eitaa logo
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
3.2هزار دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
29.3هزار ویدیو
290 فایل
بسم‌رب‌المہدے‌عج♥️🍃 کپے‌حلال📿🌱 ڪانال‌طراحے‌مون:‌ @badrion تبادل و تبلیغات @majnon_rahbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 📚 بعد از آنكه حضرت على عليه السّلام را در شب 19 ماه رمضان سال چهلم هجرت ، مضروب ساختند و آن حضرت در روزهاى آخر عمر شريف اش ، در بستر خوابيده بود، گاهى چشمهايش را باز مى كرد و مى فرمود: « سَلُونى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى : هر چه مى خواهيد از من بپرسيد، قبل از آنكه از ميان شما بروم » صعصعة بن صوحان ، يكى از حاضرين بود، عرض كرد: يا اميرالمؤ منين ! آيا شما افضل هستيد يا حضرت آدم عليه السّلام ؟ آقا، چشمهاى مبارك خويش را گشوده و فرمود: « انسان خوب نيست از خودش تعريف كند، امّا براى اينكه ، نعمتهاى الهى را در حق خودم اظهار كرده و نوعى شكرگزارى كرده باشم ؛ جواب ترا مى گويم : خداوند متعال آدم را داخل بهشت كرد و تمام نعمتهايش را بر او مباح و حلال نمود، فقط او را از خوردن گندم مانع شد، و با وجود منع الهى ، از آن گندم خورد؛ ولى براى من ، گندم مباح بود، امّا از آن استفاده نكردم » صعصعه عرض كرد: شما افضل هستيد يا حضرت نوح ؟ امام عليه السّلام فرمود: « زمانيكه قوم نوح او را اذيت و آزار رساندند؛ حضرت نوح آنها را نفرين كرد [و فرمود: (رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الاُرْضِ مِنْ الْكافِرينَ دَيّاراً): پروردگارا! هيچ يك از كافران را بر روى زمين باقى مگذار!] و آنها هلاك شدند ولى من ، با اين همه مصيبت و آزار، در عمر خود نفرين نكردم » صعصعه پرسيد: آيا شما افضل هستید يا ابراهيم خليل عليه السّلام ؟ فرمود: « ابراهيم عليه السّلام به خداوند عرضه داشت : (رَبِّ اَرِنى كَيْفَ تُحْىِ الْمُوتى ): (خداوندا ! به من نشان بده كه چگونه اين مردگان پوسيده را زنده خواهى كرد.) خطاب رسيد: ابراهيم مگر به قدرت ما ايمان نياورده اى ؟ عرض كرد: چرا؟، ولى مى خواهم قلبم مطمئن شود. امّا ايمان من در مرتبه ايست كه (لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ ما ازْدَدْتُ يَقيناً): هرگاه تمام پرده هاى بين خالق و مخلوق برداشته شود، يقين و اطمينان من به حدّى است كه كم و زياد نمى شود، يعنى در بالاترين درجه ايمان » صعصعه گفت : يا على ! شما افضل هستید يا موسى عليه السّلام ؟ امام فرمود: « زمانيكه خداوند تبارك و تعالى ، حضرت موسى را به سوى فرعون فرستاد و به او يد بيضا و عصا را بعنوان معجزه عنايت كرد، و فرمان داد كه : برو بسوى فرعون ، موسى عليه السّلام عرض كرد: (وَ لَهُمْ عَلَىَّ دَنْبٌ فَاَخافُ اَنْ يَقْتُلُوْنِ):(پروردگارا ! آنان به اعتقاد خودشان ، مرا گناهكار مى دانند؛ مى ترسم مرا بكشند.) و از خداوند درخواست كرد كه برادرش هارون را هم با او همراه كند. امّا وقتيكه پيامبر بزرگوار اسلام صلّى اللّه عليه و آله مرا مأمور كرد سوره برائت را بسوى فرعونهاى مكّه ببرم و در موسم حج بخوانم ، با آنكه بسيارى از پهلوانان و پدران و برادران آنها را در جنگ كشته بودم ؛ ذرّه اى به دلم خوف نيامد و كسى را براى كمك و يارى نخواستم و به تنهائى سوره برائت را برده و بر آنها قرائت كردم » صعصعه عرض كرد: يا على ! شما افضل هستید يا حضرت عيسى عليه السّلام ؟ امام فرمود: « آنگاه كه آثار وضع حمل ، در مادر عيسى ظاهر شد و خواست بچه اش را بدنيا آورد از طرف خداوند فرمان رسيد: مريم ! از بيت المقدس ‍ بيرون رو كه اينجا جاى زايمان نيست ؛ اينجا عبادتگاه است . او بدستور الهى ، به زير يك نخله خشك پناه برد. امّا وقتى مادر من ، در مسجدالحرام آثار وضع حمل را ديد خواست كه از آنجا بيرون رود، خداوند امر فرمود: كه داخل خانه ما بيا! و ديوار كعبه شكافته شد، مادرم مرا در خانه خدا بدنيا آورد و سه روز مهمان پروردگارم بود » بحار، ج 73، صفحه 465