eitaa logo
صاحب‌‌ قلم| ملک‌محمدی
711 دنبال‌کننده
822 عکس
144 ویدیو
3 فایل
در دفتر زمانه زمانه فتد نامش از قلم هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت 👈از تجربه‌های معلمی و مدرسه‌داری می‌گم 👈از کتابام حرف می‌زنم. 👈و هر چیزی که سر ذوق بیاردمون😉 #نویسندگی #معلم #مدرسه. 🆔️ @soheila_malekmohamadi
مشاهده در ایتا
دانلود
______________ 🇮🇷 دوست داشتن‌ وطن نه مرز جغرافیایی دارد، نه مرز زمانی. وطن وطن است؛ حالا هی بر سر و کله شان بکوبند که آب بود، یک مایعی بود، یا اصلا واکسن چینی بود. هر چیزی که بود، به احترام بعضی مفاهیم باید تمام قد ایستاد. بعضی مفاهیم چنان در هم تنیده و گره خورده‌اند که یکی بدون دیگری تعریف ندارد. مثل دانشمندی که به عشق وطن، نمی‌رود، می‌ماند، حرفش خریدار ندارد، نقشی در تصمیم سازی و تصمیم گیری ندارد. می‌فهمد و می‌ماند! خون دل می‌خورد و می‌سازد و می‌ماند! شاید هم کُشتندش! اما نمی‌رود. حالا فرض می‌کنم در آن سرنگ آب بود. ناز شست شما. ناز شست تمام دانشمندانی که عشق‌شان از رفاه‌شان پیشی گرفته. ما را ببخشید که شما را نمی‌شناسیم. منش و روش تان را نمی‌دانیم. از شما فیلم و کارتون و تئاتر نمی‌بینیم. کتاب‌هایتان را نمی‌خوانیم. سرگذشت تان را بلد نیستیم. ما را ببخشید که اخبار بیست و سی شبکه دو یک هفته‌ای هست درگیر مسائل مالی باشگاه پرسپولیس و استقلال است (کاش نجف زاده ایران بود) و میلیارد میلیارد خرج‌ برد و باخت‌شان می‌کنیم و شما بودجه ندارید! ما می‌فهمیم که شما با دست خالی کار می‌کنید. می‌فهمیم که کار علمی در شرایط تحریم چقدر سخت است. می‌فهمیم وقتی یک دانشجوی رشته‌ی شیمی به خاطر نبود تجهیزات هی باید سنتز کند، تکلیف شیمی‌دان و فیزیک دانش معلوم است دیگر؛ ما این‌ها را می‌فهمیم. کاش این روزها برای آینده‌ی دنیا ثبت شود، روزهایی که دنیا نگاهش به دستان دانشمندانش بود. و ما نگاه‌مان به دستان دانشمندان وطن؛ ✍ سهیلا ملک محمدی 🆔 @s_malekmohamadi
_______________ بسم الله الرحمن الرحیم «پدرش تمام املاکش را در زمان قحطی و آبله، برای تامین غذای مردم همدان فروخت، سال‌ها بعد وقتی که دستور صدور شناسنامه و انتخاب نام خانوادگی صادر شد، پدرش به ثبت احوال همدان مراجعه می‌کند، در آنجا مأمور ثبت می‌پرسد که برای نام فامیل‌شان چه تصمیم گرفته‌اند؟ پدرش می‌گوید هر چه داشتم در راه نجات مردم فروختم و نیازمند شده‌ام. نام خانوادگی‌شان بدین ترتیب نیازمند شد.» با خودم فکر میکنم بعضی کتاب‌ها را مردمان یک ملت همگی باید بخوانند، مثل همین کتاب «تکنو کراسی و سیاست‌گذاری اقتصادی در ایران» و «سلول‌های بهاری». کتاب‌هایی که روایت مردان و زنان بزرگی از همین آب و خاک است. آدم‌هایی واقعی که شرح رنج‌ها، تلاش‌ها، سبک زندگی، دستاوردها و موفقیت‌هایشان، واقعاً شنیدنی و خواندنی است. زندگی‌شان غول چراغ جادو ندارد که یهو بیرون بیاید و آن‌ها را به همه‌ی آرزوهایشان برساند. فقط با فکر و انرژی مثبت هم به جایی نرسیدند، که دستاوردهایشان مدیون تلاش‌های بی‌وقفه است و البته وجود آدم‌های درست. شرح زندگی آدم‌هایی که تکلیف‌شان با خودشان روشن است. می‌دانند چه چیزی می‌خواهند و چرا؛ با خواندن هر فصل کتاب بعید است که از ذهنت نگذرد که «پس من چی؟» «من چه کار کردم؟» . این کتاب ها مفیدند. افیون نیستند. مخاطب را وحشت زده نمی‌کنند. برای مادرها، پدرها، دانش‌جوها، دانش‌آموزها، معلم ها و... حرف‌های مهمی برای گفتن دارد. این کتاب‌ها تاریخ یک کشور است. تاریخ آدم‌هایی که شاه و علامه نبودند اما مهم بودند. خیلی مهم. قصه‌ی این آدم‌ها را بخوانیم. برای این آدم‌ها فیلم نمی‌سازند. شعر نمی‌گویند. هیچ برنامه‌ی تلویزیونی آن‌ها را دعوت نخواهد کرد. آن‌ها را فقط لابه‌لای کاغذ های کتاب‌های واجب پیدا خواهید کرد. _______ پ.ن: از اونجایی که به شدت ۷ ریشتر مشغول تکان دادن خانه‌ام و به همین دلیل چند روزی هست که توی آشپزخونه اتراق کردیم فلذا یادداشت‌ها در کمال نابودی و مالکی و خستگی نوشته میشه، مضاف بر اینکه بک گراند خوشگل‌تری برای کتاب‌ها پیدا نکردم که کتاب‌ها رو بذارم روش و عکس بگیرم.🙄 _______ ✍ سهیلا ملک محمدی 🆔 @s_malekmohamadi
سلام سلام صبح بخیر 🌱امروز رو همه به هم یادآوری کنیم. برای حافظه‌‌ی ملی‌مون لازمه😊 خلیج همیشه فارس