فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تاثیر ستاره های فوتبال ⚽️
👌مجموعه کلیپ
#انتظار_با_طعم_فوتبال🏆
🔺 #قسمت_پنجم
🔸 برگرفته از #کتاب پرفروش و جذاب #انتظار_با_طعم_فوتبال
✅ به قلم #استاد_ملایی
دوستانتون رو به #خیمه_مهدوی دعوت کنید...🌹
🌐 @sahebzaman_dosetdaram
❤صاحبالزماندوستتدارم❤
📗🖌📗 🖌📗 📗 #رمان_چمران_از_زبان_غاده🕊🥀 #قسمت_چهارم↩️ باردوم که دیدمش برای کار در موسسه آمادگی کا
📜📖📜
📖📜
📜
#رمان_چمران_از_زبان_غاده🕊🥀
#قسمت_پنجم↩️
تو دیوانه شده ای ! این مرد بیست سال از تو بزرگتر است ، ایرانی است ، همه اش توی جنگ است ، پول ندارد ، همرنگ مانیست ، حتی شناسنامه ندارد !
سرش را گرفت بین دستهایش و چشمهایش را بست . چرا ناگهان همه اینقدر شبیه هم شده بودند ؟ انگار آن حرفها متن یک نمایشنامه بود که همه حفظ بودند جز او.
مادرش ، پدرش ، فامیل ، حتی دوستانش . کاش او در یک خانواده معمولی به دنیا آمده بود ، کاش او از خودش ماشین نداشت ! کاش پدر او بجای تجارت بین افریقا و ژاپن معلمی می کرد ، کارگری می کرد ، آنوقت همه چیز طور دیگری می شد. می دانست ، وضع مصطفی هم بهتر از او نیست . بچه هایی که با مصطفی هستند اورا دوست ندارند ، قبولش نمی کنند. آه خدایا ! سخت ترین چیز همین است . کاش مادر بزرگ اینجا بود . اگر او بود غاده غمی نداشت .
مادر بزرگ به حرفش گوش می داد ، دردش را می فهمید . یاد آن قصه افتاد . قصه که نه ، حکایت زندگی مادر بزرگ در آن سالهایی که با شوهر و با دو دخترش در فلسطین زندگی می کرد. جوانی سنی یکی از دخترها را می پسندد و مخالفتی هم پیش نمی آید ، اما پسرک روز عاشورا می آید برای خواستگاری ، عقد و ... مادر بزرگ دلگیر می شود و خواستگار را رد می کند ، اما پدر بزرگ که چندان اهل این حرفها نبوده می خواسته مراسم را راه بیندازد . مادربزرگ هم تردید نمی کند ، یک روز می نشیند ترک اسب و با دخترش می آید این طرف مرز ، بصور .
مادر بزرگ پوشیه می زد ، مجلس امام حسین در خانه اش به پا می کرد و دعاهای زیادی از حفظ داشت . او غاده را زیر پرو بالش گرفت ، دعاهارا یادش داد و الان اگر مصطفی را می دید که چطور زیارت عاشورا ، صحیفه سجادیه ، و همه دعاهایی را که غاده عاشق آن است و قبل از خواب می خواند در او عجین شده در ازدواج آنها تردید نمی کرد .
و بیشتر از همه همین مرا به مصطفی جلب کرد ، عشق او به ولایت ، من همیشه می نوشتم که هنوز دریای سرخ ، هر ذره از خاک جبل عامل صدای ابوذر را به من می رساند . این صدا در وجودم بود . حس می کردم باید بروم ، باید برسم آنجا ، ولی کسی نبود دستم را بگیرد ، مصطفی این دست بود . وقتی او آمد انگار سلمان آمد، سلمان منا اهل البیت . او می توانست دست مرا بگیرد و از این ظلمات ، از روزمرّگی بکشد بیرون ...
#ادامه_دارد........
✍از زبان همسرشان غاده
🌹به نیت شهید سردار سلیمانی و شهید چمران برای تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات بفرستیم😊
صآحِبالزمآݩدوستَٺدآرَم🌸👇🏻
| @sahebzaman_dosetdaram |
📜
📖📜
📜📖📜
❤صاحبالزماندوستتدارم❤
🎉🎉🎉 🎉🎉 🎉 #رمان_عاشقانه_ای_برای_تو #قسمت_چهارم * ﻣﻦ ﺟﺬﺍﺏ ﺗﺮﻡ ﯾﺎ...* ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺗﻮﯼ ﮐﺘﺎﺑﺨﻮﻧﻪ ﭘﯿﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩﻡ
🎉🎉🎉
🎉🎉
🎉
#رمان_عاشقانه_ای_برای_تو
#قسمت_پنجم
* ﻣﺮﮒ ﯾﺎ ﻏﺮﻭﺭ *
ﻏﺮﻭﺭﻡ ﻟﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ، ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ .ﺳﻮﮊﻩ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻘﯿﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ . …
ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺳﺎﺑﻘﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﺳﺮﺍﻏﻢ ﻭ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺷﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﻝ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯼ، ﺣﺎﺿﺮﻡ ﻗﺒﻮﻟﺖ ﮐﻨﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ ﭘﯿﺸﻢ … .
ﺗﺎ ﻣﺮﺯ ﺟﻨﻮﻥ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ . ﺣﺎﻻ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺘﯽ ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻭﻟﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺮﺍﻡ ﮊﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ … .
ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺳﺮﺍﻏﺶ . ﻫﯿﭻ ﺟﺎ ﻧﺒﻮﺩ .ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺷﺖ … ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺐ ﺑﺎﻻ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻢ ﻧﮕﻬﺶ ﺩﺍﺭﻥ … .
ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﻧﻪ . ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺐ ﺭﻭ ﺗﻮﯼ ﺣﯿﺎﻁ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻢ … ﻣﺮﮒ ﯾﺎ ﻏﺮﻭﺭ؟... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺁﺩﻣﯽ ﺯﯾﺮ ﯾﮏ ﺳﻘﻒ ﻭ ﺗﺤﻤﻠﺶ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺷﻮﻫﺮ، ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺑﺪﺗﺮ ﺑﻮﺩ. ﺍﻣﺎ ﻏﺮﻭﺭﻡ ﺧﻮﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ … .
ﭘﺴﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻬﻢ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﺣﺎﻻ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺍﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺗﯿﮑﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ … .
ﻋﯿﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ . ﺑﻠﻮﺯ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭ . ﺑﺪﻭﻥ ﮔﻞ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ . ﺩﺭ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﺍﯼ ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ …
#ادامه_دارد...
📝نویسنده:
#سید_طاها_ایمانی
📚منبع:داستانهای ناز خاتون
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
صآحِبالزمآݩدوستَٺدآرَم🌸👇🏻
| @sahebzaman_dosetdaram |
🎉
🎉🎉
🎉🎉🎉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠روشهای دوستی با امام زمان ارواحنافداه...😍
#امام_زمان♥
#قسمت_پنجم
مهربان ترین پدر_5.mp3
9.84M
💠عامل اصلی غیبت خود مردم هستند.
امام زمان غایب شدند تا مردم آمادگی حمایت از امام را پیدا کنند.
#استادشجاعی
#قسمت_پنجم
#امام_زمان♥
💠تربیت نسل مهدوی
🔘چگونه کودکم را با امام زمان (عج) آشنا کنم⁉️
♨️کتاب ها و داستان ها
🌱راهکار دیگر برای آشنا کردن کودک و نوجوان با امام زمان (عج) و ائمه اطهار، این است که داستان زندگی آن ها را با توجه به سن فرد، برایش تعریف کنیم.
🌱در این زمینه کتاب های مربوط به هر رده سنی وجود دارد که خواندن آن ها بسیار کمک کننده میباشد.
♨️تشویق و ترغیب
🌱والدین و مربیان توجه داشته باشند که با دیدن نشانه های مثبت از رعایت اصول مذهبی و کمک گرفتن از ائمه و خواندن دعا و نذر کردن، فرزندشان را تشویق کنند تا این عمل پسندید و مهم در فرزند آنها تثبیت بشود.
#امام_زمان♥
#قسمت_پنجم
💠تربیت نسل مهدوی
📌راهکارهای تربیت فرزندان مهدوی...
5⃣آشنا شدن با امام زمان عجل الله
💢یکی از وظایف مهم خانواده در عصر غیبت کبرای امام زمان عجل الله، آشناسازی فرزندان با حضرت مهدی است.
☑️ آشنا سازی با نام و مشخصات ظاهری آن حضرت، آشنا سازی با ویژگیهای شخصیتی و تبیین فضائل و مناقب و برکات وجودی آن بزرگوار (برای مردم) و امثال آن.
💢برای مثال تبیین اینکه رزق و روزی مردم به برکت وجود امام زمان(عجل الله) است، او عدالت خواه است و حکومت عادلانه برقرار میکند، نمازگزاران را دوست دارد، به کودکان علاقهمند است، کسانی را که به پدر و مادر نیکی کنند و احترام بگذارند دوست دارد و در یک جمله، او مظهر همه خوبیهاست.
👈اگر خانواده چنین کاری انجام دهد ایمان به آن حضرت در قلب فرزندان نهادینه میشود.
#امام_زمان♥
#قسمت_پنجم
💠تربیت نسل مهدوی
📌شیوه های آموزش نماز به فرزندان
5⃣روش عنایت آمیز؛
🌱بهره گیری از روش عنایت آمیز در تربیت دینی و جذب فرزندان به نماز، در بسیاری از موارد می تواند اثرگذارترین راه باشد.
در این روش دارای ابزارهایی همچون برخوردهای غیرمستقیم، کریمانه و از روی چشم پوشی است.
🌱روش امام خمینی رحمه الله به هنگام نماز صبح یا زمستان با کودکانی که به تکلیف شرعی نرسیده بودند، از این گونه راه های شوق آمیز برای ادای نماز است.
فریده مصطفوی، دختر امام خمینی رحمه الله، نقل می کند:
«امام کسی را از خواب بیدار نمی کرد، می گفت خودتان اگر بیدار شدید، بلند شوید نماز بخوانید؛ اگر بیدار نشدید، مقید باشید که ظهر، قبل از نماز ظهر و عصر، نماز صبحتان را قضا کنید. زمستان هم که بلند می شدیم، می رفتیم سرحوض که وضو بگیریم، اگر آب گرمی بود، آن را به بچه ها می داد که وضو بگیرند.»
⁉️اگر در خانه فرزندی در امر نماز کوتاهی می کند چه باید کرد؟
در پاسخ به این سئوال می توان این گونه گفت:
«والدین می توانند بعد از پایان هر نماز خود به گونه ای که فرزنداشان می شنود، او را با ذکر نام دعا کنند و از خداوند عزت در دنیا و پاداش اخروی برایش بخواهند.
این امر، علاقه فرزند به نماز را بیشتر خواهد کرد؛ زیرا او به هر حال به خودش و نامش اهمیت می دهد و از اینکه در فرصت بعد از نماز یاد و ذکری از او می شود، خرسند خواهد شد و به نماز اقبال بیشتری نشان خواهد داد یا والدین می توانند، از او درخواست کنند به جهت جوانی و پاکی و همین طور آبرومندی جوان در پیشگاه خدا، در حق ایشان دعا کنند که نمازشان پذیرفته شود و حتی می توانند از جوانشان بخواهند که جلو بایستد و آنها به او اقتدا کنند. اگرچه ممکن است فرزندشان نپذیرد، ولی پیشنهاد عنایت آمیز والدین، اثر لازم را در روح او ایجاد خواهد کرد.
#امام_زمان♥
#قسمت_پنجم
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی📖
#حضرت_یونس(ع)
#قسمت_پنجم🦋
🦋نجات يونس و بازگشت او به سوى قوم خود🦋
🌻 آرى، حضرت يونس عليهالسلام وقتى كه در شكم ماهى بزرگ قرار گرفت در همان جا دل به خدا بست و توبه كرد، خداوند به ماهى فرمان داد، تا يونس را به ساحل دريا ببرد و او را به بيرون دريا بيفكند.
🌿يونس همچون جوجه نوزاد و ضعيف و بى بال و پر، از شكم ماهى بيرون افكنده شد، به طورى كه توان حركت نداشت.
🌻لطف الهى به سراغ او آمد، خداوند در همان ساحل دريا، كدوبُنى رويانيد يونس در سايه آن گياه آرميد و همواره ذكر خدا ميگفت و كم كم رشد كرد و سلامتى خود را بازيافت.
🌿در اين هنگام خداوند كرمى فرستاد و ريشه آن درخت كدو را خورد و آن درخت خشك شد.
🌻خشك شدن آن درخت براى يونس، بسيار سخت و رنج آور بود و او را محزون نمود. خداوند به او وحى كرد: چرا محزون هستى؟ او عرض كرد: اين درخت براى من سايه تشكيل مىداد، كرمى را بر آن مسلط كردى، ريشهاش را خورد و خشك گرديد.
🌿خداوند فرمود: تو از خشك شدن يك ريشه درختى كه، نه تو آن را كاشتى و نه به آن آب دادى غمگين شدى، ولى از نزول عذاب بر صد هزار نفر يا بيشتر محزون نشدى، اكنون بدان كه اهل نينوا ايمان آوردهاند و راه تقوى به پيش گرفتند و عذاب از آنها رفع گرديد، به سوى آنها برو.
🌻و به نقل ديگر: پس از خشك شدن درخت، يونس اظهار ناراحتى و رنج كرد، خداوند به او وحى كرد: اى يونس! دل تو در مورد عذاب صدهزار نفر و بيشتر، نسوخت ولى براى رنج يك ساعت، طاقت خود را از دست دادى.
يونس متوجه خطاى خود شد و عرض كرد:
🌿يا رَبّ عفوَكَ عَفوَكَ؛ پروردگارا، عفو تو را طالبم، و در خواست بخشش مىكنم.
🌻يونس به سوى نينوا حركت كرد، وقتى كه نزديك نينوا رسيد، خجالت كشيد كه وارد نينوا شود، چوپانى را ديد نزد او رفت و به او فرمود:
برو نزد مردم نينوا و به آنها خبر بده كه يونس به سوى شما مىآيد.
🌿چوپان به يونس گفت: آيا دروغ مىگويى؟ آيا حيا نمىكنى؟ يونس در دريا غرق شد و از بين رفت.
🌻به درخواست يونس، گوسفندى با زبان گويا گواهى داد كه او يونس است، چوپان يقين پيدا كرد، با شتاب به نينوا رفت و ورود يونس را به مردم خبر داد. مردم كه هرگز چنين خبرى را باور نمىكردند، چوپان را دستگير كرده و تصميم گرفتند تا او را بزنند، او گفت: من براى صدق خبرى كه آوردم، برهان دارم، گفتند: برهان تو چيست؟ جواب داد: برهان من اين است كه اين گوسفند گواهى مىدهد. همان گوسفند با زبان گويا گواهى داد. مردم به راستى آن خبر اطمينان يافتند، به استقبال حضرت يونس عليهالسلام آمدند و آن حضرت را با احترام وارد نينوا نمودند و به او ايمان آوردند و در راه ايمان به خوبى استوار ماندند و سالها تحت رهبرى و راهنمايىهاى حضرت يونس عليهالسلام به زندگى خود ادامه دادند.
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها 🤲🏻
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♥️صاحب الزمان دوستت دارم ♥️
@Sahebzaman_dosetdaram
﷽📚🕥📚🎆
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_لقمان(ع)
#قسمت_پنجم
🦋چند داستان از لقمان و اربابش🦋
🧡چنان كه گفته شد، لقمان در آغاز كار، غلام سياه آفريقايى بود كه مطابق رسم بردهفروشى آن عصر، او را فروختند، و گويا چندين بار خريد و فروش شده، و در طول اين مدت داراى اربابانى بوده و سرانجام آزاد شده است، در رابطه با اربابش (يا اربابانش) نظر شما را به چند داستان زير جلب مىكنم:
📖1 - تفكر طولانى
🌱 لقمان گاهى از مردم جدا مىشد و تنها در مكانى مىنشست و غرق در درياى فكر و انديشه مىشد، ارباب او كنارش مىآمد و مىگفت: اى لقمان! تو همواره تنها نشستهاى، برخيز به ميان مردم بيا، و با آنها مأنوس باش.
🧡لقمان در جواب مىگفت: تنهايى طولانى براى فكر كردن، نتيجهبخشتر براى فهميدن است، و انديشيدنِ بسيار، دليل راه بهشت است.
📖بهترين و بدترين غذا
🌱 روزى ارباب لقمان به لقمان گفت: گوسفندى را ذبح كن و دو عضو از بهترين عضوهايش را بپز و برايم بياور، لقمان گوسفند را ذبح كرد، و قلب و زبان او را پخت و نزد اربابش نهاد.
🧡روز ديگر اربابش گفت: دو عضو از بدترين عضوهاى آن گوسفند را بپز و نزد من بياور، لقمان باز قلب و زبان را پخت و نزد اربابش آورد، ارباب پرسيد: از تو خواستم برترين عضو گوسفند را بياورى و قلب و زبان آوردى، سپس بدترين را خواستم، باز قلب و زبان آوردى، علت چيست؟
🌱 لقمان گفت: اين دو عضو برترين عضو هستند اگر پاك باشند، و بدترين عضو هستند اگر پليد باشند.
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها 🤲🏻
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️
@Sahebzaman_dosetdaram
جمعیت5مخالفین فرزندآوری.mp3
4.03M
#قسمت_پنجم👇
🚨 پاسخ به شبهات مرتبط به جمعیت و فرزندآوری
⭕️ قسمت پنجم
⁉️با این درآمد پایین چگونه میشود خرج بچه ها رو داد⁉️
🍃 ارتباط کمبود منابع آبی و فرزندآوری
⁉️آیا واقعا خداوند روزی رسان است⁉️
تبیین مفهوم روزی
✅ حجت الاسلام محمدمسلم وافی
⌚️ رادیومعارف سال ۱۳۹۱
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها 🤲🏻
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️
@Sahebzaman_dosetdaram