eitaa logo
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
3.2هزار دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
29.9هزار ویدیو
293 فایل
بسم‌رب‌المہدے‌عج♥️🍃 کپے‌حلال📿🌱 ڪانال‌طراحے‌مون:‌ @badrion تبادل و تبلیغات @majnon_rahbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 ۱۶ 🔹نامه امام زمان (علیه السلام) به سیّد ابوالحسن اصفهانی 🏷آیت الله از مراجع بزرگ و وارسته ای است که هم به محضر مبارک امام عصر (علیه السلام) نائل آمده وهم به افتخار دریافت نامه وتوقیع از سوی آن حضرت، مفتخر شده است.✅ 🔺شیخ محمود حلبی می گوید: «من در عصر آن بزرگوار از کسانی بودم که گاه اشکال وایراد به سبک معظّم له در رهبری معنوی ومذهبی جهان تشیّع داشتم واین ایراد تا هنگام تشّرف به عتبات عالیات ودیدار خصوصی با آن مرحوم ادامه داشت. 🔸به همین جهت هم، آنجا وقتی به محضرش رفتم اشکالات خود ودیگران را گفتم وآن بزرگوار با کمال سعه صدر وگشادگی چهره، جواب همه اشکال وایرادهای مرا داد وسر انجام فرمود: «من دستور دارم که اینگونه عمل کنم». گفتم: «از کجا وچه کسی دستور دارید؟» فرمود: «از چه کسی می خواهید دستور داشته باشم؟» گفتم: «یعنی از امام عصر (علیه السلام)». فرمود: «آری». وبرخاست درب صندوق خود را گشود وپاکتی را از آنجا برگرفت وبه دست داد. من به مجّرد این که پاکت را گرفتم مضطرب ومنقلب شدم با حالتی وصف ناپذیر کاغذ را از پاکت در آوردم وآن را خواندم که از جمله این عبارت در آن نوشته شده بود: 📩بسم الله الرحمن الرحیم یا سیّد ابوالحسن ارخص نفسک واجلس فی دهلیز بیتک ولا ترخ سترک (و اعن اواغث شیعتنا وموالینا) نحن ننصرک انشاءالله. «المهدی» (یعنی: بنام خداوند بخشاینده مهربان. ای سیّد ابو الحسن! خود را ارزان کن ودر اختیار همگان قرار بده و در بیرونی منزلت بنشین ودرب را به روی کسی نبند وپرده بین خود ومردم قرار مده وبداد وکمک پیروان ودوستان ما برس که ما ترا یاری می کنیم انشاء الله). 🔆پرسیدم: «این توقیع شریف را به وسیله چه کسی دریافت داشته اید؟» فرمود: «به وسیله مردی عابد وپارسا وبا تقوا به نام شیخ محمّد کوفی که از هر جهت مورد وثوق واطمینان است». اجازه گرفتم تا از آن نسخه ای بردارم مشروط بر اینکه تا سیّد در قید حیات است ابراز نکنم» 📚ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان علیه السلام،سید محمد طباطبایی 🌐 @Sahebzaman_dosetdaram
🔖 ۱۷ 🔹نشان دادن امام زمان (علیه السلام) به عالم زیدی توسّط «قسمت دوم» ♦️آنها در دل شب رفتند وما را به همراه خود نبردند، فردای آن شب هنگامی که عالم زیدی مذهب وپسرش را دیدم واز آن دو جریان شب گذشته را جویا شدم آنان با همه وجود گفتند: «سپاس خدای را که ما را به مذهب خاندان وحی ورسالت رهنمون وبه وجود گرانمایه حضرت مهدی (ع) معتقد ساخت، اینک ما به مذهب شما روی آورده واز ارادتمندان وشیعیان امام عصر (علیه السلام) هستیم».😇 ⁉️پرسیدم: «چگونه وبه چه دلیل؟» گفت: «بدان جهت که در آن بحث ومناظره سیّد ابوالحسن وجود مقدّس قطب دایره امکان را به ما نشان داد». گفتم: «چگونه سیّد امام عصر (علیه السلام) را به شما نشان داد؟!» 🔆پاسخ داد: «دوست من! هنگامی که پس از نیمه شب از خانه خارج شدیم ما نمی دانستیم که سیّد ما را به کجا می برد ما در پی او رفتیم تا به وادی السّلام نجف وارد شدیم در آنجا ودر همان نقطه ای که به مقام ولیّ عصر (علیه السلام) مشهور است، آیت الله سیّد ابوالحسن ایستاد، چراغ را از مشهدی حسین گرفت وآنگاه دست مرا در دست خویش قرار داد وبا هم وارد مقام شدیم. در آنجا تجدید وضو کرد ودر حالی که پسرم سیّد ابراهیم خارج از مقام به کار او می خندید به نماز ایستاد. چهار رکعت نماز در آنجا خواند وآنگاه دست نیاز به بارگاه آن بی نیاز برد، نمی دانم چه گفت وچه زمزمه ونیایشی با آن بی نیاز کرد، همانقدر می دانم که به ناگاه فضای آن مکان مقدّس نور باران شد ومن دیگر از خود بیگانه واز هوش رفتم». ⚠️پسرش سیّد ابراهیم افزود: «در این هنگام من خارج از مقام ایستاده وپدرم همراه سیّد ابوالحسن داخل آن مکان مقدّس بودند که پس از چند دقیقه صدای صیحه پدرم را شنیدم. به سویش شتافتم که دیدم او غش کرده وآیت الله برای به هوش آمدن او شانه هایش را ماساژ می دهد. پدرم به خود آمد وگفت که وجود گرامی امام عصر (علیه السلام) را دیده است وآن حضرت او را به مذهب خاندان وحی ورسالت مفتخر ساخته وبیش از این از ویژگیهای دیدار، سخن نگفت». ✅بدینسان بحرالعلوم یمنی آن عالم زیدی مذهب به وجود امام عصر (علیه السلام) ایمان آورد وبه یمن بازگشت وچهار هزار نفر از ارادتمندان خویش را به مذهب هدایت ساخت وسال بعد با اموال فراوانی که مریدان ودوستانش به عنوان خمس به او داده بودند، وارد نجف اشرف گردید وهمه را به عنوان وجوهات به آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانی تقدیم داشت. وی پس از چند روز به یمن برگشت وچهار هزار نفر از مریدانش را شیعه دوازده امامی کرد. 🔺او تا آخرین لحظات بر عقیده سخت واستوار خویش پای فشرد ودر قلمرو دعوت تبلیغی خویش از مرزهای فکری وعقیدتی واخلاقی وانسانی مکتب اهل بیت (ع) قهرمانانه مرزبانی کرد». 📚ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان علیه السلام،سید محمد طباطبایی 🌐 @Sahebzaman_dosetdaram
🔖 ۱۸ 🔹دیدار با امام زمان (علیه السلام) وپی بردن به ارتباط نزدیک آیت الله 🏷مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالنّبی عراقی می گوید: «در روزگاری که در نجف اشرف بودم، چهارده مسئله مهّم وغامض مرا مشغول داشته ودر پی آن بودم که آنها را از امام عصر (علیه السلام) سؤال کنم. در همان شرایط شنیدم مرتاضی که از راه ریاضت شرعی به مقاماتی رسیده است به نجف آمده وکارهای شگفت انگیزی از او نقل می کردند. 🔸به دیدار او رفتم واو را آزمودم، دیدم مرد آگاهی است. از او پرسیدم که: «آیا با اطلاّعات وتخصّص ودریافتهای تو، راهی به کوی امام عصر (علیه السلام) است؟» پاسخ داد: «آری». پرسیدم: «چگونه؟» گفت: «شما با نیّت خالص و با وضو یا غسل به صحرا برو ودر نقطه ای دور دست وخلوت رو به قبله بنشین وهفتاد بار... را با همه وجود قرائت کن، آنگاه حاجت وخواسته خود را بخواه ومطمئن باش که هر کس در پایان برنامه نزد تو آمد مطلوب ومحبوب تو می باشد. دامان او را بگیر وخواسته ات را بخواه». 🏜به همین جهت روزی از روزها با آمادگی کامل به بیابان مسجد سهله رفتم ورو به قبله، آن برنامه را به انجام رساندم که دیدم مردی گرانقدر وپرابهّتی در لباس عربی پدیدار شد وبه من گفت: «شما با من کاری داشتید؟» گفتم: «با شما خیر» فرمود: «چرا؟» چنان غفلت زده بودم که باز هم گفتم: «نه، با شما کاری نداشتم». او رفت وبه ناگاه من به خود آمدم واز پی او به راه افتادم. او به منزلی در همان دشت وارد شد ومن نیز به آنجا رسیدم امّا دیدم در بسته است. در زدم، فردی درب را گشود وپرسید: «چه می خواهید؟» گفتم: «همان آقایی را که اینجا آمدند». پس از چند دقیقه باز گشت وگفت: «بفرمایید». 🔺وارد شدم. منزل کوچکی بود وایوانی داشت. تختی بر آن ایوان زده شده بود وبر روی آن وجود گرانمایه دوازدهمین امام معصوم، حضرت مهدی (ع) نشسته بود. سلام کردم وآن گرامی پاسخ داد، امّا من چنان مجذوب آن حضرت شدم که مسائل اصلی خود را تماماً فراموش کردم. بناچار چند سؤال دیگر طرح وپاسخ آنها را گرفتم وبیرون آمدم. کمی از خانه دور شدم. دیدم مسائل چهارده گانه ای که در پی پاسخ یافتن بدانها بودم به یادم آمد. 🔺بی درنگ باز گشتم وبار دیگر درب منزل را زدم. همان فرد بیرون آمد وگفت: «بفرمایید». گفتم: «می خواهم خدمت حضرت شرفیاب شوم وپاسخ سؤالهای خویش را بگیرم». گفت: «آقا تشریف بردند امّا نایب او هستند». گفتم: «اگر ممکن است اجازه دهید از نایبشان بپرسم». گفت: «بفرمایید». وارد شدم، امّا هنگامی که نگاه کردم دیدم آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانی جای حضرت مهدی (ع) نشسته وبر روی همان تخت قرار دارد. پرسشهای خود را یکی پس از دیگری طرح نمودم وایشان پاسخ دادند. خداحافظی کردم وبیرون آمدم. پس از خروج از منزل، با خود گفتم: «شگفتا! آیت الله اصفهانی که در نجف بودند، کی به اینجا آمدند؟!» فوراً به نجف باز گشتم ودر هوای گرم بعد از ظهر به منزل ایشان رفتم. اجازه ورود گرفتم، دیدم مشغول نماز است. نمازش به پایان رسید. رو به من کرد وضمن تفقّد فرمود: «مگر پاسخ سؤالهای خود را نگرفتی؟» گفتم: «چرا امّا!» بار دیگر پرسیدم وایشان به همان سبک جواب داد ومن دریافتم که مقام وموقعیّت آن مرد بزرگ چگونه است وارتباطش با صاحب الزمان (علیه السلام) تا کجاست»🔆 📚ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان علیه السلام،سید محمد طباطبایی 🌐 @Sahebzaman_dosetdaram