eitaa logo
مسجد صاحب الزمان (عج)
63 دنبال‌کننده
1هزار عکس
279 ویدیو
8 فایل
کانال اطلاع رسانی مسجد صاحب الزمان(عج) نشانی : مهرشهر،شهرک ولیعصر،بین خ۴و ۵
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- یادتان هست کھ عهدی بستیم ؟ همھ چشم بھ راھ مهدیِ زهرا هستیم...! 👌معنای حقیقی انتظار رو از امام زیبایی ها بشنویم❤️ @sahebzaman_karaj
30.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 💔 | دلتنگم ...⁣ 😭 اربعین امسال چی قراره قسمت ما نوکرا باشه ⁣____ 🔸 با صدای : ♦️ هیئت فدائیان حسین(ع)⁣ @sahebzaman_karaj
تاریخ تولد : ۲۰ فروردین ۱۳۳۳ محل تولد : میاندوآب، آذربایجان غربی، ایران تاریخ کشته‌شدن : ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ (۳۰ سال) محل کشته‌شدن : روستای حریبه، عراق نحوه کشته‌شدن : اصابت تیر مستقیم محل دفن : مفقود @sahebzaman_karaj
ازدواج شهید مهدی باکری مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود. مهریه همسرش اسلحه کلت او بود. دو روز بعد از عقد به جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئولیت جهاد سازندگی استان، خدمات ارزنده‌ای برای مردم انجام داد. @sahebzaman_karaj
در عمليات خيبر زماني كه برادرش حميد، به درجه رفيع شهات نايل آمد، با وجود علاقه خاصي كه به او داشت، بدون ابراز اندوه با خانواده اش تماس گرفت و چنين گفت: شهادت حميد يكي از الطاف الهي است كه شامل حال خانواده ما شده است و در نامه اي خطاب به خانواده اش نوشت: «من به وصيت و آرزوي حميد كه باز كردن راه كربلا مي باشد همچنان در جبهه ها مي مانم و به خواست و راه شهيد ادامه مي دهم تا اسلام پيروز شود. » @sahebzaman_karaj
شهید باکری، پاسدار نمونه، فرماندهی فداکار و ایثارگر، خدمتگزاری صادق، صمیمی، مخلص و عاشق حضرت امام خمینی)رحم تالله علیه( و انقلاب اسلامی بود. با تمام وجود خود را پیرو خط امام می دانست و سعی می کرد زندگی اش را براساس رهنمودها و فرمایشات آن بزرگوار تنظیم نماید، با دقت به سخنان حضرت امام )رحم تالله علیه( گوش می داد، آنها را می نوشت و در معرض دید خود قرار می داد و آن قدر به این امر حساسیت داشت که به خانواده اش سفارش کرده بود که سخنرانی آن حضرت را ضبط کنند و اگر موفق نشدند، متن صحبت را از طریق روزنامه به دست آورند. او معتقد بود سخنان امام الهام گرفته از آیات الهی است، باید جلو چشمان ما زندگی می کرد. از امکاناتی که حق طبیعی اش نیز بود چشم می پوشید. تواضع و فروتنی اش باعث می شد که اغلب او را نشناسند. او محبوب دل ها بود. همه دوستش می داشتند و از دل و جان گوش به فرمان او بودند. او نیز بسیجیان را دوست داشت و به آ نها عشق می ورزید. می گفت: وقتی با بسیجی ها راه می روم، حال و هوای دیگری پیدا می کنم، هرگاه خسته می شوم پیش بسیجی ها می روم تا از آ نها روحیه بگیرم و خستگی ام برطرف شود. همه ما در برابر جان این بسیجی ها مسئولیم، برای حفظ جان آن ها اگر متحمل یک میلیون تومان هزینه - برای ساختن یک سنگر که حافظ جان آن ها باشد -بشویم، یک موی بسیجی ، صد برابرش ارزش دارد. با دشمنان اسلام و انقلاب چون دژی پولادین و تسخیرناپذیر بود و با دوستان خدا، سیمایی جذاب و مهربان داشت. @sahebzaman_karaj
باکری در عملیات‌های فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، ۲، ۳ و ۴، همچنین عملیات خیبر حضوری فعال داشت. وی در خلال انجام عملیات بدر در روستای حریبه، بر اثر اصابت گلوله مستقیم نیروهای عراقی کشته شد، سپس گروهی داوطلب برای بازگرداندن پیکر وی اقدام کردند، که در حال بازگشت، قایق آنها مورد اصابت موشک آر.پی.جی قرار گرفت و پیکر کلیه آنها در اروندرود مفقود گردید. دو برادر دیگر مهدی باکری؛ به نام‌های علی باکری و حمید باکری نیز به‌ترتیب در خلال انقلاب و جنگ ایران و عراق کشته شدند. @sahebzaman_karaj
🌹وصیت نامه شهید مهدی باکری🌹 یا الله،‌یا محمد،یا علی،‌یا فاطمه زهرا،‌یا حسن،یا حسین،‌یا مهدی (عج) و تو ای ولی‌مان یا روح‌الله و شما ای پیروان صادق شهیدان. خدایا چگونه وصیتنامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت و نافرمانی‌ام. گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. می‌ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب العفو، خدایا نمیرم در حالی از ما راضی نباشی. ای وای که سیه روز خواهم بود.خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات که نفهمیدم. یا اباعبدالله شفاعت! آه چقدر لذتبخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربش، و چه کنم که تهیدستم،خدایا تو قبولم کن. سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم وستم، عصر کفر و الحاد،‌عصر مظلومیت اسلام وپیروان واقعی اش. عزیزانم شبانه روز باید شکرگزار خدا باشیم که سرباز راستین صادق این نعمت شویم و باید خطر وسوسه‌های درونی و دنیافریبی را شناخته و بر حذر باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل ،تنها چاره ساز است. ای عاشقان اباعبدالله، بایستی شهادت را در آغوش گرفت،گونه‌ها بایستی از شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل کنیم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکر گزاری بجا آورده باشیم. وصیت به مادرم و خواهران و برادرانم و اهل فامیل: بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست،همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید،‌پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید،‌اهمیّت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت کنید تا سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح وارث حضرت ابولفضل برای اسلام ببار آیند. از همه کسانی که از من رنجیده‌اند و حقی بر گردن من دارند طلب بخشش دارم و امید دارم خداوند مرا با گناهان بسیار بیامرزد. خدایا مرا پاکیزه بپذیر. مهدی باکری. @sahebzaman_karaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_476715876.mp3
6.59M
🎙 خوش اومدی تو از سفر بابا ... 🔰 @sahebzaman_karaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ اسیرِ تو شده ام من اگر اسیـر شدم سرِ عمو، سرِ نے رفٺ، سر بہ زیر شدم بیا خرابہ اگر وقٺ میڪنے بابـا ببین سہ سالہ‌ام امّا چقدر پیر شدم! 🌿 (س)🏴 💔 ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ @sahebzaman_karaj
🔸 منتظران حقیقی. کسانی که در دوران ، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدّس شرکت ميکردند، بودند. کسی که وقتی مورد دشمن است، آماده‏ ی از ، و پرچم برافراشته‏ ی است، ميتواند ادّعا کند که اگر (عجل الله فرجه) بيايد، پشت سر آن حضرت در ميدان های خطر قدم خواهد گذاشت. گرامی باد. @sahebzaman_karaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ ☀️ 🌸 مَن سَرَّهُ أنْ يَكونَ مِن أصحابِ القائِمِ فَليَنتَظِر وَ لْيَعَمل بِالوَرَعِ؛ 🌤 هر كس خوش دارد از ياران امام مهدى عليه ‏السلام باشد، بايد منتظر باشد و پارسايى پيشه كند. 📚الغيبة، نعمانى: ص 200 - امام صادق علیه السلام ✨اݪݪهم عڄل ݪۅݪیڪ اݪڣڔڄ✨ @sahebzaman_karaj
حتی با اشک هم میشود در گوشه یک خرابه، خواب را از چشم پلید یزیدیان ربود... ▫️شهادت را محضر امام زمان و شما عزیزان تسلیت عرض میکنیم. ✨اݪݪهم عڄل ݪۅݪیڪ اݪڣڔڄ✨ ↷ @sahebzaman_karaj
پدر آمد‌دل‌شب‌گوشہ‌ویرانہ‌بہ‌خوابم ریخٺ‌از‌دیده‌بسے‌بر‌ورق‌چهره‌گلابم گفٺ‌رویـٺ‌ز‌چہ‌نیــلے‌شده مگر‌از‌باغ‌ بوده‌بہ‌دسٺ‌تو‌قبالہ ✨اݪݪهم عڄل ݪۅݪیڪ اݪڣڔڄ✨ ↷ ‎@sahebzaman_karaj
هر لحظه چشم به راه توام ... و بدان امید دارم که سرانجام بازآیی و بر چشمانم قدم گذاری و جان بخشی ... می آیی ... می دانم ... أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج @sahebzaman_karaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴چرا برخی باور ندارن در چه زمانی هستیم⁉️ 🔴 باور غربی ها به و پیشگویی های کتب عقیدتی شان خیلی بیشتر از ماست! @sahebzaman_karaj
شهید مهدی زین الدین تاریخ تولد : ۱۳۳۸ محل تولد : تهران، ایران تاریخ کشته‌شدن : ۲۷ آبان ۱۳۶۳ محل کشته‌شدن : سردشت، ایران محل دفن : قم، ایران @sahebzaman_karaj
خاطره‌ای از پدر شهید جاذبه‌ی عجیب در ساختن افراد در چند ساله‌ی جنگ که بنده با شهید زین الدین برخورد داشتمف هیچ گاه ندیدم نیرویی را طرد کند. جاذبه عجیبی داشت و در ساختن افراد، استعدادی خارق العاده. اگر می‌دید کسی در مسئولیت خودش از لحاظ مدیریت ضعیف است، طردش نمی‌کرد؛ او را از آن مسئولیت بر می‌داشت، می‌آورد پیش خودش در فرماندهی. آن وقت هر جا می‌رفت، او را هم با خودش می‌برد؛ و به این شکل روحیه‌ی مسئولیت پذیری و حسن انجام وظیفه را عملاً به او می‌آموخت و بعد دوباره از او در جایی دیگر استفاده می‌کرد. با همین روحیه‌ی کریمانه بود که به هر دلی راهی می‌گشود. @sahebzaman_karaj
گزیده‌ای از خاطرات همرزم شهید زین الدین پلوخور شهید زین الدین علاقۀ عجیبی به بسیجیان داشت و شوخی هایش با آنان از همین عشق مفرط نشأت می‌گرفت. او به بچه‌هایی که خوب به خودشان می‌رسیدند و حسابی غذا می‌خوردند، می‌گفت: «پلو خور!» یک روز در ستاد لشگر، موقع صرف غذا بچه‌ها همه نشسته بودند. یکی از همین پلوخور‌ها هم بود. آقا مهدی با بچه‌ها هماهنگ کرد تا با شوخی جالبی مجلس را رونقی ببخشد. غذا که رسید، همه منتظر ماندند تا جناب پلوخور شورع کند. همین که دست برد و لقمه را آورد بالا، با اشارۀ آقا مهدی همه بچه‌ها یکهو با صدای بلند گفتند: «یا... علی!» بندۀ خدا که کاملاً غافلگیر و دستپاچه شده بود، بی اختیار لقمه از دستش افتاد پایین. خودش هم از تعجّب خنده اش گرفت! هندوانه و فلفل آقا مهدی هر وقت می‌افتاد تو خط شوخی دیگر هیچ کس جلودارش نبود. یک وقت هندوانه‌ای را قاچ کرد، لای آن فلفل پاشید، بعد به یکی از بچه‌ها تعارف کرد. او هم برداشت، شروع کرد به خوردن. وقتی حسابی دهانش سوخت، آقا مهدی هم صدای خنده اش بلند شد. بعد رو کرد بهش گفت: «داداش! شیرین بود؟! @sahebzaman_karaj