاه دیده‌های مبارک خود را گردانید و به اهل بیت خود نظر کرد و فرمود همه شما را خدا می سپارم، خدا همه را به راه حق و مستقیم بدارد و از شر دشمنان حفظ فرماید. خداوند خلیفه من بر شماست و خدا برای خلافت و نصرت کافی است. سپس فرمود: سلام بر شما باد ای فرشتگان خدا... لمثل هذا فلیعمل العاملون، ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون. 🔹آنگاه پیشانی مبارک علیه‌السلام عرق کرد، چشم‌های خود را برهم گذاشت، دست و پای مبارک خویش را به سوی قبله کشید و فرمود: أشهد أن لااله الا الله وحده لاشریک له، و اشهد أن محمدا عبده و رسوله... این را فرمود و روح مقدسشان به ملکوت پرواز کرد... 📲 @rajabidavani
استاد دکتر محمدحسین 🚦پاسخ به سه سوال اساسی در مورد 🔸 ۱ : آیا خود را بعد از برادرش امام حسین علیه السلام امام حق می دانست؟ 📍 : ما در تاریخ موردی را نداریم که او خود مدعی شده باشد بعد از امام حسین علیه‌السلام امام است، اما در کتاب‌های حدیثی مثل کتاب کافی حدیثی داریم که می‌فرماید: محمد حنفیه در برابر امام سجاد علیه‌السلام مدعی امامت بود و چنین تصور می‌کرد که پس از دو برادرش یعنی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام امام خواهد بود، لذا حالا نوبت به او می‌رسد و چون سن او بالاتر از امام سجاد علیه‌السلام بود از این حیث داعیه داشت. 📍امام سجاد علیه‌السلام با محمد در مکه بودند که خطاب به او فرمود: ای عمو! از جاهلان مباش، امامت چیزی نیست که در اختیار من و تو باشد، بلکه خدا تعیین می‌کند. اما چون محمد نپذیرفت، حضرت فرمود: بیا برویم به سوی کعبه و در برابر حجرالاسود از خدا بخواهیم که هر آن کس که امام حق است را معرفی کند که محمد این پیشنهاد را پذیرفت. 📍لذا همراه با امام کنار کعبه آمدند. اول محمد تضرع کرد و نمازهایی خواند، سپس حجر را مورد خطاب قرار داد اما عکس العملی دیده نشد. بعد امام سجاد علیه‌السلام حجر را مخاطب قرار دادند و خواستند که امام و پیشوای حق بعد از امام حسین علیه‌السلام را معرفی کند، در این نقل حدیثی آمده است که به صدای فصیح عربی از حجر ندا آمد که امامت از آن امام سجاد علیه‌السلام است. از این به بعد بود که محمد حنفیه به امامت امام سجاد علیه.السلام علم و یقین پیدا کرد و خدمت آن حضرت بود. 🔸 ۲: آیا مختار محمد را پیشوای خود قرار داده یا خیر؟ 📍 : باید گفت چنین نیست، از آنجا که بعد از فاجعه کربلا و خیانتی که به اهل بیت علیهم‌السلام شده بود امام سجاد نوعی انزوا از مردم خائن زمانه را پیش گرفته بود. ارتباطات امام علیه‌السلام با مردم از طریق برخی از خویشان آن حضرت عملی می شد که یکی از آنها هم محمد حنفیه بوده است. 📍لذا در موارد متعددی اگر کسانی می‌خواستند با امام سجاد علیه‌السلام مطالبی را در میان بگذارند از طریق محمد اقدام میکردند. بعضی از بزرگان ما هم قائل بر این هستند که شرایط خفقانی که در عهد حکومت کوتاه (دشمن کینه توز اهل بیت علیهم‌السلام) و بعد هم بنی امیه بود و همچنین تحت نظر قرار داشتن، امام سجاد علیه.السلام باعث شده بود که آن حضرت برای دفع خطر و از بین بردن حساسیت دشمن نسبت به خود از طریق محمد حنفیه با دیگران در ارتباط باشد. لذا اگر مختار نزد محمد می آید یا نامه ای می نویسد دلیلی بر این نیست که او محمد حنفیه را امام خود می‌دانسته است. 🔸 ۳: علت نیامدن محمد حنفیه به کربلا 📍 : به رغم توجیهاتی که صورت می‌گیرد و برخی گفته‌اند که او چون جسمس معلول بوده است، قادر به آمدن نبوده یا موارد دیگری که ذکر می‌شود باید گفت که با تأسف او در این امر مهم به وظیفه خود عمل نکرده است. 📍از امام صادق علیه السلام همین پرسش صورت می‌گیرد و می‌پرسند علت تخلف محمد حنفیه از همراهی امام حسین علیه‌السلام در قیام آن حضرت چه بود، امام می‌فرمایند در این ارتباط من مطلبی را از جدم امام حسین علیه‌السلام نقل می‌کنم و دیگر از این مسئله از من سوال نشود. حضرت می‌فرمایند امام حسین علیه‌السلام وقتی که قصد داشت مدینه را به سوی مکه ترک کند نامه‌ای نوشت خطاب به تمام بنی هاشم که محمد حنفیه را هم در بر می‌گیرد. حضرت در این نامه قید فرموده‌اند هرکس در این سفر با من همراهی کند به شهادت می‌رسد و هرکس تخلف ورزد و کوتاهی کند روی فتح و سعادت نخواهد دید. 📲 @rajabidavani
حضرت صاحب الامر عج
#نکات_تبلیغی #پاسخ_به_سوالات استاد دکتر محمدحسین #رجبی_دوانی 🚦پاسخ به سه سوال اساسی در مورد #محم
پیشنهاد میشود عزیزان خصوصا از مطالب تاریخی کانال استاد استفاده کنند. لینک کانال در پایان متن فوق آمده است.